از سویی تعریف یک شاخص قیمتی میتواند ذهنیت تصمیمسازان اقتصادی کشور را نیز برای اخذ بهترین تصمیم روشن کند، زیرا وضعیت بازارهای داخلی با دقت بهتری ترسیم میشود و از سوی دیگر با توجه به حضور صنایع بسیار پراهمیتی در بخشهای پاییندستی محصولات پتروشیمی با جذب نیروی کار فراوان همچون صنایع پلاستیک و پلیمر و جمیع زیرمجموعههای آن، صنایع PVC و UPVC ، لوله و اتصالات، ظروف یکبار مصرف، بخشهای مهمی از لوازم خانگی یا قطعات خودرو یا مصنوعات پلیمری، رنگسازی، صنایع شیمیایی و پتروشیمیایی، کودهای اوره، نساجی و همچنین سایر صنایع مرتبط، نیاز به یک شاخص قیمتی که بتواند بهصورت کلی وضعیت قیمتی مواد اولیه کل این صنایع را نمایش دهد، میتواند بسیار مفید واقع شود. این در حالی است که تجربه نشان داده است با افزایش قیمت چند ماده پتروشیمی و مخصوصا پلیمری دیگر بازارها نیز به دلایل فنی تحریک شده و اغلب آنها از یک روند قیمتی تبعیت میکنند، بنابراین روند عمومی کل بازار را به سادگی میتوان به کمک یک شاخص تشخیص داد. البته تعریف چنین شاخصی بیش از آنکه برای بازارهای کالایی موثر باشد، برای تحلیلگران بورس اوراق بهادار حائز اهمیت است.
در بازارهای جهانی نیز چنین شیوهای رایج است بهعنوان مثال موسسه تحقیقاتی و اطلاعرسانی پلتز PLATTS از سال 2007 تاکنون به تعریف یک شاخص (شاخص پلتز) در بازار آمریکا اقدام کرده تا بتواند روند عمومی در این بازار را به دقت رصد کند. این شاخص شامل متوسط قیمت 7 کالا از جمله 5 ماده اولیه ( اولفینها: اتیلن و پروپیلن – آروماتیکها: بنزن، تولوئن و پاراکسیلین ) و 2 ماده پلیمری (پلیاتیلن سبک و پلیپروپیلن ) است. درصد وزنی هر کدام از فاکتورها نیز برابر بوده و یکهفتم وزن دارند. البته این شیوه در بازار ایران پاسخگو نیست و نیاز به تعریف شاخص جدیدی حس میشود. تعریف و معرفی چنین شاخصی در دست اقدام است.
روزنامه دنیای اقتصاد