افزایش بیرویه قیمت محصولات فولادی در این روزها، یادآور حبابهایی است که به طور مکرر در بورسهای دنیا با اهداف خاصی طراحی و تشکیل شد و در نهایت باعث ضرر و زیان طیف وسیعی از مردم میشود.
بدون شک عرضه و تقاضا تعیینکننده قیمت است اما آیا در بازار داخلی تقاضای موثر مصرف به وجود آمده یا ترس از عقب ماندن از قافله باعث ایجاد تقاضای کاذب آن هم تقاضای تنها تجاری شده است؟
درست است که نیمه دوم سال ۹۴ یک کابوس تمام عیار بود و تولیدکنندگان تا مدتها باید تاوان مضاعفی را برای سرمایههای از دست رفته بدهند اما شرایط جدید نیز ریسک بسیاری را برای تولیدکنندگان در بر دارد زیرا در صورت افزایش نیافتن تقاضای موثر مصرفی، سقف محدود تقاضای تجاری هم پاسخگوی تولید نبوده و باعث افزایش رسوب محصولات نهایی و به دنبال آن سقوط تدریجی قیمتها خواهد شد.
در این شرایط درصورتی که تولیدکنندگان فولاد در ایران تنها چشم به بازار داخلی داشته باشند، به طورقطع محکوم به فنا هستند و با وجود امکانات وسیع منابع معدنی، نیروی هوشمند متخصص و امکانات فنی قابل قبول در کشور، فقدان قوانین و مقررات حمایتی و نبود نقشه راه مناسب باعث بیثمری بسیاری از هدفگذاریها میشود.
واقعیت این است که باید به راهکار ورود موقت مواد اولیه و صادرات محصولات تولیدی، آن هم با استفاده از منابع بانکی مدتدار خارجی بیشتر پرداخته تا بازار صادراتی حفظ شود و برای صادرات فشاری به منابع تامین مواد اولیه در داخل کشور وارد نشود که دولت در موارد ویژه مجبور به اعمال محدودیت صادرات در جهت حمایت از بازار داخل باشد.
در ضمن ورود به بازار خارجی احتیاج به سرمایه بیشتری دارد زیرا برگشت پول به زمان بیشتری نیاز دارد و نباید از یاد برد که در بسیاری مواقع بالا بودن قیمت در داخل باعث کاهش صادرات و رغبت نداشتن به آن میشود.
درحالحاضر قیمتهای صادراتی با پیروی از بازارهای جهانی بسیار پایینتر از قیمتهای داخلی است و همین موضوع تهدید صادرات است اما اگر به مقوله ورود موقت دقیقتر و به صورت عملیاتی نگاه شود بازارهای صادراتی در هر شرایطی سودآور است زیرا باعث تکمیل ظرفیتهای خالی و همچنین اقتصادیتر شدن هزینههای تولید خواهد شد بنابراین باید با طراحی راهکارهای مناسب از ظرفیتهای تولید فعلی به نحو مطلوب استفاده کرده و از محل عایدات آن، سرمایهگذاری برای تولید محصولات با ارزشافزوده بالا و هماهنگ با محیطزیست به عمل آید.
صمت