با در نظر گرفتن این واقعیت که در قرن بیست و یکم میدانهای نیرو همه جا حاضر هستند، کسب و کارها باید وجود ساختارهای انعطافپذیری برای نوآوری را هم به صورت تدریجی و هم به صورت ناگهانی تداوم ببخشند. همچنین کسبوکارها باید در تمامی سطوح نهادی وارد فضای همکارانه شوند. همکاری میتواند یکپارچهسازی ایدههای متعارض (که برگرفته از فلسفه ذن است) را تسهیل کند که خود مشخصهای کلیدی برای نوآوری در افقهای بلندمدت است.
مفاهیم: میدانهای نیرو و فلسفه ذن
مفهوم «میدانهای نیرو برای تغییر» در نوآوری برگرفته از فلسفه بودایی ذن است. تغییر در کسبوکار قرن بیست و یکمی، به شکل بستههای مرتب و متحدالشکل حاصل نمیشود، بلکه فرآیندی به هم پیوسته و نظاممند است و اغلب به این شکل اتفاق میافتد که تغییر در یک جهت، اثرات جانبی متعددی در جهت مخالف ایجاد میکند. فرصتهای بازاریابی بزرگتر در یک حوزه احتمالا هزینههای بالاتری را در جایی دیگر (مثلا در زنجیره تولید و تامین) به دنبال خواهد داشت. وقتی دو نیرو، فشار یا روند مخالف وجود دارد، فلسفه ذن صرفا یکی از آنها را به رسمیت نمیشناسد یا راهبرد یک شرکت را بر مبنای پذیرش یکی و طرد دیگری انتخاب نمیکند، بلکه انعطافپذیری و جامعیت را پیشنهاد میکند. به بیان دیگر فلسفه ذن میگوید هر دو نیروی مخالف را پذیرا باشید و برای دستیابی به تلفیقی برتر از هر دو تلاش کنید. بر این مبنا افراد باید تا جایی که ممکن است «بیانتخاب» (Choice-less) بمانند. این فلسفه پیشنهاد میکند اسیر «تفکر جمعی» نشوید یا خودتان را با یک فایل ارائه پاورپوینت یکجانبه که جهتگیری فرآیند نوآوری را خیلی زود تحمیل میکند، محصور نکنید. این به معنای به تاخیر انداختن تصمیمات نیست، بلکه به معنی هشیاری جدی و در نظر گرفتن تمامی گزینههای نوآوری در محیط در حال تغییر کسبوکار است. اصول فلسفه ذن، نوآوران را ترغیب میکند تا به صورت شهودی (Intuitive) فکر کنند و به ارتباطات غیرمنتظره بین ایدههای مخالف که احتمالا در سطحی عمیقتر و ابتداییتر با یکدیگر اشتراکاتی دارند، حساس باشند.
سه میدان نیرو برای کسبوکار: جهانیسازی، محیطزیست، مشتریان
میتوانیم حداقل سه میدان نیرو برای تغییر را که نوآوری در آنها موضوعیت قابلتوجهی دارد بیابیم. میدانهای نیروی دیگری نیز وجود دارند، اما این سه میدان نیرو الگوهای چندجهته تغییر در محیط کسبوکار امروزی را که نوآوران با آنها مواجه میشوند به نمایش میگذارند:
1) جهانیسازی سریع – گسترش اقتصادهای سرمایهداری– در یک مقیاس بینالمللی بهویژه در آسیای شرقی. این به آن معنا است که کسبوکارها مجبورند طیف گستردهتری از مسائل به هم پیوسته (و تغییرات سریع متناظر با آنها) را که مرتبط با تقابل بازارهای داخلی با خارجی هستند در نظر بگیرند.
2) افزایش یافتن هزینههای زیستمحیطی و دیگر هزینههای سلامتی مرتبط با رشد تولید ناخالص ملی. واضح است که رشد اقتصادی هم در کشورهای توسعهیافته و هم در کشورهای در حال توسعه افزایش هزینهها در قالب آلودگی هوا، آب و خاک را به دنبال داشته است. پدیده گرمایش جهانی که از انتشار بیش از حد گازهای گلخانهای ناشی شده، بزرگترین هزینه زیستمحیطی رشد تولید ناخالص ملی است.
3) گوناگونی و همکاری بیشتر در منابع نوآوری کسبوکار. ایدههای جدید امروزه بیشتر از جانب آن دسته از کارآفرینان، محققان، طراحان و متخصصان فناوری که در قالب تیمها، آزمایشگاهها، جوامع منطقهای یا شبکههای جهانی- مجازی کار میکنند مطرح میشوند تا کارآفرینانی که بهصورت انفرادی کار میکنند. همچنین مشتریان محصول مورد نظر خود را با تاثیرپذیری بیشتری از شبکههای اجتماعی اینترنتی انتخاب میکنند. این سه میدان نیرو و تنشهایی که مرتبط با آنها است میتواند در قالب سه جهت زیر خلاصه شود: 1) بازارهای داخلی در مقابل بازارهای جهانی 2) رشد اقتصادی در مقابل کیفیت زیست محیطی 3) کارآفرینان در مقابل مشتریان.
دلایل متعددی وجود دارد که چرا با آغاز قرن بیستویکم سریعترین تغییرات را در میان همه برهههای زمانی شاهد خواهیم بود:
اولا، پدیده جهانیسازی، هزینهها و منافع رشد اقتصادی را بین مناطق مختلف دنیا به گونهای بیسابقه توزیع کرده است. جهان غرب و بهطور خاص ایالات متحده آمریکا دیگر مانند چند دهه پیش و دوران پس از جنگ جهانی دوم، بر قلمرو اقتصاد بینالمللی حکمفرمایی نمیکند. کفه ترازوی برتری اقتصادی در حال حرکت به سمت شرق یعنی چین، هند و دیگر «ببرهای آسیایی» با نرخ رشد تولید ناخالص ملی بالا است. برزیل و دیگر اقتصادهای آمریکای لاتین نیز دیگر بخشهای جدید عصر جدید هستند.
ثانیا محیط زیست فیزیکی و زیستی – که اکنون در عصر انسانمحوری (Anthropocene) به سر میبرد – سریعتر از آن چیزی که قبلا تصور میشود در حال تغییر کردن است. مطالعات اخیر سرعت گرمایش جهانی و پیامدهای آن از قبیل افزایش سطح آب دریاها را در حال افزایش تخمین زدهاند که همه اینها ناشی از انتشار بیش از حد گاز دی اکسید کربن است. نرخ ذوب کوههای عظیم یخ در بخش غربی قطب جنوب طی دهه اخیر سه برابر شده و همین اتفاق در بخش شرقی قطب جنوب نیز در حال وقوع است (به نقل از مجله تحقیقات زمین فیزیک، اکتبر 2014 و علوم زمین طبیعی، مارس 2015). این مساله اغلب همراه با رشد سریع تولید ناخالص ملی و جهانیسازی پیش میرود. نوآوری فناوری دیگر تنها مبنایی برای رشد اقتصادی نیست، بلکه بهطور فزایندهای مجبور به حرکت در راستای بهبود وضعیت محیط زیست و بهویژه کاهش هزینههای سلامتی رشد اقتصادی شده است.
ثالثا، امروزه در مقیاس بینالمللی با ظهور رکود اقتصادی بزرگ و بحران مالی جهانی که از سالهای 2008-2007 آغاز شد کارآفرینان کسبوکار بیشتری پا به عرصه فعالیت گذاشتهاند. کارآفرینان و رهبران شرکتها در گذشته اغلب تلاش میکردند که خودشان تصمیم بگیرند که مشتریانشان چه چیزهایی میخواهند یا نیاز دارند. اما امروزه مشتریان به منابع بیشتری از قبیل بلاگها، اتاقهای گفتوگو و دیگر شبکههای اجتماعی مجهز شدهاند تا محصولات مورد نیازشان را آگاهانهتر انتخاب کنند. امروزه شرکتها بیشتر خودشان را تحت فشار میبینند تا به متنوعسازی و اختصاصیسازی طراحی محصولاتشان بپردازند تا بتوانند از این طریق نیازهای کاربران را در بازارها و سطوح درآمدی مختلف برآورده کنند. بهعنوان مثالی در خصوص موج جدید در روابط مشتریان، کارآفرین فقید حوزه فناوری اطلاعات استیو جابز، اصرار داشت که کاربران گوشی آیفون اپل به دنبال یک صفحه نمایش بزرگتر نیستند، اما کاربران گوشیهای هوشمند در سالیان اخیر، بهطور مداوم خواستار صفحات نمایش بزرگ و بزرگتر برای گوشیهای تلفن همراه خود بودهاند. تا اینکه نهایتا اپل در مقابل این خواسته مشتریان تسلیم شد و گوشی آیفون 6P (6Plus) را در سپتامبر 2014 با صفحه نمایش بزرگتری روانه بازار کرد که با فروش خیلی خوبی مواجه شده است.
اثرات بر نوآوری
این تغییرات چه پیامهایی را برای نوآوری در بردارند؟ دانشجویان رشته نوآوری اغلب راجع به این بحث میکنند که شرکتها باید بیشتر بر تغییرات تدریجی یا ناگهانی/ یکباره در محصولات و خدماتشان متمرکز شوند. آیا یک کسبوکار باید با این هدف که اندکی سهم بیشتری از بازار رقبا را از آن خود کند، عمدتا به دنبال نوآوریهای مطمئن و جزئی برای خط تولید فعلیاش باشد؟ یا اینکه یک شرکت باید بیشتر منابعش را عمدتا صرف سرمایهگذاری در تولید و توسعه محصولات کاملا جدید کند تا نیازهای تازه مشتریان را برآورده کند؟ راهبرد نوآوری دوم از دیدگاه اقتصادی، دستکم در کوتاهمدت با ریسک بالاتری همراه است، اما در افق بلندمدت بهطور بالقوه بازگشت سرمایه (ROI) بالاتری را به دنبال خواهد داشت.
یک پیام ضمنی مفهوم میدانهای نیروی چندگانه این است که کسبوکارها باید بر هر دو رویکرد نوآوری تدریجی و ناگهانی تمرکز کنند. آنها نیاز به یک ساختار انعطافپذیر دارند که بین این دو سطح رفت و برگشت کند. پیام دیگری که میدانهای نیرو برای نوآوران دارند، ضرورت همکاری بین تمامی سطوح نهادی شامل مشتریان، کسبوکارها، دانشگاهها، دولتها و کل جوامع است. یک اصل فلسفه ذن وجود دارد که میگوید: «شکست فرصت را میسازد». کارکنان اغلب علاقه مفرطی به ایدههای شخصی خود نشان میدهند که ممکن است به میزان زیادی بر پایه تجارب گذشته باشد. فعالیتهای پاکسازی ذهن مربوط به مراقبه ذن میتواند به حل این مشکل کمک کند. همکاری میتواند مبنای دانش وسیعتر و طیف گستردهتری از ایدههای جدید و احتمالا متعارض را تولید کند که نهایتا منجر به تلفیقی خلاقانهتر از ایدهها خواهد شد.
ساختار همواره در حال تغییر بازارهای بینالمللی – هم مشتریان و هم تأمینکنندگان – که توسط فرآیند جهانیسازی ایجاد شده است به این معناست که کسبوکارها باید بهطور مداوم به اصلاح جزئی خط تولیدشان و ایجاد نوآوریهای جزئی در پاسخ به فشار رقبا و بهرهگیری از فرصتها بپردازند. برای مثال، ممکن است یک بازار جدید برای محصولات یک شرکت بهطور ناگهانی در میان مشتریان با درآمد کم تا متوسط در یک کشور در حال توسعه پدیدار شود. احتمالا شرکت مورد نظر مجبور میشود، اصلاحاتی جزئی در طرح محصول و فرآیند تولیدش ایجاد کند تا قیمت آن را به یک سطح رقابتی برساند. این نوع نوآوری محلی-کاربردی و حساس به هزینه در اقتصادهای در حال توسعه، نظیر هند و چین اصطلاحا Jugaad نامیده میشود.
یک عامل اساسی برای ارزیابی یک فناوری ساخت آن است که به ازای هر واحد خروجی چقدر انرژی مصرف میکند. برای مثال، یک کمپانی سازنده ممکن است تصمیم بگیرد که منابع تامین انرژیاش را از سوختهای فسیلی به سوختهای کمکربن و دوستدار محیط زیست تغییر بدهد. اما بدون تغییر در میزان مصرف سوخت به ازای هر واحد خروجی، چنین تغییری احتمالا به اشغال فضای زیادی برای پانلهای خورشیدی و توربینهای بادی هزینهبر و غیرکاربردی منجر خواهد شد. چیزی که احتمالا در اینجا نیاز است یک تغییر ناگهانی در فناوری است که بتواند میزان انرژی مصرفی در فرآیند ساخت را کاهش دهد. حتی با این تغییر نیز تلاطمهای بیشتری در حوزه میدان نیروی زیست محیطی وجود خواهد داشت. فناوریهای جدید میتوانند آلودگیهای جدید (مثلا پسماندهای جدید یا تفالههای شیمیایی) را ایجاد کنند. این مسائل به تلاشهای بیشتر برای نوآوریهای جدید و مهندسی مجدد و حتی شاید مهندسی فرآیندهای طبیعی نیاز دارد.
در خصوص میدان نیروی سوم که قبلا توصیف شد – که نوآوری در حوزه کارآفرینان در مقابل مشتریان است – میتوان رویکردهایی را شناسایی کرد که این دو منبع ایدههای جدید که «رقیب» هم محسوب میشوند را به یکدیگر مرتبط کند. مثالی در این زمینه میتواند «همکاری» باشد که موضوعی پرتکرار در مقالات اخیر مدیریت نوآوری است. این روزها کارآفرینان تمایل بیشتری دارند که با محققان، مهندسان و طراحان در یک شرکت یا شبکه توسعه منطقهای- مجازی یا دیگر انواع شبکههای نوآوری همکاری کنند. یک روش برای ایجاد فضای همکاری و خلق مشترک، استفاده از فضای تالارهای گفتوگوی آنلاین است که در آنجا مشتریان میتوانند ترجیحات و ایدههای طراحی جدیدی را که دارند با محققان شرکت به اشتراک بگذارند. در گام بعدی فرآیند نوآوری، مشتریان میتوانند در آزمودن محصول، ارزیابی و بازاریابی محصول نهایی همکاری کنند.
نتیجهگیری: همکاری در تمامی سطوح، ایدهها از تمامی جهات
در نهایت لازم است بر این واقعیت تاکید شود که دیگر میدانهای نیرو یا الگوهای چندجهته تغییر در محیط کسبوکار وجود دارند که بر نوآوری تاثیر میگذارند. مثالی در این زمینه ظهور «ماشینهای هوشمند» است که نیرو محرکه اصلی جهانیسازی است (نرمافزار موبایلی اینستاگرام نمونهای از این روند است). میدانهای نیرو اثرات جانبی منفی نیز به جا میگذارند که بیکاری و رکود درآمدها نمونهای از آن است. این چالشی جدید برای نوآوران است که بتوانند راههایی بیابند که اثرات منفی میدانهای نیرو را کاهش دهند. باید تاکید کرد، این امر به همکاری در تمامی سطوح بین کسبوکارها، دولتها، نهادهای آموزشی و... نیاز دارد.
دنیای اقتصاد