در کشورهای توسعهنیافته و فقیر شما با کسانی روبهرو میشوید که بر سر دو راهیهای اخلاقی عجیبی قرار دارند و مجبورند از بین چند گزینه هولناک و غیرقابل تصور، یکی را انتخاب کنند و به عبارت بهتر، بین بد و بدتر یکی را برگزینند.
در چنین کشورهایی است که شما به افرادی برمیخورید که نمیدانند آیا در مورد ابتلای خود به ویروس ایدز به کارفرمای خود چیزی بگویند یا نه و افرادی که به این فکر میکنند که برای بازپرداخت بدهیهای خود، فرزند یا برادرشان را به بردگی بفرستند یا خیر!! پرواضح است که حتی تصور چنین شرایط و معماهای اخلاقی برای کسانی که در کشورهای مرفه و توسعهیافته جهان زندگی میکنند. بسیار دشوار و گاه غیرممکن است. بسیاری از ما مترصد این هستیم که به تصمیمات دیگران خرده بگیریم و آنها را از حیث درست یا نادرست بودن زیرسوال ببریم بدون اینکه شرایط و موقعیتهای موجود را لحاظ کنیم و بدانیم که در بسیاری از موارد، صحبت از انتخاب بد و بدتر و گزینش یک چیز بد از بین بدها است. بهراستی چه تعریفی از اخلاقیات میتوان ارائه داد هنگامی که افراد مجبورند بین دو یا سه گزینه هولناک و غیرقابل تصور یکی را انتخاب کنند. در چنین شرایطی شما به عنوان یک کارفرما یا مدیر باید با فکر و نگرش کاملا متفاوتی وارد کارزار شوید و از هرگونه قضاوت و تصمیمگیری در مورد اینکه آیا این افراد بدبخت و مستاصل کار اشتباهی انجام دادهاند یا خیر در مراحل اولیه کار خودداری کنید.
در چنین شرایطی شما باید از خود بپرسید که آیا بهترین فرصتها برای یافتن بهترین راهحلها را در اختیار آنها قرار دادهاید که اکنون از آنها توقع اتخاذ بهترین و اخلاقیترین تصمیمها را دارید؟ در سازمانهای متعهد به اخلاقیات کاری تلاش میشود تا با سرمایهگذاری روی افراد یک نوع احساس اعتماد به نفس و استقلال در تفکر و عمل و تصمیمگیری در آنها به وجود آید و در مرحله بعد، زمینه مساعدی برای ایجاد یک کسبوکار آبرومندانه برای آنها فراهم شود که همه اینها در نهایت به خارج شدن خانوادهها و روستاها از منجلاب فقر و فلاکت منتهی میشود.
چنین تحولاتی موجب میشود تا بسیاری از ما در اندیشه و نگرش خود در مورد اخلاقیات در کسبوکار تجدیدنظر کرده و الگوهای جدیدی را در این حوزه طراحی کنیم. اگر ما در صدد فعالیت در چنین بازارهایی برآییم، باید به کارمندان خود گوشزد کنیم که برای مقابله با چالشها و مسائل خاص این بازارها باید ذهن و فکر را کاملا باز و آزاد کرد و با دست زدن به خلاقیت و نوآوریهای فراوان، راهحلهای متفاوتی را برای رفع مشکلات و موانع خاص موجود در نظر گرفت، تنها با بهرهگیری از تفکر آزاد و باز است که میتوان بر مشکلات و محدودیتهایی که به ظاهر غیرقابل حل به نظر میرسند، فائق آمد. مهمترین درسی که در این میان میتوان آموخت این است که هنگامی که کسبوکار شما به سرعت در حال جهانی شدن است، شما نمیتوانید یک تعریف واحد، محدود و از پیش تعیینشده را برای «خوب» و «بد» یا «درست» و «نادرست» در نظر بگیرید.
دنیای اقتصاد