اخبار و مقالات

آگهی‌ها

کالاها

شرکت‌ها

استیک اسید (Acetic Acid)

خریدار: :  بامداد پترو پارسان

1   کیلوگرم 1  ریال  
پیشنهاد فروش

دی اتانول آمین (DEA)

خریدار: :  بامداد پترو پارسان

1   کیلوگرم 1  ریال  
پیشنهاد فروش

سدیم کربنات (Sodium Carbonate)

خریدار: :  بامداد پترو پارسان

1   کیلوگرم 1  ریال  
پیشنهاد فروش

اسید نیتریک (Nitric Acid)

خریدار: :  بامداد پترو پارسان

1   کیلوگرم 1  ریال  
پیشنهاد فروش

اتیل گلیکول (Ethyl Glycol)

فروشنده: :  پترو نیکا اکسیر ملل

1   کیلوگرم تماس بگیرید   
سفارش خرید

استیک اسید (Acetic Acid)

فروشنده: :  بامداد پترو پارسان

1   کیلوگرم تماس بگیرید   
سفارش خرید

مونو آمونیوم فسفات (Mono Ammonium Phosphat)

فروشنده: :  کیمیا تجارت تات

1   کیلوگرم تماس بگیرید   
سفارش خرید

قیر (Bitumen)

فروشنده: :  VECTAL OIL

1   تن تماس بگیرید   
سفارش خرید

متانول (Methanol)

فروشنده: :  مهرادکو

1   کیلوگرم تماس بگیرید   
سفارش خرید

اتیل گلیکول (Ethyl Glycol)

فروشنده: :  پترو نیکا اکسیر ملل

1   کیلوگرم تماس بگیرید   
سفارش خرید

استیک اسید (Acetic Acid)

فروشنده: :  بامداد پترو پارسان

1   کیلوگرم تماس بگیرید   
سفارش خرید

مونو آمونیوم فسفات (Mono Ammonium Phosphat)

فروشنده: :  کیمیا تجارت تات

1   کیلوگرم تماس بگیرید   
سفارش خرید

سایه «سه‌ چین» بر سر اقتصاد ایران

سایه «سه‌ چین» بر سر اقتصاد ایران

چین برای ایران کشوری شناخته‌شده‌ است. کشوری که در روزهای تحریم در غیاب کشورهای اروپایی در ایران، جای پای خود را محکم کرد. حتی گاهی قدم فراتر نهاد و از فرصت پیش‌‌آمده به‌ نفع خود بهره‌برداری کرد.

در این راه تا حد زیادی هم موفق شد و بازار ایران را از شیر مرغ تا جان آدمیزاد به قبضه خود درآورد. این در حالی بود که هم‌زمان با چنین بهره‌برداری‌ای از اقتصاد پای‌بسته ایران در تحریم، این کشور به رقیب اصلی آمریکا در رشد اقتصادی بدل شده بود، اما روزگاری که رشد دورقمی اقتصاد را پیش می‌برد، رو به افول نهاد و اکنون رشد اقتصادی این کشور بین شش تا هشت درصد در نوسان است. بااین‌حال هنوز رتبه دوم اقتصادی جهان را برای خود حفظ کرده است. اما چه شد اقتصاد چین رو به افول نهاد؟ آنچه از تحلیل‌های کارشناسان و آینده‌پژوهان برمی‌آید، حرکت «سه چین» به ‌صورت هم‌زمان با یکدیگر است. چین کشاورزی، صنعتی و دانش‌بنیان در کنار یکدیگر چنان راه «شتاب» را در پیش گرفته‌اند که همین مسئله باعث نابرابری‌های عظیم در این کشور شده و حتی تجزیه چین نیز در پیش‌بینی‌ها آمده‌است. برای بررسی وضعیت اقتصادی و تبعات رکود در این کشور با وحید شقاقی‌شهری، عضو هیأت‌علمی دانشگاه علوم اقتصادی تهران به‌ گفت‌وگو نشستیم. شقاقی‌شهری، ایران را مانند بسیاری از کشورهای دیگر که تحت سیطره کالای چینی بوده‌اند، متأثر از گسترش رکود چین می‌داند و درباره تعادل تراز اقتصادی ایران با چین هشدار ‌می‌دهد.

چین برای دستیابی به رشد اقتصادی، چه سیاست‌هایی را در پیش گرفت؟
چین در دهه ١٩٨٠، شروع به اصلاحاتی در ساختار سیاسی و اقتصادی خود کرد. پیش از آن اقتصاد و سیاست چین کمونیستی بود، اما «دنگ ژیائوپینگ» که از رهبران خوش‌نام حزب کمونیست چین بود، با مشاهده اتفاقاتی که در اقتصاد چین افتاده بود، مجاب شد نگرش خود را در حوزه اقتصاد تغییر دهد؛ بنابراین در یازدهمین نشست سراسری حزب کمونیست در ١٩٧٨ تصمیم گرفتند چند محور مهم را در دستور کار قرار دهند. قیود آهنی‌ای را که بر نظام سرمایه‌داری بسته بودند، کنار گذاشتند و از اندیشه‌های نو در حوزه‌های اقتصادی استقبال و اقتصادشان را از اقتصاد کشاورزی و صنعتی به اقتصاد دانش‌بنیان هدایت کردند؛ بنابراین تغییر نگرش و اصلاحات اقتصادی عظیم در چین آغاز شد؛ در‌حالی‌که در سال ١٩٨٠، تولید ناخالص داخلی چینی‌ها ١٨٩ میلیارد دلار بود، ١٠ سال بعد (١٩٩٠) این رقم به ٣٧٥ میلیارد دلار،‌ ١٠ سال بعد از آن (٢٠٠٠) به هزار‌و ١٩٨ میلیارد دلار و ١٠ سال بعد (٢٠١٠) به هفت‌هزارو ٣١٨ میلیارد دلار رسید و اکنون نیز بنا بر آخرین عددی که از تولید ناخالص داخلی چین در سال ٢٠١٥ منتشر شده، این رقم به ١١هزار میلیارد دلار رسیده است. اکنون تولید ناخالص داخلی آمریکا ١٧,٥تریلیون دلار است و چین پس از آن با ١١ تریلیون دلار قرار دارد، اما در‌عین‌حال، گفته می‌شود در قدرت برابری خرید، چین اولین اقتصاد دنیاست، ولی با احتساب نرخ دلار که ارز جهانی است، دومین اقتصاد دنیا محسوب می‌شود. با توجه به این ارقام، از ١٩٨٠ تا ١٩٩٠ تولید ناخالص داخلی این کشور حدود دو برابر، از ١٩٩٠ تا ٢٠٠٠ حدود ٣.٣ برابر، از ٢٠٠٠ تا ٢٠١١، شش برابر و از ٢٠٠٤ به بعد، سالانه هزار میلیارد دلار به تولید ناخالص داخلی چین افزوده شد. اهمیت این اعداد در قیاس مشخص می‌شود. کل تولید ناخالص داخلی ایران ٤٢٠ میلیارد دلار است، اما چین از سال ٢٠٠٤ به بعد سالانه هزار هزار میلیارد دلار به اقتصادش اضافه شده است. سومین اقتصاد دنیا، ژاپن با تولید ناخالص داخلی ٤.٥ تریلیون دلار و چهارمین اقتصاد دنیا آلمان، با ٣.٥ تریلیون دلار است. رشد اقتصادی چین در دهه‌های گذشته دورقمی بوده است و اقتصاد بزرگی را توانسته جلو ببرد. متأسفانه این کشور در دو، سه سال گذشته درگیر مشکلاتی شد و سال گذشته رشد اقتصادی‌اش ٧.٧ درصد شد که پیش‌بینی می‌شود سال آینده این میزان به ٦.٧ برسد و به‌مرور کاهش یابد.

چین درگیر چه مشکلاتی شد که رشد اقتصادی‌اش تا این اندازه دچار کاهش شده است؟
ذخایر ارزی چین حدود پنج‌ هزار میلیارد دلار و اولین قدرت تجاری دنیاست. طبق آمار سال ٢٠١٣، این کشور حدود دوهزارو ٢٠٠ میلیارد دلار صادرات و هزارو ٩٥٠ میلیارد دلار هم واردات داشته‌ است و همپای افزایش تولید اقتصادی، رفاهشان هم بیشتر شده است. رفاهشان در ١٩٩٠، سالانه ٣٠٠ دلار بوده و الان شش هزار دلار است. هرچه تولید اقتصاد بالا می‌‌رود، تولید به جمعیت، مساوی درآمد سرانه است. الان تولید ما ٤٢٠ میلیارد دلار است که اگر آن را به ٧٥ میلیون نفر تقسیم کنیم، درآمد هر ایرانی به طور متوسط سالی حدود پنج هزار دلار خواهد شد. گفته می‌شود اصلاحات ژیائوپینگ، ٤٠٠ میلیون نفر را از فقر مطلق، یعنی از درآمد روزی کمتر از یک دلار نجات داده است؛ پس دگرگونی و اصلاحات ساختاری در چین رخ داد، ولی همچنان کمونیست، نظام حاکمه چین و بر حوزه سیاسی حاکم است. شعار ژیائوپینگ این است که فرقی نمی‌کند گربه سیاه باشد یا سفید، ‌مهم این است که موش را بگیرد. در واقع آنها معتقدند مهم این است اقتصاد رشد کند و مهم نیست نظام سیاسی چه باشد؛ بنابراین به این نتیجه رسیدند که با اقتصاد کمونیستی و بسته نمی‌توانند کشور را از فقر نجات دهند؛ پس استراتژی‌های خاص خود از‌جمله توسعه مسالمت‌آمیز را انتخاب کردند. حرفشان هم این بود که اگر کسی با ما کاری نداشته باشد، ما با کسی کاری نداریم؛ چون می‌دانستند هرگونه تنشی به اقتصادشان ضربه خواهد زد.

چین برای آغاز این راه به کدام بخش کمک کرد؟ آیا به تولید یارانه داده و در قبالش چیزی خواسته؟
اقتصاد ژاپن استراتژی خود را بر اقتصاد صادرات‌محور با انسداد بازارهای داخلی گذاشت که نشان می‌دهد کشور ژاپن وقتی در دهه ٨٠ شروع به رشد اقتصادی کرد، منابع ارزی کافی داشت و لازم نبود از منابع ارزی بیرون استفاده کند، اما چینی‌ها کمبود منابع ارزی داشتند و به همین دلیل اقتصادشان، یکی از بازترین اقتصادهاست که باعث شد شرکت‌های فراملیتی زیادی را جذب کنند. یکی از دلایل این بود که هزینه دستمزد نیروی کار در چین بسیار پایین و فرمانبری‌اش بسیار بالا بود. بازار کار ١,٣‌میلیارد‌نفری چین انعطاف‌پذیری بالایی داشت. این امر باعث شد شرکت‌های فراملیتی دنیا در چین شعبه‌های زیادی بزنند. گفته می‌‌شود قدرت ضریب هوشی در شهر دالیان چین که مرکز دانش چینی‌هاست، در دنیا بی‌نظیر است؛ یعنی همه برندهای معروف دنیا در این شهر شعبه دارند؛ مثلا شعبه مایکروسافت چین از شعبه مایکروسافت آمریکا بسیار بهتر، کاراتر و اثربخش‌تر کار می‌کند؛ بنابراین چین با سیاست اقتصادی دروازه‌های باز، حقوق مالکیت، امنیت و ثبات را تضمین و از شرکت‌های فراملیتی حمایت کرد. آنها پذیرفتند اگر می‌خواهند پیشرفت کنند باید شرکت‌های فراملیتی را بپذیرند. بر همین اساس سرمایه‌گذاری خارجی در چین به ١٣٠ میلیارد دلار رسید. الوین تافلر، یکی از انگشت‌شمارترین و معروف‌ترین آینده‌پژوهان دنیا، در کتابی که در سال ٢٠٠٦ به نام «ثروت انقلابی» نوشته است، یک فصل کتاب را به اقتصاد چین اختصاص داده است. در این کتاب نوشته شده چینی‌ها استراتژی «سه چین» را انتخاب کرده‌اند. هر کشوری سه موج دارد؛ کشاورزی، صنعت و دانش. یک روش این است که شما از موج کشاورزی به عصر صنعت و از عصر صنعت به سمت عصر دانش بروید. این موازی حرکت‌کردن است. چینی‌ها چون می‌دانستند زمان ندارند، سه چین را با هم جلو بردند که برای‌شان هم عامل پیشرفت و هم تهدید است. شعار دیگرشان این بود که باید به زمان شتاب دهیم. در واقع استراتژ‌ی‌شان شتاب‌دادن به شتاب بود.

چه مشکلاتی سبب شده رشد اقتصادی چین کاهش پیدا کند؟
انتخاب استراتژی درهای باز، به همراه «سه چین» و پایبندی به حزب کمونیست، گرفتاری‌های خاص خود را دارد. جورج فریدمن، استراتژیست و تحلیلگر و مدیر بنگاه آینده‌پژوهی استراتژیستی معروف آمریکا، می‌گوید چین تجزیه خواهد شد. فرانسیس فوکویاما آینده‌پژوهی دیگر هم در کتاب «پایان تاریخ» خود نوشته است: حزب کمونیست چین نمی‌تواند ثبات اقتصادی چین را حفظ کند و این امر منجر به فروپاشی این کشور خواهد شد. از‌جمله اخبار ناخوشایند چین می‌توان از فساد گسترده در طبقه حاکمه این کشور نام برد. برخلاف اقتصادهای آزاد که در آن شفافیت بیشتر است، اقتصاد چین همچنان غیرشفاف است. یکی دیگر از عواملی که فریدمن به آن اشاره می‌کند نابرابری فزاینده است. جورج فریدمن و تافلر و خیلی از نویسندگان و تحلیلگران اقتصاد چین، نابرابری فزاینده چین را عامل «سه چین» می‌دانند. در چین کشاورزی، دستمزدها پایین است، در چین صنعتی، دستمزدها بالاتر می‌رود،‌ در چین دانش‌پایه، دستمزدها بسیار بالاتر است. در تمام شهرهای کلیدی چین که وارد عصر دانش شده‌‌اند و شرکت‌های فراملیتی در آنجا شعبه زده‌اند، وقتی به بخش‌های ساحلی و نزدیک دریای جنوب چین، وارد می‌شوید،‌ می‌بینید مردمشان بسیار مرفه هستند. هرچه به سمت مرکز می‌روید، فقر و نابرابری بیشتر می‌شود؛ براین‌اساس اگر نابرابری کم نشود، عامل آشوب و تجزیه چین خواهد شد. در شهرهای ساحلی مردم خودشان را چینی نمی‌دانند؛ چون تمام شرکت‌های فراملیتی آنجا شعبه دارند و اتفاقا آنها خودشان را به شرکت‌های فراملیتی بیشتر نزدیک می‌‌دانند تا دولت مرکزی چین. این عوامل کلیدی بحران‌های آینده چین را به همراه می‌آورند.

چین چگونه می‌تواند از پس این مشکلات برآید؟
تافلر می‌گوید باید منتظر بمانیم، ببینیم چینی‌ها می‌توانند کاری انجام دهند یا نه. او در کتاب خود می‌گوید: «اعتراضات ممکن است در مقیاس کوچک شروع شود، اما تاریخ نشان داده وقتی برخورد امواج بالا می‌گیرد، فوق‌العاده خطرناک می‌شود، اما همه این برخوردها دو نظام ثروت را مقابل هم قرار می‌دادند. در چین نوظهور، سه نظام وجود دارد که هر کدام نیازها و منابع متفاوتی دارند. این امر حکومت را با تنش‌های بی‌سابقه‌ای روبه‌رو می‌کند. پیشرفت اقتصادی چین نمی‌تواند در خط مستقیم و بدون انحراف از مسیر ادامه پیدا کند. نمی‌تواند از برخورد امواج اجتناب کند. در دهه‌های پیشِ‌رو بی‌تردید چین بیش از یک بار سقوط خواهد کرد و بار دیگر به وضع قبلی بازخواهد گشت».

با توجه به اینکه چین شریک تجاری ایران است، بحران رکودی‌ای که چین با آن روبه‌رو شده تا چه اندازه می‌تواند بر ایران اثرگذار باشد؟
چینی‌ها در حوزه واردات، صادرات و ‌حمایت‌های بین‌المللی سیاسی در رابطه با ایران همیشه یک پای کار هستند. چینی‌ها یک پای مناسبات و مبادلات سیاسی بین‌المللی دنیا شده‌اند؛ چون اقتصادشان، اقتصاد بزرگی شده و هرگونه رکود و رونق اقتصاد چین، دنیا را تکان می‌دهد. حدود ٢٠ تا ٢٥ درصد واردات ما از چین است. صادرات ما هم در حوزه فلزات، پتروشیمی و نفت به چینی‌ها بوده است؛ بنابراین هرگونه تغییر در اقتصاد چین کل اقتصاد دنیا، از‌جمله ایران را تحت تأثیر قرار خواهد داد. اگر اقتصاد چینی‌ها در یکی، دو سال آینده وارد رکود شود، منتظر پایین‌آمدن قیمت نفت در کل دنیا خواهیم بود. سهام چین امسال ٣٠ درصد سقوط کرده که خیلی عجیب است. چین درگیر بحرانی در حوزه مسکن است؛ مثل حباب‌هایی که در آمریکا بود. اقتصاد چین نشانه‌های رکود را دارد. هرگونه رکود در اقتصاد چین تبعاتش در واردات منابع نفتی از کشورهای صادرکننده، ازجمله ایران دیده خواهد شد. چین واردکننده انرژی از ایران است. هرگونه رکودی در اقتصاد این کشور، اولین تأثیرش بر واردات انرژی از ایران کاملا مشهود خواهد بود. درست است که گفته می‌شود وابستگی اقتصاد ایران به نفت کاهش یافته، اما همین اکنون نیز درآمدهای دولت کم شده است. اقتصاد ایران در حالت کلی بالای ٧٠ درصد به نفت وابسته است؛ بنابراین رکود چین از زاویه کاهش صادرات نفت ایران و مشتقات آن و سپس کاهش درآمدهای نفتی، به رشد اقتصادی کشور لطمه می‌زند؛ زیرا کاهش صادرات نفت، بخش صنعت، به‌ویژه خودرو و ساختمان و بسیاری دیگر از صنایع ایران را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد؛ بنابراین تأثیر رکود چین بر اقتصاد پررنگ است؛ زیرا مستقیما بر کاهش درآمدهای نفتی دولت تأثیرگذار خواهد بود. بخشی از رکودی که اکنون دامن‌گیر ایران شده نیز به سبب افت قیمت نفت و کاهش صادرات نفت است که به بخش‌های دیگر اقتصاد تسری پیدا کرده است.

ارزش یوان با هدف افزایش صادرات چین کاهش پیدا کرده است. این اقدام سبب می‌شود واردات کالا برای ایران از چین ارزان‌تر تمام شود؟
جنگ ارزی بین چین و آمریکا، جنگی خطرناک است که شاید از جنگ رودررو شدیدتر باشد. آمریکا مدام به چینی‌ها اعلام می‌کند شما ارزش یوان را واقعی اعلام نمی‌کنید و این به ضرر بنگاه‌های آمریکایی‌ است. وقتی دلار از ١٢٠٠ تومان به سه هزار تومان رسید، کالایی که یک ایرانی تولید می‌کرد، برای خارجی‌ها ارزان‌تر تمام می‌شد؛ چون خارجی یک دلار می‌داد و هزار تومان می‌گرفت و الان می‌تواند با یک دلار سه محصول ایرانی را خریداری کند. هرگونه کاهش ارزش پول ملی به نفع بنگا‌ه‌های صادراتی و به ضرر بنگاه‌های رقیب فرامرزی است. بنگاه‌های آمریکایی می‌گویند شما با پایین نگه‌داشتن ارزش یوان و کاهش مدام ارزش آن، قدرت رقابتی ما را کاهش می‌دهید که این یک جنگ ارزی است؛ چون اقتصاد آمریکا و چین، اقتصاد بخش خصوصی است و اگر آمریکایی‌ها نتوانند بخش خصوصی‌شان را رقابتی کرده و سرپا نگه دارند اقتصادشان ریزش خواهد داشت و برعکس.

واکنش‌ها چه خواهد بود؟
مثلا زمانی ممکن است نرخ بهره را در مقابل یوان دست‌کاری کنند. در واقع آمریکا نرخ بهره بانکی خود را کاهش می‌دهد، برای اینکه برای بنگاه‌هایش به‌صرفه باشد که اخیرا هم چنین کرده است. هرچه نرخ بهره پایین باشد، به نفع بنگاه‌هایشان است؛ چون تسهیلات را با هزینه پایین دریافت می‌کنند. در این دعوا چینی‌ها به آمریکایی‌ها زور می‌گویند و آنها هم جور دیگری تأثیر می‌گذارند. در یکی از راهکارها، آمریکایی‌ها اطلاعات نوآوری دنیا را با سرویس‌های جاسوسی‌شان دریافت کرده و به بنگاه‌هایشان می‌دهند. اخیرا آقای اسنودن هم در اسنادی که منتشر کرد گفت سیا و پنتاگون اطلاعات بنگاه‌های خصوصی دنیا را گرفته و به بخش خصوصی خود می‌دهد. خلاصه اگر دو اقتصاد بزرگ به جان هم بیفتند و نتوانند تعادل برقرار کنند، خودشان هم گرفتار می‌شوند. همان‌طور که گفتم جورج فریدمن ادعا کرده تا ١٠ سال آینده، چین تجزیه خواهد شد. طبیعتا مشکل در اقتصاد چین به ایران هم ضربه خواهد زد؛ چراکه چین شریک مهمی برای اقتصاد ایران است. ٦٠ درصد واردات ما از پنج کشور چین، امارات، کره جنوبی، ترکیه و هند است. هرگونه مشکل با این کشورها، اقتصاد ما را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. اتفاقا ٦٢ درصد صادرات ما هم به پنج کشور است که یکی از آنها چین است.

خطر تأثیر مستقیم کاهش ارزش یوان برای واردات ما چیست؟ ما را بیشتر وابسته نمی‌‌کند؟
ما درحال‌حاضر رکورد واردات ٧٠‌میلیارد‌دلاری را ثبت کرده‌ایم. البته صادرات کالاهای چینی همه‌جا را گرفته است. چین در حال گرفتن همه بازارهاست. هزینه دستمزد و ارزش یوان آنها پایین است. طبیعتا اقتصاد ایران هم اگر نتواند در عرصه واردات مدیریت داشته باشد، تحت‌الشعاع قرار خواهد گرفت و یکباره بیش‌از‌حد وابسته خواهد شد. در سیاست‌های اقتصاد مقاومتی قرار است وابستگی را توزیع کنند و به کشورها تنوع‌پذیری برای واردات و صادرات بدهند. مثلا ٢٠ درصد واردات ما از امارات است و امارات هر شیطنتی کند ایران تحت تأثیر قرار خواهد گرفت؛ مثلا الان در اتفاقات اخیر امارات از عربستان طرفداری کرده است؛ بنابراین باید فکری کرد. هرچه چین هزینه تولید و وارداتش ارزان شود، قدرت رقابت‌پذیری اقتصاد ایران تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. در دو، سه سال‌ آینده خواهید دید همه خودروهای ایرانی چینی خواهد شد. هرچه هزینه تولید و واردات از چین ارزان‌تر تمام شود و ما هم مدیریت مناسبی نداشته باشیم، به ضرر اقتصاد ایران است؛ زیرا آنها یک بازار ٨٠ میلیونی را مقابلشان دارند.

تنش‌های اخیر بین ایران و کشورهای عربی، به تمایل بیشتر ما به چین منجر نمی‌شود؟
چینی‌ها با ما روابط ویژه‌ای دارند. مفهومی در دنیا به نام «تراز تجاری متوازن بین‌کشوری» داریم؛ به این معنی که می‌گوید شما با کشورها طوری وارد مذاکره اقتصادی شوید که تراز تجاری‌تان را متوازن کنید یا وابستگی متوازن ایجاد کنید؛ مثلا من اگر ١٠ درصد از شما واردات دارم، ٩ درصد به شما صادرات داشته باشم. رکود داخل چین وارداتش را از ایران کم می‌کند؛ چون ارزش یوان پایین می‌آید و میل دارد بازار اقتصاد ایران را در اختیار بگیرد و تراز تجاری با چین را از دست می‌دهیم. زمانی تراز تجاری ایران با چین مثبت و به نفع ما بود، اقتصاد ما با چین ٦٠ میلیارد دلار تجارت داشت و کالاهای نفتی و پتروشیمی صادر می‌کردیم. وقتی قیمت نفت از ٦٠ به ٢٠  دلار رسید، به نفع چین شد. هرجا رکود چین بیشتر شود واردات نفت و پتروشیمی‌ از ایران کمتر خواهد شد. از طرف دیگر چون قیمت یوان پایین است و ما هم نتوانستیم به‌خوبی موانع تعرفه‌ای و غیرتعرفه‌ای در مقابل چین تنظیم کنیم، اکثر کالاهای زندگی‌مان چینی شده است. حتما باید با کشورهای دنیا وابستگی متقابل متقارن و غیرمتقارن را ایجاد کنیم که از آسیب‌پذیری اقتصادها کمتر متأثر شویم.

کاهش صادرات نفت و پتروشیمی ایران به چین و در مقابل کاهش ارزش یوان، منجر به سوءاستفاده آنها نخواهد شد؟
چینی‌ها مدام سوءاستفاده کرده‌اند. سوءاستفاده‌ای که چین و ترکیه در شرایط تحریم از ایران کردند، بی‌سابقه بود. ترک‌ها ٣٠، ٤٠ درصد هزینه کالاهای سرمایه‌ای یا واسطه‌ای را اضافه می‌کردند. کالایی که می‌خواستیم با A ریال به دست بیاوریم، ٣٠ درصد به قیمت آن اضافه می‌شد. چینی‌ها هم یک بازار ٨٠‌میلیونی در اختیارشان است. کجای دنیا یک اقتصاد این‌طور آزادانه با چین برخورد می‌کند؟ قبلا نفت و پتروشیمی صادر می‌کردیم و الان قیمت پایین آمده و بازارها اشباع شده است. در ١٠ سال آینده قیمت نفت بیش از ٢٠ دلار نخواهد بود. دنیا زمانی که قیمت نفت به ٨٠ دلار رسید، تصمیم گرفت از نفت عبور کند. درحال‌حاضر، در آلمان بحث پنل‌های خورشیدی خیلی جایگاه خوبی پیدا کرده است. عبور دنیا از نفت یک الزام است؛ هم به دلیل بحث ناامنی در حوزه انرژی و هم آلایندگی محیط زیست. بحران آب یکی از بحران‌هایی است که کشورها را مجاب می‌کند از نفت و انرژی‌های فسیلی عبور کنند. به همین دلیل، قیمت نفت بالا نخواهد رفت. اقتصاد ما چون نفتی است، تراز تجاری به سمت تراز تجاری با غلبه چین پیش خواهد رفت. هنر مدیران ماست که حداقل روابط تجاری را طوری تنظیم کنند که چین کالای مورد نیازش را از ایران تأمین کند و تراز تجاری وزنه‌اش به سمت چین سنگینی نکند یا محدودیت‌هایی را برای حوزه‌های مختلف در نظر بگیرند. این تهدید است که شما به کشوری مدام وابسته باشید، زمانی ممکن است آن کشور علیه شما باشد. الان حمایت چین از ایران هم به این سادگی نیست.

آیا سیاست‌های اقتصادی چین در بحث تحریم‌ها تحت‌تأثیر قرار گرفته است؟
هزینه تولیدات چینی بسیار پایین است که باعث می‌شود کشورهای مختلف، از‌جمله ایران، از چین کالاهای مصرفی‌شان را وارد کنند. چین به ایران نزدیک‌تر است و راحت است که از چین واردات داشته باشد تا اروپا. موضوع نهایی این است که شرایط چین ویژه است و هرگونه تشدید بحران در چین بازارهای ما را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. در آینده نزدیک بازارهای مهم نفتی‌مان را از دست می‌دهیم. خطر اینجاست که اقتصاد ما نفتی است و قیمت نفت پایین می‌آید. این مسئله مستقیما اقتصاد ایران را تحت‌ تأثیر قرار خواهد داد.

شرق

نظرات (0) کاربر عضو:  کاربر مهمان: 
اولین نظر را شما ارسال کنید.
ارسال نظر
حداقل 3 کاراکتر وارد نمایید.
ایمیل صحیح نیست.
لطفاً پیوند مرتبط را کامل و با http:// وارد کنید
متن نظر خالی است.

wait...