متن کامل نوشته ی بعیدی نژاد در اینستاگرام در زیر می آید:
طی روزهای اخیر و بعد از اظهارات جناب آقای دکتر جلیلی مبنی بر آنکه طرفهای ١+٥ در پروسه منتهی به آلماتی ٢ در اوایل سال ١٣٩٢، آمادگی کامل لغو تحریمها و پذیرش برنامه غنی سازی ایران را داشتند، اعضای تیم هسته ای بویژه مورد سوالات متعدد رسانه ها قرار گرفتند که البته پاسخهای مناسب داده شد. خلاصه و فشرده توضیحات بنده نیز بدین شرح بوده است:
مقایسه گفتگوهای گذشته با مذاکرات دور جدید از چند منظر منطقی بنظر نمی رسد: اول آنکه یک اصل مهم که باید مد نظر قرار دهیم، این است که هر مذاکره ای چه در سطح دوجانبه یا چندجانبه سه مرحله را می گذراند:
١- دوره گفت وگوها و بحث های کلی، که در آن طرف ها اصولا شرایط را بررسی می کنند تا ببینند آیا می توانند نقاط مشترکی را بیابند که مذاکره را آغاز کنند یا نه.
٢- مرحله پیش مذاکره، که وقتی است که دو طرف سعی می کنند جنبه ها و چارچوب های کلی تفاهماتی را که می خواهند انجام دهند، مشخص کنند
و ٣- دوره مذاکره که به تعیین تمام جزئیات و دقایق تفاهم و همچنین تدوین تفاهم اختصاص دارد.
از نقطه نظر کارشناسی، مذاکرات گذشته را باید به مثابه گفت وگوهایی دانست که به اولین مرحله اختصاص دارند؛ یعنی از نقطه نظر دقیق و فنی، حتی دو طرف وارد مرحله پیش مذاکره هم نشده بودند چه برسد به مرحله مذاکره.
در آن زمان، دو طرف در خصوص نحوه حل موضوع هسته ای حتی به رهیافت واحدی هم نرسیده بودند که بر آن اساس بتوانند مرحله پیش مذاکره و بعد مذاکره را شروع کنند. بنابراین دوره گفت وگوهای پیشین با مذاکرات هسته ای این دو سال اصولا نمی توانند در یک گروه طبقه بندی شوند و به لحاظ ماهوی خیلی با هم فرق دارند.
دوم آنکه زمانبندی گفتگوهاو مذاکرات دو مقطع نیز تفاوت زیادی داشتند. اگر دو سال مذاکره شبانه روزی و فشرده را از نظر کیفی و کمی، با مجموع روزهایی که در دوره قبلی به گفت وگو پرداخته می شد با هم مقایسه کنیم، فکر می کنم به تفاوت خیلی زیادی دو مقطع پی می بریم. در دوره قبلی، مدت زمانی که به گفتگوها اختصاص می یافت خیلی کوتاه بود و گفتگوها همچنین با فواصل طولانی برگزار می شد و وقت زیادی از مذاکرات هم به بحث در خصوص زمان و مکان گفتگوها اختصاص می یافت.
برای روشن شدن موضوع می توان با نگاهی به دوره گفتگوهای آقای دکتر جلیلی دریافت که ایشان طی سالهای 87 تا 92 منهای مقطعی که برای معرفی از سوی جناب آقای دکتر لاریجانی به آقای سولانا به رم عزیمت کردند، در زمانی طی حدود 89 ماه ، 9 دور گفتگو با جمع اعضای ١+٥ داشتند که مدت زمان گفتگوها در تمامی دوره ها یا یک روز یا دو روز بوده است که آخرین دور آن در آلماتی ٢ در روزهای16 و 17فروردین ١٣٩٢ برگزار شد.
لذا با یک شمارش ساده می توان در نظر گرفت که جمع دوره مذاکرات تیم آقای دکتر جلیلی در کل دوره های گفتگوها به 16 روز میرسد که اگر در نظر بگیریم که جلسات در آن مقطع زمانی از طریق مترجم صورت میپذیرفت و لذا با مترجم زمان گفتگوها دو برابر می شود زمان کل گفتگوها در مقیاس مذاکرات دور اخیر به حدود 8 روز میرسد و باز اگر در نظر بگیریم که حداقل نیمی از وقت گفتگوها با توجه به ماهیت بحثها به گفتگوهای خیلی کلان و راهبردی و زمانی هم به انجام ملاقاتهای دو جانبه اختصاص می یافت، میتوان گفت که اگر منصفانه هم بخواهیم گفته باشیم، زمان کل این گفتگوها در قیاس با نوع گفتگوهای دور جدید حداکثر 4 روز خواهد بود.
و این در شرایطی بود که میدانیم بین دو طرف در خصوص بحث غنی سازی و لغو تحریم ها و اینکه تمام تحریم های اقتصادی و بانکی باید یکجا برداشته شوند، اختلاف نظرات عمده ای وجود داشت.
برای بنده به عنوان یک کارشناس، خیلی تصورش سخت است که در دور قبلی گفت وگوها که اصلا به مرحله مذاکره هم نرسیدیم و با توجه به آنکه مدت اختصاص یافته به مذاکرات در آن زمان در مقایسه با این دوره بسیار کوتاه بود، این امکان وجود داشته است که ج.ا.ایران و کشورهای ١+٥ توانسته باشند، به چنین تفاهمی در خصوص لغو جامع تحریمها و پذیرش غنی سازی دست پیدا کنند.
تاریخ مذاکرات نیز گویای آنست که طرفین بعد از این دور گفتگوها نهایتا به تفاهمی دست نیافتند و بیانیه نهایی صادره از سوی خانم اشتون بعد از جلسه آلماتی ٢ به نمایندگی از کشورهای ١+٥ نیز کاملا گویای پایان بی نتیجه این دور از گفتگوها بوده است. عین جملات خانم اشتون در 17 فروردین92 در آلماتی بدین شرح است:
« در طی این دو روز گفتگوها، ما با ایران بحثهای طولانی و فشرده ای در خصوص موضوعاتی که در پیشنهاد خود پیرامون اعتماد سازی که طی دوره قبلی گفتگوها با ایران در روزهای 26 و27 فوریه در آلماتی ارائه کرده بودیم داشتیم.
در خلال این بحثها روشن شد که مواضع کشورهای ٣+٣ و ایران در خصوص محتوا خیلی با هم فاصله دارند. بنا بر این موافقت کرده ایم که همه طرفها برای بررسی اینکه در این فرآیند در کجا قرار داریم به پایتختها برگردیم. من بزودی برای آنکه ببینیم چگونه به جلو حرکت کنیم با دکتر جلیلی در تماس خواهم بود.»
بدین ترتیب حدود دو ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری دو طرف بدون هیچ توافق و چشم اندازی برای توافق به گفتگوهای خود پایان دادند.
مضافا به اینکه همانطور که توضیح داده شد، آمریکائیها تنها در فرآیند مسقط بود که اعلام نمودند که حاضرند برای اولین بار در صورت حصول تفاهم، غنی سازی ایران را بپذیرند. پس اصولا میتوانیم نتیجه بگیریم که گفت وگوهای آن دوره اصولا به سطح جزئیات و اصلا سطح مذاکره به معنای دقیق کلمه نرسید.
ولی این ناقض تلاش وسیع جناب آقای دکتر جلیلی و همکاران ایشان برای پیشبرد مذاکرات نیست.
نباید فراموش کنیم که باید مذاکرات هسته ای را به صورت یک مجموعه دید. در یک دوره ای کشور تصمیم گرفته بود به آن نحو برخورد کند و امروز به این نحو. و بر همین مبناست که طرح مباحث مربوط به مقایسه شرایط حال و گذشته نباید به نحوی صورت گیرد که خدای ناکرده باعث ایجاد اختلاف و دودستگی بین نیروهای کشور و نهادهای کشور شود.
الان در آمریکا، اوباما آن قدر رأی دارد که راحت بتواند رأی مخالف کنگره را وتو کند، ولی دولت اوباما الان به دنبال «فیلی باستر» است تا موضوع تصویب تفاهم بیش از این، حداقل در سطح قانونگذاری، به عنوان اختلاف داخلی در کشور معرفی نشود.
ما که همواره بحث هسته ای را یک موضوع ملی دانسته ایم، طبیعی است که بعنوان اولویت باید وحدت و همبستگی همه نیروهای سیاسی کشور را به عنوان هدف مد نظر قرار دهیم و نباید کشور را دچار التهاب کنیم. ما مناسب نمی دانیم در این شرایط سؤالات و موضوعات اختلاف برانگیزی مطرح شوند و بین جریان های کشور اختلاف ایجاد شود. هر دوره مختصات خود را داشته است و بررسی هر دوران باید با درنظرگرفتن واقعیت های در صحنه، در همان دوره صورت گیرد.
از همگان انتظار می رود در مسیر بحث هایی که بویژه در کمیسیون محترم مجلس پیگیری می گردد، مباحثی مطرح نشود که بوی جدایی و اختلاف میان نیروهای متعهد کشور استشمام شود.
بدیهی است که با حسن نیت و دلسوزی که در تمامی شخصیتهای سیاسی و نهادهای تصمیم گیری در کشور وجود دارد، امید می رود که کشور در این مرحله حساس بهترین تصمیم لازم برای کشور را اتخاذ نماید.
انتخاب