سرمقاله اکونومیست با موضوع صفآرایی هستهای جدید جهان، با اشاره به سخنان مداخلهجویانه اخیر نتانیاهو نوشته است که وی درباره این توافق کاملا در اشتباه است. اکونومیست در تحلیلی دیگر نوشته است بازار ایران برای غرب جذاب است و بهرغم هشدار آمریکا به اروپا مبنی بر رعایت تحریمها، آمریکاییها خود در صف مقدم فعالیت اقتصادی در ایران ایستادهاند.
همزمان با نزدیک شدن به توافق هستهای ایران و غرب، هفتهنامه اکونومیست در تازهترین شماره خود با انتشار دو تحلیل مجزا موضوع هستهای و وضعیت اقتصاد ایران را مورد تحلیل قرار داده است. در سرمقاله این شماره اکونومیست که به صفآرایی هستهای جدید در سطح جهان اختصاص یافته است، با اشاره به سخنان مداخلهجویانه اخیر نتانیاهو در مورد مذاکرات هستهای ایران و غرب آمده است: نتانیاهو درباره این توافق کاملا در اشتباه است. چون چنین توافقی، به اعتقاد بسیاری از کشورها، بهترین توافقی خواهد بود که تاکنون منعقد شده و رسیدن به این توافق بسیار بهتر از نبود آن است که درنهایت به حل و فصل اختلافات بین طرفین منجر خواهد شد. در مورد تهدید بمب هستهای، نباید نگران ایران بود. حال 25 سال پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جهان درحال ورود به عصر جدید هستهای است.
اقتصادنیوز در ترجمهای که از این سرمقاله آورده، نوشته است: «ایران در قبال رفع تحریمهای غرب، فعالیتهای هستهای خود را در چارچوب توافق جامع دنبال خواهد کرد و پس از یک دوره محدود زمانی اجازه مییابد فعالیتهای خود را گسترش دهد. ایران بارها تاکید کرده که فعالیتهای هستهای این کشور صلحآمیز است اما برخی کشورها همچنان نمیخواهند این حقیقت را بپذیرند.
اقتصاد ایران از نگاه اکونومیست
در مقاله دیگری که در شماره اخیر نشریه اکونومیست منتشر شده است، با اشاره به اینکه کسبوکارهای خارجی به دنبال افت قیمت نفت و مشکلات اقتصادی ایران به دنبال راهیابی به بازار پر از فرصت ایران هستند، آمده است که ورود فعالان اقتصادی خارجی به ایران برای تجار تهران هم به مثابه برپایی مراسم چای است. پیش از این در مقطعی، تعداد فعالان اقتصادی که وارد ایران میشدند، افزایش یافته بود. این اتفاق پس از توافق موقت هستهای ایران با 6 قدرت جهان در نوامبر سال 2013 روی داده بود و امید سرمایهگذاران را برای کسب سودهای قابل توجه افزایش داده بود.
در این مقاله آمده است: «ایران با جمعیت 80 میلیون نفری و برخورداری از هجدهمین اقتصاد بزرگ جهان میتواند بازار جذابی باشد. حسن روحانی، رئیسجمهوری میانهرو ایران از سرمایهگذاری خارجی و اشتغالزایی صحبت به میان میآورد. اما امیدهای او نه فقط بهخاطر تحریمها و امید به توافق هستهای، بلکه بهخاطر مقاومت مخالفان مذاکرات در تهران با تاخیر مواجه شده است. اقتصاد ایران از تحریمها، افت قیمتهای نفت و یک دهه سوءمدیریت رنج میبرد. نرخ بیکاری جوانان رو به افزایش است. اما تیم تکنوکرات رئیسجمهوری موفقیتهایی را بهدست آورده و توانسته شدیدترین افت اقتصاد ایران را متوقف کند. روحانی در یازدهم فوریه در سخنرانی خود به مناسبت سیوششمین سالگرد انقلاب اسلامی گفت که اقتصاد ایران در 6 ماه منتهی به سپتامبر با نرخ سالانه 4 درصد رشد کرده و از دو سال رکود خارج شده است. تورم نیز که زمانی به 40 درصد رسیده بود، اکنون کمتر از 17 درصد است. البته افت قیمت نفت بسیاری از این دستاوردها را با خطر مواجه میکند. اگر چه اقتصاد ایران نسبت به بسیاری از اقتصادهای منطقه وابستگی کمتری به نفت دارد، اما هنوز نفت 42 درصد از درآمدهای دولت را به خود اختصاص میدهد. به گفته مدیر یکی از خطوط هواپیمایی اروپایی، صاحبان کسبوکارهای خارجی همچنان علاقهمندند که برای صرف چای به ایران سر بزنند اما تعداد آنها در فصل گذشته به شدت افت کرده است. وقتی که یک هیات بزرگ از تجار فرانسوی در سال گذشته از ایران بازگشتند، سفارت آمریکا به بسیاری از آنها هشدار داد که مراقب باشند و اگر میخواهند همچنان به بازارهای مالی آمریکا دسترسی داشته باشند، قراردادهای اولیهای در تهران امضا نکنند. چند ماه بعد گروهی از تجار آلمانی هم هشداری مشابه دریافت کردند. تصور اینکه دلارهای آنها در بخش بانکداری آمریکا بلوکه شود یا درهای بازار سرمایه آمریکا به رویشان بسته شود، باعث شد نسبت به راهاندازی فعالیت اقتصادی در ایران سرد شوند. در چنین شرایطی برخی از فعالان اقتصادی خارجی از این موضوع شکایت میکنند که خود شرکتهای آمریکایی از این قوانین پیروی نمیکنند. بسیاری از شرکتهای آمریکایی مشغول کار با افراد محلی هستند. یکی از این افراد میانجی که در زمینه نفت و بانکداری فعال است و معمولا با وزیر نفت ایران ملاقات میکند، میگوید که قراردادهای اولیهای هماکنون تهیه شده است. او میگوید: «اگر توافق هستهای انجام شود، شاهد آن خواهید بود که آمریکاییها یک شبه قراردادهایی یکساله برای بهترین پروژهها امضا میکنند.» وی افزوده است: «اروپاییها صف میکشند اما آنها مانند آنچه در لیبی روی داد، به مذاکرات شرکتهای اکسون موبیل و شورون خواهند رسید.» این صحبتها موجب آزار شرکتهایی میشود که از سوی کشورهای غربی مجبور به اعمال تحریمها شدند. یکی از رهبران تجاری اروپا میگوید: «کاری نمیتوانیم انجام دهیم اما فکر میکنیم ازسوی آمریکاییها به بازی گرفته شدهایم.»
تحلیل اکونومیست از عصر جدید هستهای
پس از پایان جنگ سرد، جهان به این اتفاق نظر رسید که زمان خداحافظی با سلاحهای مخرب هستهای فرا رسیده است. باراک اوباما که در سال 2009 میلادی، برای شرکت در اجلاس سران اتحادیه اروپا به جمهوری چک سفر کرده بود، در پراگ سخنرانی پرشوری داشت و اعلام کرد که هدفش ایجاد جهانی عاری از سلاحهای هستهای است. او نه بهعنوان یک صلحطلب بلکه بهعنوان یک دولتمرد رفتار کرد. امروز این بلندپروازی او به چیزی شبیه یک خواب و خیال است. گرچه جهان، امروز خود را با این تصور تسلی میدهد که استفاده متقابل از سلاح هستهای بعید است، این خطر که ممکن است کشوری در جای دیگری از سلاح هستهای استفاده کند، در حال افزایش است. هرکدام از قدرتهای هستهای، در حال حاضر پول گزافی را صرف به روز نگهداشتن انبارهای تسلیحات هستهای خود میکنند. بودجه نظامی روسیه از سال 2007 میلادی بیش از 50 درصد افزایش یافته که یکسوم این رقم کاملا به سلاحهای هستهای تخصیص یافته که این رقم دوبرابر سهم فرانسه از بودجه تسلیحاتی خود است. بازیگران جدی عرصه هستهای، با سلاحهای متنوع، دکترین هستهای را به حدس و گمان تبدیل کردهاند. حتی در طول جنگ سرد، باوجود تمام آن بازیهای سراسر فکری و تئوریک، آمریکا و شوروی سابق بارها درباره یکدیگر دچار کژفهمی شدند. هند و پاکستان، با کمترین تجربه و تماس، واقعا چیزی جز بیاعتمادی و بدگمانی نداشتند تا آنها را به یک بحران رهنمون کند.
از همه اینها بدتر، شکلگیری فضای بیثباتی است. برخی کشورها به سلاح هستهای برای سرپا نگهداشتن دولتهای متزلزل خود نیاز دارند.
حال سوال اینجاست که چهکار باید کرد؟ پاسخ ساده است. ضروریترین نیاز امروز جهان، احیای دیپلماسی هستهای است. یکی از این اولویتها، دفاع از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای یا NPT است که این پیمان از گسترش سلاحهای هستهای توسط کشورهایی که همسایگان آنها سلاح هستهای ندارند، جلوگیری میکند.
دنیای اقتصاد