تقریبا هفتهیی نیست که یکی، دو هیات تجاری از اروپا به ایران سفر نکنند و به دنبال روزنههایی برای شروع همکاری اقتصادی با این کشور نباشند.
تقریبا هفتهیی نیست که یکی، دو هیات تجاری از اروپا به ایران سفر نکنند و به دنبال روزنههایی برای شروع همکاری اقتصادی با این کشور نباشند.
امکان ندارد در مراسمی با سفرا و دیپلماتهای کشورهای اروپای غربی همصحبت شوید و از شما در مورد روابط اقتصادی ایران و روسیه، ایران و چین و جدیدا ایران و امریکا پرسوجو نکنند.
امروزه کار شرکتهای مشاور در زمینه تجارت با ایران به حدی زیاد شده که وقت سر خاراندن هم ندارند و بازرگانان اروپایی مجبور هستند با پرداخت هزینههای گزاف چند ماه قبل از آنها نوبت بگیرند، شرکتهایی که تا همین یک سال پیش از فرط بیکاری به سمت تعطیلی روی آورده بودند.
از بدو شروع تحریمهای اقتصادی علیه ایران، آلمان – فرانسه – ایتالیا - انگلیس و دیگر کشورهای اروپای غربی از یکسو و ژاپن و کرهجنوبی از سوی دیگر بیشترین رابطه اقتصادی با ایران را در مقایسه با کشورهای دیگر داشتند. ژاپنیها و کرهایها از همان ابتدا تلاش کردند رابطه تجاری خود با ایران را به هر نحوی شده قطع نکنند. در این میان بیشترین ضرر را به ترتیب فرانسه – انگلیس و آلمان از بابت تحریم ایران تحمل کردند. شرکتهای بزرگ فرانسوی همچون توتال و پژو و رنو و... چندین میلیارد دلار در ایران پروژه داشتند و مجبور شدند همه را رها کنند و از ایران خارج شوند. انگلیسیها نهتنها روابط اقتصادی بلکه روابط سیاسی خود با ایران را از دست دادند و تا به حال با وجود تلاشهای مکرر و سفر هیاتهای دوستی پارلمانی و حتی مدیرکل خاورمیانه وزارت امور خارجه انگلیس به تهران نتوانستند رابطه سیاسی حداقلی را با ایران برقرار کنند. آلمان که قبل از تحریمها بزرگترین شریک تجاری ایران بود امروزه تلاشهای عدیدهیی برای دور زدن تحریمها و برقراری رابطه تجاری حداقلی با ایران از طریق شرکتهایی که کالاهای غیرتحریمی دارند انجام میدهد. بانکهای هر سه کشور فوقالذکر مجبور شدند به دلایل مختلف میلیاردها دلار جریمه (یا اگر به صراحت بخواهیم بگوییم باج) به امریکا پرداخت کنند.
در هفتههای اخیر با تبدیل شدن مذاکرات هستهیی از مذاکرات میان ایران و 1+5 به مذاکرات مستقیم میان ایران و ایالات متحده دغدغهیی که همیشه اروپاییها بیم آن را داشتند آنها را آشفتهتر کرد. نکند ایالات متحده آنها را دور زده و تلاش دارد با ایران به گونهیی توافق کند که منافع اروپاییها لحاظ نشود؟
چین که فعلا بزرگترین شریک تجاری ایران است و روسیه هم در یک سال اخیر توانسته روابط خود با ایران را به صورت تصاعدی بهبود بخشد و از حدود 2میلیارد دلار مبادلات تجاری به معادل تقریبا 10میلیارد دلار برساند؛ اگر این روند ادامه یابد رابطه تجاری ایران و روسیه احتمالا تا پایان سال آتی میلادی میتواند به هدف اولیه دو کشور یعنی 30میلیارد دلار برسد. حتی برخی کارشناسان اعتقاد دارند اگر روند فعلی ادامه یابد ممکن است روابط تجاری ایران و روسیه حتی فراتر از سطح هم برود، چرا که تحریمهای اقتصادی و فشارهای کشورهای غربی بر دو کشور روند تعامل میان این دو کشور و دیگر کشورهای همسو را تسریع کرده و چون به تعاملات آتی با کشورهای غربی اطمینان ندارند ترجیح میدهند رابطه اقتصادی میان یکدیگر را تقویت کنند تا رابطه اقتصادی با کشورهای غربی.
این دغدغه با اطلاعاتی همراه شد که طی آن امریکاییها به ایرانیها پیشنهاد داده بودند تا «برای اطمینان از اینکه پولهای بلوکه شده ایرانی صرف برنامههای هستهیی نشود و مشکلی در مورد تحریمهای کنگره و ایالات متحده پیش نیاید، چند سال اول بعد از توافق با 1+5 ایرانیها قراردادهای کلان اقتصادی خود علیالخصوص در زمینه نفت و گاز و صنایع سنگین را با شرکتهای امریکایی منعقد کنند و امریکاییها مجوزهای ویژه برای شرکتهای خود جهت همکاری با ایران صادر کنند!»
از سوی دیگر شرکتهای اروپایی شکایت داشتند که برای دریافت مجوز دادوستد با ایران برای کالای تحریم نشده مثل صادرات دارو مجبور هستند ماهها در نوبت اجازه وزارت خزانهداری امریکا منتظر بمانند در حالی که شرکتهای امریکایی اخیرا ظرف 48ساعت توانستهاند مجوز صادرات همین کالاها را از وزارت خزانهداری امریکا دریافت کنند.
ناراحتی اروپاییها در اجلاس اخیر پاریس نمایان شد هنگامی که طی آن آنها از وزیر امور خارجه امریکا توضیح خواستند که آیا منافع اقتصادی آنها در مباحثات با ایران لحاظ شده یا نه و فرانسویها مدعی بودند باید بیشترین سهم را در هرگونه سهمگیری اقتصادی در رابطه با ایران دریافت کنند چون بیشترین ضرر را متحمل شدهاند و تهدید کردند که در صورت لحاظ نشدن منافع اقتصادی آنها از امضای هرگونه توافق با ایران سر باز خواهند زد. حال از طرف ایران (همان بازار پرمصرف 80میلیون نفری) مساله فرق دارد. ایرانیها به چند دلیل فعلا همکاری تجاری با اروپاییها را در اولویت اول خود ندارند:
1 – به دلیل رفتار اروپاییها و نقض قراردادهای تجاری آنها با ایران. اطمینان ایرانیها نسبت به شرکتهای اروپایی سلب شده؛ به عنوان مثال حدود دو هفته گذشته همین که صحبت از یک قرارداد همکاری میان شرکت «ایرانخودرو» و «پژو» در رسانهها مطرح شد شرکت ایرانی «ایرانخودرو» با حمله شدید رسانهها و افکار عمومی که از رفتارهای سابق پژو ناراحت بودند مواجه شد.
2 – ایرانیها احساس میکنند کشورهای اروپایی اختیار خود را ندارند و دنبالهرو امریکا هستند پس طبق یک سنت قدیمی در تجارت فکر میکنند بهتر است با کدخدا توافق کنند حتی اگر هزینه آن برایشان بیشتر باشد.
3 – ایرانیها طی سالهای اخیر روابط اقتصادی با کشورهای دیگر که در سختیها آنها را تنها نگذاشتند، برقرار کردهاند و دلیلی نمیبینند شرکای سختیهای خود را به نفع اروپاییها تغییر دهند.
4 – نظر به اینکه ممکن است رفتارهایی که اروپاییها طی سالهای گذشته علیه ایرانیها انجام دادند مجددا تکرار شود ایرانیها ترجیح میدهند تا از نیت اروپاییها اطمینان کامل به دست نیاوردهاند فعلا صبر کنند و دست به ریسک نزنند.
5 – همه میدانند وقتی طرفی بازار مصرف و مشتریهای خود در کشوری را از دست میدهد و رقبای دیگر جایگزین میشوند باید تلاش زیادی برای به دست آوردن مجدد آن بازار انجام دهد. مثلا در حال حاضر شرکتهای خودروسازی کرهیی، ژاپنی و چینی جای خودروسازان اروپایی را گرفتهاند و به دلیل اینکه مشتریان ماشینهای اروپایی در برههیی از زمان با نبود قطعههای یدکی ماشینهای اروپایی مواجه بودند بازار مصرف ایران نسبت به خودروهای اروپایی اطمینان خود را از دست داده و خریداران همیشه بیم این را خواهند داشت که مبادا خودروی اروپایی بخرند و مجددا ایران تحریم شود و قطعات یدکی آن نایاب شود. همین مثال را به دیگر کالاها هم تعمیم دهید.
در نهایت میتوان گفت حتی اگر هم توافقی میان 1+5 و ایران به امضا برسد، اروپاییها مجبور هستند راهی طولانی و پر فراز و نشیب برای ورود مجدد به بازار ایران طی کنند؛ مخصوصا که امریکاییها تصمیم ندارند بازاری را که 36 سال پیش با تحریمهای خود از دست دادند پس از این همه سال تلاش برای بازیابی دو دستی در اختیار اروپاییها قرار دهند. آنها هم برای این بازار نقشهها دارند.
عماد آبشناس
روزنامه تعادل