بررسی از تغییرات روزانه شاخص کل بورس در 6 سال اخیر، از وجه تمایز معاملات در سالجاری حکایت دارد؛ بهطوریکه در 5 ماه نخست امسال، اختلاف روزهای مثبت و منفی بسیار کاهش یافته (روزهای منفی 5 روز بیش از روزهای مثبت است). این در حالی است که در مدت مشابه سالهای قبل، این اختلاف حداقل 10 روز بوده است. این موضوع تاکید میکند از جذابیت تحلیلهای بنیادی که عموما روندهای طولانیمدتتری را پیشبینی میکنند، کاسته شده است و بسیاری از معاملهگران به سمت تحلیلهای تکنیکال و کسب سودهای کوتاهمدت روی آوردهاند. این درحالی است که این نوع معاملهگری در جهان عموما توسط حرفهایهای بازار انجام میشود که البته آنان نیز، عمدتا در بازه بلندمدت با زیانهای بزرگی مواجه میشوند. اما در بورس تهران، بسیاری از سهامداران حقیقی و بعضا نوپا اقدام به نوسانگیری روزانه میکنند. این مساله نه تنها ممکن است زیان فردی سهامداران را در آینده به همراه داشته باشد، بلکه با افزایش جمعیت افراد زیاندیده، میتواند بیاطمینانی به بازار سهام را تشدید کند.
یکی از مشکلاتی که بیش از یک سال گریبانگیر بورس تهران بوده بحث نوسانگیری و رفت و برگشت سریع قیمتها در روزهای مختلف بوده است. بررسیها نشان میدهد که از سال 93 که بازار سهام وارد فاز رکودی شده است، چنین رفتاری بیشتر به چشم میخورد. بهطوری که اختلاف تعداد روزهای مثبت و منفی شاخص کل بورس در 5 ماه ابتدای سال،در سالهای اخیر به شدت کاهش یافته است، تا جایی که در سال جاری، تعداد روزهای منفی فقط پنج روز بیشتر از روزهای مثبت بوده است.
در این شرایط کارشناسان معتقدند رکود طولانیمدت در معاملات بازار سهام در کنار ضعف تحلیلهای بنیادی، بسیاری از سهامداران را ناگزیر به سمت تحلیلهای کوتاهمدت تکنیکالیستها سوق داده که این مهم نوسانگیری در بازار سهام را تشدید کرده است این در حالی است که نوسانگیری در بازار سهام اکثر کشورها بیشتر توسط سهامداران حرفهای صورت گرفته اما در ایران این اقدام بیشتر توسط سهامداران نوپا و غیرحرفهای انجام میشود.
همچنین در بلندمدت نوسانگیران (day trader) عموما با زیان مواجه میشوند که حتی در بازارهای جهانی نیز آمارها نشان میدهد 95-90 درصد این نوع سهامداران در مجموع نتوانستند سودآوری کسب کنند. به همین دلیل چنین رفتارهایی میتواند بازی خطرناکی را در بورس تهران رقم بزند.
همچنین، نکته دیگری که در این بررسی مشاهده میشود آن است که در پنج سال پیش از 94، روند شاخص کل در 5 ماه ابتدای سال با تعداد روزهای مثبت و منفی همخوانی دارد. به عبارت دقیقتر، در سالهایی که شاخص کل در مدت 5 ماه بازدهی (زیان) داشته است، تعداد روزهای مثبت (منفی) بیش از تعداد روزهای منفی (مثبت) بوده است. بهطور مثال سال 90 که در مدت 5 ماه شاخص کل رشد بیش از 8درصدی را به ثبت رسانده است، تعداد روزهای مثبت 12 روز بیش از تعداد روزهای منفی بوده است، یا بالعکس، در سال 91 که شاخص کل در مدت 5 ماه، زیان بیش از 6 درصدی را تجربه کرده است، تعداد روزهای منفی 19 روز بیش از تعداد روزهای مثبت بوده است.
در سال جاری اما مشاهده میشود با وجود آنکه شاخص کل از ابتدای سال بیش از 4 درصد رشد داشته است، تعداد روزهای منفی 5 روز بیشتر از تعداد روزهای مثبت است. یکی از مواردی که میتواند چنین وضعیتی را توجیه کند، خوشبینی سهامداران به رشد بازار است که به ویژه بر اثر امیدواری به مذاکرات هستهای باعث شده است شاخص کل در روزهای مثبت، تغییرات بیشتری را در مقایسه با روزهای منفی تجربه کند. بر این اساس مشاهده میشود نوسانات در جهت منفی با دامنه کمتری انجام شده است (اندازه تغییرات شاخص در روزهای منفی کوچکتر از روزهای مثبت بوده است) بهطوری که بررسیها نشان میدهد متوسط تغییرات روزانه شاخص کل در روزهای منفی حدود 0/48 درصد، اما در روزهای مثبت متوسط تغییرات حدود 0/65 درصد بوده است. مهمترین دلیل این امر را میتوان در متناسب بودن قیمت سهام (با توجه به تعدیلهای قابل توجه مناسب سهام در سال 93) دانست که در مقابل افت بیشتر قیمتها مقاومت میکند. بنابراین، با وجود آنکه از ابتدای سال تاکنون، شاخص کل، 48 روز با افت مواجه بوده است، اما در مجموع رشد بیش از 4درصدی را تجربه کرده است.
مساله دیگری که در بررسیها به چشم میخورد، کاهش دامنه نوسان در سالهای رکودی است، بهطوری که در سالهای 91 و 93 که بازار سهام در مجموع 5 ماه با افت شاخص مواجه بوده است (شرایط رکودی)، متوسط تغییرات روزانه شاخص کل در کمترین سطح قرار دارد (به ترتیب 0/35 و 0/43 درصد برای سالهای 91 و 93). این در حالی است که در سال جاری متوسط تغییرات روزانه شاخص بیش از نیم درصد بوده که بیان میکند وضعیت در مقایسه با شرایط رکودی دو سال پیش متفاوت است و میتوان به آینده این بازار امیدوار بود. کارشناسان رفت و برگشتهای زیاد در شرایط کنونی در بازار سهام را فقدان انگیزه کافی برای رشد بازار میدانند ضمن اینکه برخی نیز کمانه ریزش شاخص را سمت تحلیلهای تکنیکالیستها نشانه گرفتهاند، در این شرایط سوالی که پیش میآید این است که آنچه اکنون بورس تهران با آن مواجه است، نوسانگیری در بازار سهام بوده یا بازار رفتار منطقی را درپیش گرفته است؟
بورس نباید بر خلاف وضعیت اقتصادی حرکت کند
در این راستا بهنام بهزادفر، مدیر امور اعضای کانون کارگزاران به بررسی وضعیت بازار سهام در بیش از یک سال و نیم اخیر پرداخت و گفت: بازار سهام از نیمه دوم دی 92 تا کنون به مدت 19 ماه ریزش ممتد را تجربه و زیان 17 درصدی را به سهامداران خود تحمیل کرده است، در صورتی که بازار پول، حدودا 37 درصد سود نقد و بدون ریسک به سرمایهگذاران خود داده است و به این ترتیب زیان واقعی سهامداران با احتساب این هزینه فرصت رقمی معادل 64 درصد است.وی افزود: در این مدت فشار بسیار زیادی به سهامداران وارد شده است و طبیعی است که تحلیلهای عمده سهامداران به سمت و سوی دیگری برود و نگاههای کوتاهمدت جای دید بلند مدت را بگیرد.
بهزادفر با بیان اینکه در 19 ماه گذشته در هر مقطع زمانی ریزش بازار با استدلالهای اشتباه به مسائل مختلفی نسبت داده شده است، گفت: در این 19 ماه ریزش، تقریبا تمام مسوولان دولتی به خصوص وزرای اقتصاد، صنعت، نفت و هم چنین رئیس کل بانک مرکزی بارها علت افت بازار تشخیص داده شدند، بهطوری که پایان سال 92 ریزش بازار به نرخ خوراک پتروشیمیها و نرخ بهره مالکانه نسبت داده میشد(مجلس و دولت). ابتدای سال 93 نیز دلیل ریزش بازار را تعدیل منفی سودهای پایان سال 92 و هدفمندی یارانهها میدانستند.
در ابتدای تابستان داعش مقصر ریزش بازار بود و در کل نیمه دوم سال نیز به نتیجه نرسیدن مذاکرات هستهای علت افت بازار عنوان میشد. در روزهای پایانی سال نیز بیتدبیری مسوولان در بازگشایی نمادهای پالایشگاهی دلیل افت بازار معرفی شد این در حالی است که در ابتدای سال 94 نیز با وجود توافق لوزان گفته میشد تردید در توافق هستهای شاخص را ریزشی کرده است، در نهایت بعد از توافق هستهای نیز دلیل افت بازار رفتار اشخاصی با انگیزههای سیاسی عنوان شد که میخواستند طعم خوش هستهای را از بین ببرند. اما واقعیت چیز دیگری است؛ بازار سهام آیینه اقتصاد یک کشور است، کشوری که اقتصاد آن در مرحله رکود به سر میبرد، شاخص بورس آن نباید مثبت و رو به رشد باشد و از آنجا که اقتصاد کشور ما و هم چنین بازار سهام بر پایه نفت و کالا استوار است نباید در شرایطی که قیمت نفت در تمام این مدت در حال افت بوده است و از محدوده 110 دلار در سال گذشته اکنون به زیر 50 دلار رسیده است انتظاری جز ریزش بازار داشت (بهعنوان مطالعه موردی میتوان کشور چین را نام برد که همراستا با پیشبینیهای رشد اقتصادی این کشور که رو به نزول است، هم شاخص بازار سهام آن نیز ریزشی است).
مدیر امور اعضای کانون کارگزاران به روحیه نوسانگیری سهامداران اشاره کرد و گفت: وقتی در بازار امکان فروش استقراضی وجود ندارد و سهامداران از افت شاخص بورس هیچ سودی نمیبرند طبیعی است که سهامداران رفتار بسیار کوتاهمدتی داشته باشند و با سودهای کمتر از 5 درصدی فرصت خروج بگیرند. اوج این رفتار فوقالعاده کوتاه مدتی سهامداران را میتوان در عرضههای اولیه اخیر مشاهده کرد.
استقبال از تکنیکالیست به علت ضعف تحلیلهای بنیادی
وی درباره اینکه در هفتههای گذشته منفی بودن بازار به تحلیلگران تکنیکال نسبت داده شده است و آنها مقصر بازار تشخیص داده شدهاند، تشریح کرد: در تحلیلهای بنیادی وضعیت بازار سهام نامناسب تشخیص داده شده است و به اعتقاد این تحلیلگران در اکثر صنایع حداقل تا پایان سال اتفاق بزرگی رخ نخواهد داد، بهطوری که این تحلیلگران معتقدند در صنایع سیمان، مسکن، پتروشیمی، پالایشگاهی، کاشیسازی و... حتی احتمال تعدیلهای منفی نیز میرود، در صنعت بانک، خودرو، لیزینگ و... تا نیمه اول سال بعد نمیتوان منتظر معجزه بود و عینا همین موضوع برای رشد اقتصادی کشور نیز صادق است در چنین شرایطی تحلیلگران بنیادی صرفا به سهامداری بلندمدت نهایتا پیشنهاد خرید سهمهایی در حد انگشتان دست میکنند ضمن اینکه از دیدگاه تحلیلگران بنیادی بهعنوان مثال وضعیت سهم شرکتهای دارویی در شرایط فعلی خوب است اما آنها نمیتوانند دلیل مستدلی برای اینکه چرا این شرکتها در کوتاهمدت در حال سقوط هستند، ارائه دهند.
در نتیجه در شرایط فعلی سهامداران به سمت تحلیلگران تکنیکال که رویکرد بسیار کوتاهمدتتری دارند، هجوم آورده و با یک سیگنال کوچک میخرند و با سیگنال کوچک کوتاهمدتتری نیز میفروشند؛ اصل بزرگی که در تحلیل تکنیکال قرار دارد این است که اقبال عمومی، خود موجب درست شدن نظریات تکنیکالیستها میشود و از آنجا که اقبال عمومی بازار در حال حاضر به این نوع تحلیلها خوب بوده طبیعی است که پیشنهادهای تکنیکالیستها درست از آب درآید اما واقعیت بازار نشان میدهد که آنها در روزهای منفی و مثبت پشت سر هم هیچ اتفاق نظر و تحلیلی ندارند.
بازار در انتظار یک انگیزه
بهزادفر به بررسی تغییرات شاخص در 5 ماه ابتدایی سال در 6 سال گذشته پرداخت و افزود:در تحلیلهای آماری نیز با بررسی الگوهای رفتاری متوجه میشویم که در حال حاضر شاخص بورس بسیار شبیه نیمه اول سال 91 بوده است.
در آن زمان نیز بازار سهام بعد از مدتها ریزش دیگر نسبت به اخبار بیانگیزه شده بود اما در نهایت با جرقه افزایش نرخ دلار و تسعیر ارز در صورتهای مالی و عرضههای اولیه شرکتهای پالایشگاهی حرکت خود را آغاز کرد که به مدت 17 ماه نیز ادامه دار بود. الگوهای رفتاری شاخص در پنج سال ابتدای سال نیز نشان میدهد که در حال حاضر بازار سهام منتظر یک خبر بسیار بزرگ مثل تعدیل مثبت اولین شرکت وابسته به توافقات هسته ای، کاهش سود بانکی، جذب سرمایههای خارجی، رشد اقتصادی کشور، آتش بس و آرامش در کشورهای همسایه و... میتواند همانند همان سال مسیر حرکت شاخص را برگرداند. این کارشناس بازار ادامه داد:اختلاف بین روزهای مثبت و منفی در دو سال گذشته بسیار کم بوده و میتوان گفت که بازار سهام هنوز در مورد روند حرکتی خود به جمع بندی نرسیده است اما پایین بودن قیمتها در ارقامی کمتر از ارزش ذاتی خود در شرایطی که مهم ترین ریسک غیر سیستماتیک بازار رفع شده است موجب کاهش عرضه سهام و افزایش تقاضای سهامداران خواهد شد و این موضوع میتواند ورق ریزش شاخص در 19 ماه اخیر را برگرداند.
وی به تناقض بیشتر بودن روزهای منفی در حالی که بازدهی شاخص مثبت است اشاره کرد و گفت: در مورد سال 94 پارادوکسی ایجاد شده و آن این است که با وجود بیشتر بودن روزهای منفی از روزهای مثبت،بازدهی شاخص کل مثبت بوده است که این به دلیل رشد بسیار زیاد شاخص در روزهای ابتدای سال جاری بوده و به نظر میآید در بازه زمانی 6 ماه دوم سال این پارادوکس حل شود.
وی همچنین افزود: در بررسی زیان 5 ماهه ابتدای سال 91 این موضوع استنباط میشود که بازار به شدت منفی و بی هدف بوده است، اما شاخص دقیقا بعد از مرداد شروع به رشد کرده است، در نتیجه میتوان گفت یک خبر خوب قطعی در کنار اصلاح وضعیت اقتصادی در پی رفع تدریجی تحریمها میتواند تجربه سال 91 را این بار بهطور منطقی تری رقم بزند چرا که میانگین درصد تغییرات روزانه شاخص در پنج ماه ابتدای سال جاری در محدوده نیم درصد قرار داشته که نشان میدهد رفتار سهامداران تقریبا نرمال بوده و از اوج نوسانات آن سال به دور است این موضوع خود نشان میدهد که صرف نظر از نوسان گیرانی که روند ریزشی شاخص را سبب میشوند، نسبت قیمت بر در آمد یا پی بر ای مناسب کنونی میتواند در بیشتر سهمها و امیدواری و خوشبینی نسبت به بازار سهام مانع ریزشهای بیشتر قیمتها شود اما به هر ترتیب با صرف دامنه نوسان نیم درصدی نیز بهطور قطعی نمیتوان استنباط کرد که بازار از رکود فاصله دارد چرا که در شرایط رکود یا رونق هم این نوسانات میتوانند در همین محدوده باشند.
دنیای اقتصاد