مساله مهمتر این است که ایالاتمتحده آمریکا با ایران گفتوگو میکند و این واقعیت را تایید میکند که اعراب دیگر برای آمریکا به تنهایی مهم نیستند. به تعویق انداختن تحریمها علیه ایران، پس از آزمایشهای موشکی نیز این روزها بر خشم ریاض افزوده است.
تنشهای ایران و عربستان با شروع مذاکرات هستهای ایران با کشورهای 1+5 آغاز شد. این نظر بسیاری از کارشناسان است و بر این باورند که عربستان از توافق هستهای به دست آمده خشنود نیست. حالا با اعدام شیخ نمر، یکی از روحانیون شیعه به دست رژیم آلسعود، تنشها در منطقه بالا گرفته است. برخی از کارشناسان اعتقاد دارند عربستان در پی بر هم زدن بازی در منطقه است.
مجله فارن پالیسی هم در شماره اخیر خود به قلم رضا مرعشی، رئیس سابق میز ایران در وزارت خارجه آمریکا به موضوع تنشهای بهوجود آمده بین ایران و عربستان سعودی پرداخته و نوشته است: حتی برای خاورمیانه هم در چند روز گذشته شرایط سختی بهوجود آمده است. بیایید موضوع را بررسی کنیم؛ رژیم عربستان سعودی رهبر شیعیان را اعدام میکند، در حالی که میدانست این اعدام در سطح داخلی و بینالمللی با تبعات منفی همراه خواهد بود. نتیجه این شد که به سفارت عربستان سعودی در تهران حمله شد و عربستان هم تمامی روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد و همچنان هم قصد ندارد تنش دو و نیم ساله با ایران را در یک گفتوگوی رودر رو و دیپلماتیک حل کند. اینگونه آنها قصد دارند با مظلومنمایی خود را قربانی نشان دهند.
اما با بررسی این تحولات یک پرسش اساسی به ذهن متبادر میشود که«عربستان سعودی دقیقا چه غلطی میکند؟» متاسفانه پاسخ به این سوال چندان اطمینانبخش نیست. از زمانی که صدام حسین در عراق ساقط شد، عربستان سعودی با ایجاد هزینه برای ایران بهدنبال اهداف ژئوپلیتیک خود بوده است. توافق بین ایران و کشورهای 1+5موجب شد عربستان به این هراس بیفتد که قدرت ژئوپلیتیک ایران بیش از پیش افزایش یابد. ریاض مشاهده میکند که ایران بهدنبال تقویت ساختارهای سیاست جهانی و اقتصادی خود است و این موضوع تهدیدی برای قدرت منطقهای عربستان سعودی به حساب میآید. سیاستهای پارانویایی عربستان سعودی تنها به سیاستهای واشنگتن در قبال ایران منحصر نمیشود. عربستان سعودی به چشم میبیند که بیشتر ترجیحات منطقهای ایالاتمتحده در خاورمیانه با سیاستهای عربستان همخوان نیست و ریاض از این مساله به شدت به هراس افتاده است. بهعنوان نمونه میتوان در یک نگاه کلی به موارد زیر اشاره کرد:
سیاست حمایت از حکومتهای پس از صدام حسین درعراق، حمایت از سقوط حسنی مبارک در مصر (و بهطور کلی حمایت از بهار عربی در کشورهای منطقه)، خواسته آمریکا از ریاض مبنی بر پایان دادن به جنگ با یمن و در نهایت عدم تمایل ایالاتمتحده به برچیدن ساختار حکومت در دمشق به شیوهای که پیشتر در دوران جورج بوش، حکومت صدام را تغییر داد. منافع ایالاتمتحده و عربستان سعودی در چند جبهه به اختلاف برخورده است. آخرین تنشزایی عربستان سعودی اوضاع را در منطقه بدتر خواهد کرد و به نحوی موجب میشود تا اهداف عینی دیپلماتیک ایالاتمتحده در سوریه و یمن به مشکل برخورد یا اصلا ممکن نشود. تجزیه و تحلیل عربستان سعودی از شرایط موجود در بحرین، سوریه و یمن یکسان نیست و بهطرز نگرانکنندهای مبهم است: آنها مدام مدعیاند شیعیان خوب نیستند و ایران در امور کشورهای سنی دخالت میکند. این نوع سخن گفتن موجب بدتر شدن اوضاع در منطقه میشود؛ بهگونهای که داعش مورد تحسین قرار میگیرد و حملات 11 سپتامبر اصلا واقعه بدی به حساب نمیآید. اجرای طرحهای موقتی تنها برای مدتی میتواند سرپوشی بر مشکلات داخلی عربستان سعودی و زخمهایی که خود ایجاد کرده است، باشد. این سخن گفتن همچنین موجب میشود جوانانی در عربستان سعودی پرورش پیدا کنند که ضدشیعه و ضدایرانی باشند و منطقه را به سمت نظامیگری پیش برند. ناسیونالیسم عربستان سعودی ترکیبی از افکار بن لادن و دونالد ترامپ است که به شدت میتواند وحشتناک باشد. هنوز که هنوز است عربستان سعودی میگوید قصد ندارد تا اتحاد خود با ایالاتمتحده را نابود کند و خواستار جنگ با ایران نیست. پس باید از عربستان پرسید چرا به سمت بیثبات کردن منطقه قدم بر میدارد یا کارهایی میکند که به چنین مرحلهای برسد؟
اینها دست به این کارها میزنند تا بتوانند از پاسخگویی به کارهایی که انجام دادهاند، فرار کنند. رهبران عربستان سعودی با تقویت عقاید افراطی خود در تولید و انبوهسازی تروریستهای ضدآمریکایی نقش برجستهای داشتهاند؛ بدون اینکه به اتحاد خود با آمریکا ضربه بزنند. به اعتقاد مرعشی، ریاض اصلا بهدنبال راههای صلحآمیز نیست و این هم نشات گرفته از سیاستهای عربستان سعودی در امور خارجی است. او مینویسد: «ترجیح عربستان سعودی این نیست که موضوع سوریه و یمن با راهکارهای صلحآمیز حلوفصل شود، آنها به دنبالساقط کردن بشار اسد و حذف حوثیها در یمن و پیروزی کامل هستند. این در حالی است که عربستان سعودی چشمان خود را به روی گروههای تروریستی بسته است و از این رو آنها منطقه را بیثبات میخواهند و واشنگتن نباید روی متحدی همچون عربستان سعودی حساب باز کند.
مرعشی در پایان مقاله خود چنین مینویسد: بیایید روراست باشیم. به جز مدت کوتاهی عربستان سعودی به ندرت نیروی خوبی در خاورمیانه بوده است. اهداف منطقهای آنها در سال 2016 بر خشونت هر چه بیشتر است، آنگونه که در طی دو دهه گذشته از این سیاست پیروی کردهاند. مقامات فعلی و گذشته ایالاتمتحده بارها در گزارشهای خود اذعان کردهاند که برخی از عوامل تروریستی 11 سپتامبر با شاهزادههای سعودی در ارتباط بودهاند. عربستان با دستگاه خرید خود نمیتواند واقعیت را تحریف کند: آنها یک مخالف را اعدام کردهاند، بهدنبال تشدید فرقهگرایی هستند، بحران دیپلماتیک بهوجود آوردهاند و حالا نقش مظلوم را بازی میکنند. عربستان سعودی ارتباط خود را با ایران قطع میکند و برای دو جنگ در خاورمیانه (یمن و سوریه) انتخابهای بیپروا انجام میدهد. شما میتوانید عربستان سعودی را جورج دبلیو بوش منطقه بخوانید. نوشته رضا مرعشی تنها نوشتهای نبوده که سیاستهای منطقهای عربستان سعودی را مورد نقد قرار داده است. در نوشته دیگری که در فارن پالیسی منتشر شده، «دان دی لوسی» مینویسد: عربستان سعودی تنشهای دیپلماتیک خود را با ایران افزایش داده است و تلاش میکند مانع تغییر سیاستهای آمریکا به سمت ایران باشد. این راهکار ممکن است برای عربستان سعودی کارگر نشود. لوسی ادامه میدهد: اگر عربستان سعودی نمیتواند در اهداف خود موفق شود، یک دلیل دارد. ایالاتمتحده به رهبری باراک اوباما بهطرز موثری تصمیم گرفته است به تقویت توافق هستهای بپردازد تا اینکه به فکر منافع خود با عربستان باشد. عربستان سعودی ایالاتمتحده را متهم میکند که واشنگتن با تهران مسامحه میکند و چشمان خود را به روی حضور نظامی ایران در عراق بسته است. عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیجفارس ترس از این دارند که سیاستهای باراک اوباما به سمت و سوی ایران چرخش پیدا کند.
عربستان سعودی بیش از دیگر کشورها نگران است: زیرا، ایالاتمتحده هفته گذشته، به دلیل اعدام رهبر شیعیان در این کشور، انتقادهای تند و تیزی از آلسعود داشت. واشنگتن همچنین به عربستان هشدار داده که با این اعدام، بنزین برشعلههای فرقهگرایی ریخته است. در مقابل زمانی که مردم خشمگین از سیاستهای عربستان، از دیوار سفارت بالا رفتند، در برابر ایران سکوت کرد و تنها از مقامات ایرانی خواست از مکانهای دیپلماتیک حفاظت بیشتری به عمل آورند. این در حالی است که در سال 2011، زمانی که مردم از سیاستهای بریتانیا به خشم آمده بودند و از دیوار سفارت بالا رفتند، ایالاتمتحده از رفتار تهران در قبال حفاظت از مکانهای دیپلماتیک انتقاد کرده بود. نشانه دیگری که عربستان سعودی به آن اشاره میکند، به تعویق انداختن تحریمهای ایران، پس از آزمایشهای موشکی تهران است. عربستان سعودی مدعی است که این آزمایشها نقض قوانین بینالمللی است؛ در حالی که ایالاتمتحده باید تهران را تحریم کند اما از این اقدام عقبنشینی میکند. کشورهای عربی به رهبری عربستان سعودی این برداشت را دارند که سکوت آمریکا در برابر آزمایشهای موشکی تهران، رویگردانی واشنگتن از متحدان سنتی خود، یعنی اعراب است. ولی نصر دیپلمات سابق آمریکایی و رئیس دانشکده علوم سیاسی در دانشگاه جان هاپکینز میگوید: مساله بزرگتر این است که ایالاتمتحده آمریکا با ایران گفتوگو میکند و این واقعیت را تایید میکند که اعراب دیگر برای آمریکا به تنهایی مهم نیستند. از زمانی که تنشها بین ایران و عربستان افزایش پیدا کرده است، واشنگتن، ریاض و تهران را به کم کردن تنشها دعوت کرده است، بدون اینکه جانب یکی دیگر را بگیرد.
جان کربی روز پنجشنبه درگفتوگو با خبرنگاران این موضوع را تایید میکند و میگوید: از روز یکشنبه هفته گذشته، جان کری با محمد جواد ظریف و عادل الجبیر و محمد بن سلمان، نفر دوم عربستان سعودی تلفنی صحبت کرده است. کربی به خبرنگاران میگوید: ایالاتمتحده قصد ندارد نقش میانجی را داشته باشد و جاش ارنست سخنگوی کاخ سفید نیز در ادامه موضعگیریهای مقامات آمریکایی، مواضعی مشابه کربی داشت. اینگونه رفتار آمریکا برای عربستان سعودی قابل توجیه نیست. ولی نصر به فارن پالیسی میگوید: برای عربستان سعودی پذیرفتنی نیست که وزیر امور خارجه آمریکا با گوشی بلک بری خود با همتای ایرانیاش تماس بگیرد. نصر و دیگر تحلیلگران بر این باور هستند که عربستان سعودی به اندازه کافی از بیتفاوتی آمریکا در قبال سوریه خشمگین است. ریاض در سال 2011، از اینکه میدید واشنگتن هیچ حمایتی از حسنی مبارک به عمل نیاورده گلهمند بود. آنها از گفتوگوی ایران با آمریکا نگران و بر این باور بودند که برگ تازهای از رابطه ایران با آمریکا رقم خورده و عربستان به این یقین رسیده است که ایالاتمتحده برای آنها و سایر کشورهای عربی، دیگر یک متحد قابل اتکایی نیست. در مقابل عربستان سعودی رفتارهای پرخاشگرانه خود را افزایش داده و به همسایه خود یعنی یمن حمله میکند. این در حالی است که کشورهای اروپایی، ایالاتمتحده و کشورهای خاورمیانه نگران تکرویهای عربستان سعودی در منطقه هستند و ممکن است با ادامه چنین رویهای، ثبات منطقه را به خطر بیندازد، افزون بر اینکه ممکن است به افزایش مشکلات داخلی این کشور هم بینجامد زیرا یمن تبدیل به باتلاق عربستان سعودی شده و وی نتوانسته در حمله به این کشور به اهدافی که مد نظرش بوده برسد. ایالاتمتحده هم بارها بهطور مخفیانه به عربستان هشدار داده است تا مذاکرات صلح در یمن را به سرانجام برساند.
ایالاتمتحده به نوبهخود از سیاستهای عربستان سعودی ناراضی است. زیرا واشنگتن اعتقاد دارد عربستان سعودی به جای اینکه توان خود را برای جنگ با داعش متمرکز کند، به یمن حمله کرده است. دیپلماتهای غربی همچنین معتقدند اعدام شیخ نمر میتواند بحث صلح در سوریه را به تعویق بیندازد. اما «برت مککارگ»، مشاور اوباما در بخش مبارزه با داعش میگوید: امیدوار است ایران و عربستان سعودی بر اختلافهای خود غلبه و برای رسیدن به یک راهحل دیپلماتیک در سوریه تلاش کنند. عمده نگرانی ایالاتمتحده در ماجرای اخیر به موضوع صلح در سوریه بازمیگردد. این در حالی است که وزیر امور خارجه روسیه سعی میکند مسیری برای گفتوگوی دو طرف باز کند.
دنیای اقتصاد