کارشناسان بازارهای مالی معتقدند که افزایش تولید نفت در آمریکا ، و متعاقباً کاهش سطح قیمتها در بازارهای جهانی، باعث تغییر روند انتقال ثروت از تولیدکنندگان (نفت) به سوی مصرفکنندگان خواهد شد.
از دیدگاه ریسک مالی، این امر شاید کمتر مورد توجه قرار گیرد. منافع ناشی از افزایش تولید نفت و گاز شیل، تهدیدی برای کاهش درآمدهای دلاری کشورهای موسوم به «اقتصادهای نوظهور» به شمار خواهد آمد.
در واقع افزایش منافع حاصل از تولید انرژی برای آمریکا ، از سه جهت به میزان دسترسی به «دلار» تأثیر خواهدگذاشت.
تأثیر اصلی بر بخش تجاری این کشور خواهد بود.
برای سالهای طولانی کسری تراز تجاری هنگفت آمریکا همواره بصورت هیولایی تهدید کننده برای ثبات بازارهای مالی جهان محسوب می گردید. اما دیدگاهی هم وجود داشت که این روند برای منافع عموم مفید می باشد چرا که افزایش عرضه دلار در سطح جهانی به عنوان عامل تسهیل کننده امر تجارت و تولیدکننده «اعتبار» شناخته می شد.
اکنون دنیا باید خود را با کاهش کسری تراز آمریکا وفق دهد. طی دوره سالهای 2008 تا 2013 حدود 60 درصد از کسری تراز حسابجاری آمریکا ناشی از نیاز این کشور به واردات نفت خام و انرژی بود.این روند در سال 2011 به اوج خود رسید که طی آن 330 میلیارد دلار برای واردات نفت خام هزینه گردید. این رقم 72 درصد از کسری تراز آمریکا در سال مزبور را شامل گردید.
با کاهش وابستگی به منابع خارجی انرژی، این کسری بشدت در حال کاهش بوده و بنظر میرسد که روند آن همچنان ادامه پیدا کند.
از آغاز سال 2011 آمریکا تولید نفت خود را 3.5 میلیون بشکه در روز افزایش داده که این رقم تقریباً معادل کل تولید نفت عراق میباشد. حتی با احتساب سطح فعلی قیمت نفت نیز، کاهش واردات موجب گردیده تا حدود 65 میلیارد دلار از کسری تراز حسابجاری این کشور کاهش یابد و علیرغم کاهش قیمتها، آمریکا در صدد است تا تولید خود در سال 2015 به میزان 700000 بشکه در روز افزایش دهد.
از سوی دیگر منابع نفت و گاز شیل نیز، با افزایش توان رقابتی شرکتها و بخصوص صنایعی که وابستگی بیشتری به انرژی دارند، به کاهش شکاف تراز تجاری آمریکا کمک کرده است.
منابع سرشار گاز شیل باعث گردیده تا هزینه گاز طبیعی در این کشور از سال 2008 تاکنون به نصف کاهش پیدا کند.
از سوی دیگر صنایع کم هزینهتر در بازارهای نوظهور شاهد از بین رفتن توان رقابتپذیری خود شدهاند. از آنجا که گاز طبیعی عامل تعیین قیمت برق میباشد، این روند بر طیف گستردهای از فعالیتهای اقتصادی تأثیر گذاشته است.
شرکت IHS، که در زمینه تحقیقات و بررسیهای صنعتی فعالیت دارد،پیشبینی نموده که کاهش قیمت گاز طبیعی و برق منجر به افزایش تولید صنایع آمریکا به میزان 3.9 درصد تا سال 2020 شده که در نتیجه 180 میلیارد دلار به درآمدهای این کشور خواهد افزود.
برتری نفت شیل بر یکی دیگر از منابع دلار آمریکا ، یعنی «جریان سرمایه» ، تأثیر خواهد گذاشت.
بر اساس ارقام منتشره از سوی «مؤسسه مالیه بینالملل»، میزان سرمایهگذاری آمریکاییها در بازارهای نوظهور از سال 2008 تاکنون، از 450 میلیارد دلار (2.5 درصد تولید ناخاص ملی بازارهای نوظهور) به 1.3 تریلیون دلار (5 درصد تولید ناخالص داخلی) افزایش یافته است.
با تحرکپذیری بیشتر اقتصاد آمریکا و افزایش جذابیت سرمایههای آمریکایی نسبت به بازاهای نوظهور، انقلاب «شیل» می تواند منجر به تغییرات ساختاری در بازگشت جریان پورتفولیوی سرمایهها به سوی داخل آمریکا شود.
در این بین حتی منابع تامین دلار نیز می تواند با کمبود روبرو شود. مؤسسه HIS پیشبینی نموده که تا سال 2020 میزان افزایش درآمد دولت مرکزی و ایالتهای آمریکا، از محل مالیات تعلق گرفته بر فعالیتهای بخش گاز شیل و نفت ، 125 میلیارد دلار درسال افزایش خواهد یافت. این رقم تقریباً برابر است با یکچهارم کسری 500 میلیارد دلاری که دولت برای آن سال پیشبینی نموده است.
در نتیجه، طی سالهای آینده، دنیا با کمبود منابع تامین دلار مورد نیاز خود روبرو خواهد شد. این مسئله می تواند در روند رشد اقتصادی بسیاری از کشورهای در حال توسعه اخلال ایجاد کرده و خطر بروز تورم منفی را افزایش دهد.