صبح شنبه چهارمین جلسه رسیدگی به پرونده بابک زنجانی به ریاست قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب برگزار شد.
قاضی دادگاه بابک زنجانی را به جایگاه متهمان فراخواند تا در مورد کیفرخواست از خود دفاع کند. بابک زنجانی بعد از قرار گرفتن در جایگاه متهمان بعد از قرائت فرازی از زیارت عاشورا گفت: داستان از این قرار است که شرکت های خارجی در تعامل با ایران تحریم شده اند و بعد هم بانک ها تحریم شد و تمامی پول های ایران در بانک ها غیرقابل انتقال شد، تا اینکه با تغییر دولت و آمدن دولت تدبیر و امید آقای وزیر برای یک تسویه حساب سیاسی تفاهمنامه من با شرکت نفت را یکطرفه ابطال کرد و با ایجاد سر و صدای رسانهای به دادسرا تلقین کرد که وجوه بابک زنجانی مورد دارد و منشاء آن درست نیست و تمام معاملات هم صوری و جعل بوده و مفسد فیالارض است. در حالی که من به دادسرا گفتم طرف حساب من، وزارت نفت نیست.
گزیده سخنان زنجانی را در ادامه میخوانید:
مگر میشود فردی که از سال ۷۸ تا ۹۲ میلیاردها تومان معاملات بانکی و تجارت داشته و ال سی باز کرده است یک مرتبه فردی غیرمطمئن شود؟ چرا آن زمان منشاء پول های من درست بود و صوری نبود و یک مرتبه خواستند دادستان را فریب دهند؟ اگر موضوع فقط وصول پولهای نفت است، پس آقای وزیر برود آن ۵ میلیارد یورو که از فردی غیرمتخصص برای فروش نفت طلبکارند را دریافت کند.
جناب آقای قاضی، شما گفتید نفت برای مردم بوده، اما چرا آن ۵ میلیارد یورو که یک فردی به وزارت نفت بدهکار است را پیگیری نمی کنید؟
من به کارشناسان اعتراض نکردم، بلکه گفتم مطالبی که بانک مرکزی گفته است، هدایت شده بوده و سوالی که بازپرس از بانک مرکزی کرده، اشکال دارد. بازپرس می توانست از بانک مرکزی سوال کند شرکت «ب» کارگزار است یا نه؟ و آیا پول به حساب مشتری رفته؟ که بانک مرکزی هم می گفت بله، اما سوال اشتباه بود و بانک مرکزی با اینکه می دانست، اما سکوت کرد.
در مورد نامه ۳ وزیر و رئیس بانک مرکزی، این نامه اصلا ربطی به ستاد تدابیر ویژه نداشت و تیم اقتصادی دولت بودند که تشخیص می دادند از منابع چگونه و کجا استفاده شود. آن زمان هم که مصوب شد کار انجام شود یکماه قبلش حساب باز شده بود. پس من منتظر مصوبه وزرا نبودم. آنها مداوم ژست می گیرند که آماده ایم مطالبات را دریافت کنیم، در حالی که اصلا شماره حساب را ندادند و می گویند به بانک کشاورزی یا پارسیان واریز کنید، در حالی که این صحبت ها مسخره است. من دنیا را دور زدم. مگر می شود این مبلغ را از خارج از کشور به یک بانک داخلی واریز کرد؟ اگر می شود پس چرا وقتی نفت به هند، کره، چین و برخی کشورها می دهیم باید به جایش برنج و ... وارد کنیم و پولی جا به جا نمی شود؟
تلاش من این بود که حسابی در بانک های خارجی برای نفت باز کنم. آیا وظیفه من بود که حساب باز کنم و بعد من را به بازی متهم کنید؟ این در حالی است که وزیر نفت در نشست خبری گفته است زنجانی جای پول ها را نشان دهد، اما وکلای خارجه من می گویند حاضریم ضمانتنامه بدهیم و وقتی صحبت از پرداخت پول می شود وزارت نفتی ها می گویند شاید این پول از فروش مواد مخدر یا اسلحه باشد.
وکلای وزارت نفت به رسانه ها گفته اند بابک زنجانی حتی یک سنت هم به حساب ما پول واریز نکرده است. آخر مگر صدور ضمانتنامه الکی است باید قرارداد داشت، بانک را معرفی کرد و چندین مرحله دارد، اما با این حال می توانم یکهزار و ۹۶۸ میلیون یورو ضمانتنامه از یک بانک بسیار معتبر تا روز دوشنبه واریز کنم.
جناب آقای قاضی، دو سال است که در زندان انفرادی هستم و ۳ هزار صفحه نامه نوشتم، اما این دولت برای اعتبار خود تخریب میکند در حالی که کار اقتصادی، کار بازی و احساس نیست. دو سال است تهمت ها را شنیدم، اما سکوت کردم در صورتی که طبق قانون نباید به من بگویند رکوردار کلاهبرداری دنیا یا من را تهدید به مرگ کنند. مگر آنها مصونیت قضایی دارند؟
برای بقای خود هر دروغ و تهمتی میزنند حتی برخی هم که در کمیته پیگیری پرونده هستند و تا حالا پایشان به دادسرا برای پرونده من باز نشده، اظهار نظر می کنند که یکی از آنها هدفش این است که بدهی به بانک را بپوشاند.
با توکل به خدا و علم و دانش اقتصادی و انسانیتی که داشتم نه رشوه دادم و نه به شخصی متوسل شدم و تاجری حرفه ای هستم و عملکردم بسیار شفاف است. می گویند زنجانی ۳۰ هزار میلیارد تومان کلاهبرداری کرده و همه باور می کنند، اما وقتی می گویند این مبلغ را پرداخت کرده باور ندارند. چرا فکر می کنید من فردی کوچک و بی عقل هستم؟ من اگر کلاهبردار بودم چرا در کشور خودم سرمایه گذاری کردم که در آخر هم ۲۴۰ صفحه کیفرخواست برای خدماتم نوشته شود. ۲ میلیارد یورو بدهی من به شرکت نفت پول خرد من هم نیست و این یک طنز است.
رفته اند از آبدارچی شرکت، سند و اظهارنظر گرفتند در حالی که آنها اصلا کارشناس نیستند. بدانید که در این پرونده دنیا قضاوت می کند و اقتصادانان می خندند؛ چرا که شاهد تغییر واژه ها هستیم. بگذارید اقتصاد را اقتصاددان ارزیابی کند و بنویسید که به خاطر همین همکاری شرکت های من از سوی اتحادیه اروپا و خزانهداری آمریکا تحریم شد و خزانه دار آمریکا ۸ دقیقه در مورد من صحبت کرد.
تمام حرف کیفرخواست در مورد بانک FIIB است که اصلا اطلاعاتی در مورد آن در دست بازپرس نیست و تنها به چند عدد رسیده اند که آن هم در اختیار یک کارمند بوده و بازپرس به جای بازجویی از من، با کارمند صحبت کرده است. در کل ۴۰ بار از من بازجویی شد که ۲۰ بار آن غیرحضوری بوده است در حالی که من می توانستم به حل مساله کمک کنم. همکاری من با شرکت نفت هم از خرداد ۹۱ تا دی ماه همان سال بوده است در حالی که من عملکرد ۱۰ ساله داشتم و تنها در خرداد ماه سال ۹۰، ۲۲ فروند هواپیماهای من در فرودگاه امام خمینی(ره) نشست.
اگر آنها می توانند ۱۰۰ یورو حواله کنند من همین الان ۲ میلیارد یورو جایزه می دهم و از بازپرس میخواهم که در مورد برات بیشتر تحقیق کند، اما چون به چیزی دست پیدا نکرده اند نباید منابع مالی بانک مالزی را زیر سوال ببرند. داستان من و وزارت نفت از این قرار است که هیچ بانکی در دنیا حاضر نبود به پیمانکاران نفتی پول بدهد و هیات وزیران هفتم تیر ماه ۹۲ مصوب کرد که شرکت «ن» که آن زمان تحریم بود با گشایش حساب در بانک FIIB یکونیم میلیارد یورو واریز کند که اول دی ماه همان سال واریز شد و من از آن مبلغ ۷۰۰ میلیون یورو به حساب پیمانکاران پرداخت کردم.
وزیر وقت نفت دستور داد نفت های روی دریا سوزانده شود، اما شرکت «الف» با عنوان خریدار گفت نفت ها را انبار کنید و اگر فروخته شد پولش را واریز می کنم برای همین شرکت HK پیشفاکتور و شماره حساب خود را در مالزی معرفی کرد، اما یک اختلاف میان شرکت نیکو و اداره بین الملل وزارت نفت به وجود آمد و مدارک را به من تحویل ندادند تا نفت ها را تحویل بگیرم. قانون می گوید اگر نفت ۳ ماه در انبار بماند، متروکه می شود برای همین بعد از ۳ ماه بر اساس قانون اجاره دادیم و با ۵۰ میلیون دلار دو ماه دیگر نفت ها را در انبار نگه داشتیم، اما باز هم مدارک تحویل نشد.
وزیر نفت به من گفت شما پول نفتها را به شرکت HK بدهید و من ضمانت می کنم حواله ها تحویل شود و من ۱.۹ میلیارد یورود به HK دادم و باز مدارک تحویل نشد و بعد هم بانک مالزی را تحریم کردند.
در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ماه ۹۲ وزیر نفت دستور داد تفاهمنامهای بین شرکت HK، بانک FIIB و بانک «ت» برای خروج از تحریم ها منعقد شود و شرکت الف در کیش مامور شد تا چک ارزی ۲.۶۶ میلیون یورویی را تحویل بگیرد. به دلیل تحریم ها مجبور شدیم با عنوان ضمانت ملک ایرانزمینم را به مبلغ یک هزار و ۷۶۰ میلیارد تومان به نام شرکت الف انتقال قطعی دهم که دفترخانه ۱۰ میلیارد تومان از من پول گرفت و ۲۰۰ میلیون تومان حق الثبت واریز کردم و ۲ میلیارد تومان هم اداره حقوقی وزارت نفت دریافت کرد که یکی از کارشناسان آنها برای تعیین نرخ زمین در منطقه ایرانزمین یکی از وزرای سابق نفت بود.
قرار شد آقای ش نفت را بفروشد و ۴۰۰ میلیون دلار طلبش را بردارد، اما هیچ مدرکی از شرکت «ن» نگرفتیم. بعد هم دولت عوض شد و وزیر نفت آمد و گفت این تفاهمنامه هیچ اعتباری ندارد و بعد نهم دی ماه ۹۲ بازداشت شدم در حالی که ۵ ماه از تعهدم مانده بود. یک روز آقای محسنی اژه ای، معاون اول قوه قضائیه و آقای جعفری دولت آبادی دادستان تهران به سلول من آمدند و گفتند تسویه حساب شرکت نفت را انجام بده و من گفتم جابجایی پول امکان ندارد و آنها خواستند که اموالم را جای طلب بدهم و من فردای آن روز یعنی سوم بهمن ماه ۹۲ نامه ای نوشتم تا اموالم تهاتر شود و در ۲۰ اردیبهشت ماه ۹۳ وکالت دادم تا اینکه ۴ هزار میلیارد تومان از اموالم فروخته شد.
سوال من این است اگر اداره نفت نمی خواست مدارک را بدهد، چرا بار نفت را به انبارها فرستاد؟ چرا زور می گویند؟ خیالشان راحت است که پول را در حساب HK دارند و این وسیله ای برای دعوا است.
در مورد آقای ف یکی از شرکایش، وی عضو هیات مدیره هولدینگ بوده و از سال ۸۸ تا ۹۰، ۱۵ میلیارد تومان پول گرفته که ربطی به وزارت نفت ندارد و مسئولیت تمام مصوبات شرکت ها را به عهده می گیرد.
میگویند بابک زنجانی نفت ها را جایی برده است مگر می شود ۱۸ کشتی ۵۰۰ متری که ۹ کیلومتر نفت می شود را مثل پیت نفت قایم کرد؟ بعد هم گفتند این وزرا امضای طلایی داشتند، در حالی که شرکت HK خرداد ماه ۹۱ حساب باز کرده بود، اما امضای وزرا برای تیر ماه است و اصلا من کاری به امضای آنها نداشتم. اگر می توانید بروید آن ۸ میلیارد یورو که از هند طلب دارید را بگیرید در حالی که آنها ۱۵ درصد کارمزد می گیرند اما من یک درصد انجام می دادم. یکروز وزیر نفت با من تماس گرفت، ساعت ۳:۳۰ صبح بود و من خودم را به فرودگاه رساندم. دیدم پایش خونی شده و گفت دلیلش عصبی است و ذخیره غلات کشور تمام شده و باید هر چه زودتر فکری کند. امروز را مشاهده کنید این روزها زمان پرداخت یارانه، ۴ وزیر دل درد می گیرند و همه بیرون گود نشسته اند و می گویند لنگش کن.
متاسفانه غریبهها در خارج از کشور از اقدامی که کردیم، تقدیر می کنند، اما مسئولان اجرایی من را متهم کردند و ما را از اعدام می ترسانند. من جانم را سال ها است که برای خدا و کشورم نثار کردم و از هیچ چیز نمی ترسم.
بابک زنجانی خطاب به معاون دادستان هم گفت: شما در کیفرخواست گفته اید بدهی من ۲ میلیارد یورو است و آن را ندادم و به جای آن به افراد مختلف پول دادم که اگر آن را جمع کنید، ۴۴ میلیون یورو می شود که علمی نیست. در بخش اول دفاعیه بابک زنجانی متهم گفت بازپرس پرونده اگر متوجه تخلف شد، باید ردیابی کند. مگر بازپرس می تواند خانواده من را به دفترخانه برده و ملک من را سند بزند؟ مگر می تواند مغازه و منزل خواهر من را بگیرد؟ مگر می تواند چشمان من را ببندد و بازجویی کند؟ او حق ندارد اموال مادرم را در روزنامه به مزایده بگذارد که قاضی خطاب به متهم گفت: می توانید در این موارد شکایت کنید. شما البته نامه هایی هم خطاب به رئیس جمهور و شرکت HK نوشتید و همچنین به کمیسیون اصل ۹۰ که همه را تحویل دادم.
جناب آقای قاضی من و مردم از شما فقط عدالت می خواهیم و شکایتم را به گوش رئیس قوه قضائیه و مقام معظم رهبری می رسانم؛ چراکه اگر بعد از تحریم ها مبلغ ها آزاد شود، باید جواب مردم را بدهید.
فرارو