میتوان امیدوار بود که روزی ایران در جرگه کشورهای توسعهیافته قرار بگیرد، آن زمان دیگر فرقی نمیکند، اتکای درآمد ما به نفت چقدر است و کارشناسان بهدنبال این میگردند که تحلیلهای خود را تغییر دهند.
نفت ایران در وضعیت پساتحریم
مدتی بود که کمتر خبری از بحث لزوم افزایش یا کاهش درآمدهای حاصل از فروش نفت ایران شنیده میشد و تمرکز اصلی روی قیمت نفت بود. همه این را فراموش کرده بودند که به جای نگرانی برای کاهش قیمت نفت، باید به فکر این باشند که چگونه میتوان روشهای دیگری را به جای فروش نفت، اتخاذ کرد اما سخنان رئیس سازمان برنامه و بودجه در روز جمعه با مضممون کاهش اتکا به درآمدهای نفتی باز باعث سر باز کردن چالش قدیمی شد؛ اینکه بالاخره چه زمانی قرار است اقتصاددانان و سیاستمداران، برنامه و استراتژی بلندمدتی را به صورت زیرساختی پیریزی کنند و این مشکل زیربنایی را حل کنند. بودجه سال 94 که بسته شد، تلاش شد که اتکا به درآمد نفتی در این بودجه کمتر شود و کسری آن از طریق افزایش اخذ مالیات جبران شود.اما سوال اینجاست که آیا در عمل هم این امر محقق میشود. وضعیت رسیدگی به اخذ مالیات بر همگان واضح است که در چه شرایطی قرار دارد و تلاشهای دولت یازدهم هم برای ساماندهی به آن بر کسی پوشیده نیست، اما هنوز به مرحلهای نرسیده که بتوان با خیال راحت اطمینان کرد که میزان بودجهای که از این طریق قرار بوده به دست بیاید، واقعا اخذ شود. پس باز هم نفت نقطه ثقل بودجه هر سال است و تمام مسائل دیگر را حول محور خود گرد میآورد، بودجهای که با قیمت 72 دلاری نفت بسته شد، اما هر روز ارزانتر میشود.
همانطور که دیروز پایگاه خبری مارکت واچ آمریکا اعلام کرد، همزمان با افزایش دوباره تولید نفت شیل آمریکا، قیمت نفت بعدازظهر جمعه در بازارهای جهانی کاهش یافت و گاهی هم گوشهچشمی نشان میدهد و با تغییرات مبادلات سیاسی جهان، این قیمت افزایش مییابد. اما اینجا کشورهای درحال توسعه و بالاخص ایران هستند که از این اتفاق آسیب میبینند، ایران میزان درآمدهای نفتیاش بهشدت در دولت روحانی پایین آمده است، این درحالی است که در دوران 8 ساله احمدینژاد، قیمت نفت به حد بیسابقهای رسید و باعث شد که درآمدهای ایران از فروش نفت در این مدت براساس اعلام اوپک، به بیش از 578میلیارد دلار برسد. اما آمارهای رسمی اوپک از میزان درآمد نفتی ایران نشان میدهد که این درآمد در حال حاضر به کمترین میزان طی 10 سال اخیر رسیده است. بلومبرگ بر اساس آمارهای اوپک اعلام کرد درآمد نفتی ایران به کمترین میزان از سال ۲۰۰۵ تاکنون یعنی 6/53 میلیارد دلار رسیده است. بر اساس این گزارش میزان درآمدهای نفتی اوپک نیز نسبت به سال گذشته کاهش 7/12 درصدی داشته است.
اینکه با ادامه این روند چه اتفاقی میافتد، بر همگان واضح است. بحران اقتصادی هر ساله بیشتر تشدید میشود و متصور شدن پایان آن کمی سخت بهنظر میرسد، اما اگر تحریمها برداشته شود و ایران دوباره بتواند نفتش را به فروش برساند، چه میشود؟ آیا بازهم همان فرآیند تاریخی در دورههای گذشته تکرار میشود؟ گزارشی که در پایان هفته گذشته محمدباقر نوبخت پیش از خطبههای نماز جمعه تهران از بودجه 94 ارائه داد، این بود: بودجه ۹۴ شانزدهم آذرماه تقدیم مجلس شد و پس از ۳ ماه بحث و بررسی توسط نمایندگان مردم به تصویب رسید. نوبخت در سخنان خود در این سخنرانی به این موضوع اشار کرده است که در این میان دولت و مجلس هر دو بر یک موضوع تاکید داشتند و آن هم وابستگی منابع درآمدی به نفت بود که در راستای سیاستهای اقتصاد مقاومتی آن را به یک سوم کاهش دادند. او همچنین در گزارش خودش با تأکید بر اینکه اگر تحریمها نیز برداشته شود باید سیاستهای اقتصاد مقاومتی اجرا شود، یادآور شد: وزارت نفت در راستای این سیاستها موفق شده صادرات محصولات خود را 5/23 درصد افزایش دهد.
همه این صحبتها، به نوعی امیدبخش است و کمتر کسی است که درحال حاضر به این گفتمان نقد سختگیرانهای وارد کند، اما سوال از اینجا آغاز میشود که با توجه به اینکه تاکنون این سیاستها نتوانسته است به صورت مستمر محقق شود، چگونه میتوان امیدوار بود اقتصاد کشور تحمل پیشبرد کمترشدن قیمت نفت و اتکای کمتر به آن را دارد، درحالی که به نظر میرسد فضای اقتصادی کشورمنتظر است تا با برداشته شدن تحریمها به یکباره با افزایش فروش نفت خود، دچار رونق اقتصادی شود، از دیگر سو توافق هستهای و همچنین افزایش نرخ بهره در آمریکا هر دو عواملی هستند که موجب میشوند قیمت نفت افزایش پیدا کند و باعث شود که میزان درآمد کشور به صورت قابل توجهی رشد کند. به همین دلیل به نظر میرسد که درحال حاضر تغییر در زیرساختها نهتنها اتفاق نیفتاده که تنها به صورت موقت این سیاستها بیان شده است و ما بازهم درگیر این سوال تاریخی خواهیم بود که چگونه میتوان از این مرحله گذر کرد و یکبار برای همیشه، استراتِژی جدیدی برای اقتصاد کشور بنیان نهاد.
ساختار اقتصادی ما مریض است
آرش نجفی، نایب اول کمیسیون انرژی، نفت و محیط زیست اتاق ایران، در اینباره میگوید: ماهیتا عمده مواقع در شرایط دشوار، رفتار انسان تغییرمیکند. دقیقا زمانی که تحریمها برداشته شود در شرایط راحتتر و آرامتری قرار میگیریم و این باعث میشود که احیانا ما از این اهداف بلند بحث اقتصاد مقاومتی و اتکای به نفت دورتر شویم و عقبنشینی کنیم و به سختی همیشه آن را پیگیری نکنیم. واقعیت امر این است که ساختار اقتصادی ما یک ساختار مریض است و مشکلات فراوانی دارد و نه میتوانیم به یکباره اتکای خودمان را به درآمدهای نفتی از بین ببریم و نه درست است که به درآمدهای نفتی خود اتکا کنیم. روش میانهای باید در پیش گرفت. ولی بحث ما این است درآمد نفتی ما آنقدر شایان توجه نیست، ما مصرف انرژی بالایی در داخل کشور داریم و آنچه تولید داخلی ماست، بهصورت زیادی وابسته به قیمت پایین نفت است. مدیریت داخلی کشورمان نیاز به اصلاح ساختاری و اصلاح الگوهای مصرفی دارد. ما در روز فقط یکپنجم از آن چیزی را که در منابع مختلفمان تولید میشود صادر میکنیم و چهار پنجم آن به مصرف داخلی میرسد و این مصرف داخلی نهایتا باید تبدیل به تولید ملی شود که میبینیم موفقیتآمیز نیست.
این کارشناس اقتصادی ادامه میدهد: اگر به اقتصاد مقاومتی باور داریم باید واقعا در ساختار مدیریتی اصلاح ایجاد کنیم، اقتصاد مقاومتی را هم نباید با اقتصاد ریاضتی اشتباه بگیریم، اقتصاد مقاومتی به این معناست که در مواقعی که شدت جریانی بیش از حد اتفاق میافتد، مقاومت صورت بگیرد. به این نکته هم باید تاکید شود که درآمدهای نفتی ما بدون هیچ انگیزه رقابتی دارد در اختیار ما قرار میگیرد. در واقع درست است که آن چیزی که موتور محرکه ماست، درآمدهای نفتی است ولی آنچیزی که در کشور ما راندمان ندارد و درحال اتلاف است مصرف داخلی ماست. او در پایان میگوید: اگر استراتژی ما در وضعیت پساتحریم، استراتژی ورود تکنولوژیهای نو برای کاهش مصرف باشد، وضعیت اشتغال بسیار بهبود پیدا میکند. کشوری مثل آفریقای جنوبی در زمانی که به خاطر آپارتاید در تحریم جدی بهسر میبرد به استراتژی کاهش مصرف انرژی روی آورد و هم ایجاد اشتغال و ثروت کرد.
آرمان امروز