به علت ماهیت متفاوت بازار نفت، عرضه زیاد یا قحطی، یکی از دو شرایطی است که همواره در این بازار شاهد هستیم. ناتوانی عرضه و تقاضای نفت برای تطبیق سریع خود با تغییر شرایط، مهمترین عامل ناپایداری قیمت نفت است. همچنین وابستگی بازار نفت به عوامل و زیربخشهای مختلف باعث میشود که بازگشت نفت به تعادل با مشکل مواجه باشد. بنابراین نفت همواره به تنظیمکننده بازار نیاز دارد که اوپک، بهویژه در سالهای اخیر نتوانسته عملکرد مناسبی در این خصوص داشته باشد.
«چرا قیمت نفت هر لحظه در حال نوسان است و درست در زمانی که همهچیز خوب به نظر میرسد، ناگهان نمودار رشد قیمتها نزولی میشود؟» این سوالی است که هربار با رفت و برگشتهای قیمت جهانی نفت در ذهن ایجاد میشود. در پاسخ به این سوال اگرچه میتوان از عوامل اثرگذار روزمره بسیاری همچون ارزش شاخص دلار، اتفاقات سیاسی و امنیتی، تلاش تولیدکنندگان برای داشتن سهمی بیشتر از بازار و... نام برد، اما ماهیت بازار بیش از هر عامل دیگری مهم به نظر میرسد. در واقع ماهیت کششپذیری پایین عرضه و تقاضا در بازار نفت و همچنین زیرمجموعههای گسترده این بازار با تشکیل دادن روح بازار نفت باعث میشوند این بازار هیچگاه برای مدتزمانی طولانی در مسیر تعادل قرار نگیرد. با توجه به دو ویژگی یاد شده، بازار نفت همواره از عوامل مختلف تاثیر گرفته و درست در زمانی که رونق وجود دارد، آوار رکود بازار نفت را به زیان میکشاند. در این میان همواره یک گروه اصلی تلاش داشته تا با کنترل تولید و عرضه، بازار نفت را در مسیر تعادل قرار دهد که البته تلاشها برای تحقق این کار همواره موفق نبوده است. برای مثال اوپک بهعنوان یک گروه اصلی تولیدکننده نفت چندان در ایجاد تعادل در بازار نفت موفق نبوده است حال آنکه به نظر میرسد با کنترل تولید و عرضه میتوان تا حدودی از تنشهای بیوقفه بازار نفت کاست.
به این ترتیب نوسانات قیمتی همواره از ویژگیهای مشخص نفت و سایر بازارهای کالایی ارزیابی میشود، نوساناتی که هر دقیقه و ثانیه در جریان است. میزان این نوسانات نیز همواره به قدری زیاد بوده است که تلاشهای مکرر برای ایجاد ثبات در بازار را معمولا با شکست همراه میکند. در مقیاس کلان نیز بازار نفت از زمان شکلگیری خود در سال 1860 با زنجیرهای از رونقها و رکودها در سالهای مختلف همراه بوده است. به این ترتیب میتوان دید که تلاشها برای مهارکردن چرخه رونق و رکود از طریق کنترل قیمتها و تولید بارها و بارها در سالهای مختلف شکست خورده است. آنطور که تحلیلگر ارشد رویترز مینویسد، به نظر میرسد نوسانات؛ کیفیت ذاتی بازارهای نفتی باشند. به عقیده جان کمپ نمیتوان به نوسانات دائمی بازار نفت به چشم یک مشکل اتفاقی نگاه کرد بلکه میتوان از طریق بهبود پیشبینیها، مدیریت و هماهنگی بیشتر آن را برطرف کرد. در توضیح چرایی نوسان دائمی بازار نفت، برخی توضیحات به کمک تحلیلگران میآیند، از جمله اینکه کشش عرضه و تقاضا در بازار نفت پایین است یا سرمایهگذاری در صنعت نفت در بلندمدت بازدهی دارد. در کنار این توضیحات بهکارگیری مفهوم حلقههای بازخورد که از مهندسی کنترل و همچنین نظریه سیستمهای پیچیده وام گرفته است، میتواند توضیحاتی در رابطه با بیثباتیهای فراگیر در صنعت نفت ارائه دهد.
بحران همیشگی بیثباتی در بازار نفت
همانطور که اشاره شد بحث نوسانات بازار، بحثی قدیمی است، برای مثال هفت دهه پیش از این پل فرانکلِ، اقتصاددان با گلایه از این روند گفته بود: «بازار نفت همواره یا با افزایش عرضه درگیر است یا با کاهش عرضه.» به این ترتیب از آنجا که تولید و مصرف در صنعت و بازار نفت «خود تنظیم» نیستند، این صنعت همواره تمایلی ذاتی به بحران شدید دارد، از همینرو فرانکل بهعنوان یک اقتصاددان همواره به ناتوان بودن صنعت نفت برای پاسخگویی به کنترل عرضه و تقاضا و معتدل کردن قیمتها حداقل در کوتامدت انتقاد داشته است. به نظر میرسد «بحران مستمر صنعت نفت» تبدیل به موضوعی شده است که فروپاشی کامل رونق را در پی کامیابیهای بازار نفت به همراه دارد اما نظرات فرانکل که پس از جنگ جهانی دوم منتشر شد، توانست به خوبی رونق و رکود نفتی در سالهای 1970 و اوایل 1980 و پس از آن سالهای 2004 تا 2016 را توصیف کند. فرانکل در عین حال تنها امید برای ایجاد ثبات در بازار نفت را در ایفای نقش شرکتهای بینالمللی نفت جستوجو میکند. او عقیده دارد این شرکتها به تنهایی یا با پیوستن به یکدیگر میتوانند ثبات بازار نفت را ممکن کنند، همانطور که اقدامات دولتها مانند ایجاد تعادل، سازماندهی و تنظیم تولید و عرضه میتواند در ایجاد ثبات بازار نقش ایفا کند. تحلیلهای فرانکل در رابطه با راهکارهای ایجاد ثبات در بازار نفت پیش از تاسیس سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) منتشر شد. در سال 1960 و با شکلگیری اوپک، کشورهای عضو این سازمان با صراحت برای ایجاد ثبات در بازار نفت پیمان بستند. در واقع در اساسنامه اوپک بر ثبات قیمتهای جهانی نفت با نظر به «از بین بردن نوسانات مضر و غیرضروری» تاکید شده است. اما از نگاه فرانکل اوپک برخلاف ارگانهای قبلی، در پایان دادن به چرخه رونق-رکود نفت موفق نبوده است.
ریشههای بیثباتی بازار نفت چیست؟
بر این اساس فرانکل همواره چرخه رونق-رکود را در صنعت نفت مورد انتقاد قرار داده است، چرخهای که در نتیجه پایین بودن کشش عرضه و تقاضا در این صنعت و همچنین پیشبینیپذیر نبودن آن رخ میدهد. پایین بودن کشش عرضه و تقاضا در صنعت نفت بهعنوان یکی از ریشههای نوسانات قیمتی به این معنا است که با تغییر قیمتها؛ بازار نفت (برخلاف بازارهای پرکشش) نمیتواند عرضه و تقاضا را همپای تغییرات قیمتی وفق دهد. در واقع با رشد یا افت قیمتها، تولیدکنندگان نفت زمان زیادی برای افزایش یا کاهش تولید نیاز دارند تا خود را با شرایط جدید هماهنگ کنند، در نتیجه بازار نفت و ساختار قیمتها در این بازار همواره به گونهای بوده است که نوسانات دائمی رو به بالا یا پایین را به همراه داشته و رهایی از مازاد عرضه یا کسری عرضه را ناممکن کرده است. از دیگرسو بازار نفت مانند سیستم پیچیدهای است که به علت وابستگی به بازارهای زیرمجموعه پیشبینیپذیری پایینی دارد.
ریسک و عدم اطمینان از اکتشاف نفت، نسبت بالای هزینههای ثابت پالایش نفت، حمل و نقل، بازیابی و عدم جایگزینی آسان نفت همگی بهعنوان عواملی شناخته شدهاند که در تغییرات قیمتی نفت اثرگذارند. با این حال رشد قیمت همواره عاملی بوده که این ریسکها را خنثی کردهاست. خاطرات دردناک سالهای نخست قرن 21 از قیمتهای پایین نفت در واقع به برنامههایی بازمیگردد که بر گسترش تولید تاکید داشت. در سالهای اخیر نیز افزایش تولید و سرمایهگذاری از سوی شرکتهای نفتی بزرگ و همچنین حفاران نفت شیل در ایالات متحده آمریکا با این فرض جریان پیدا کرد که قیمتهای فوقالعاده بالای نفت در سالهای 2011 و 2014 پایدار خواهد بود. در واقع اتفاقی که باعث شکل گرفتن ایده افزایش تولید در زمان رشد قیمتها میشود، این است که همواره این فرض وجود دارد که قیمتهای بالا در آینده قابل پیشبینی باقی خواهند ماند. اما موضوعی که در این میان وجود دارد این است که اثرات تغییرات در سرمایهگذاری و تولید در بلندمدت نمایان میشود. از زمان آغاز برنامه تولید و توسعه شاید یک دهه یا بیشتر زمان نیاز باشد تا شرکتهای حفاری بتوانند تولیدات خود را افزایش دهند یا میدانهای دریایی به مرحله تولید برسند.
مکانیزم بازخورد چیست؟
پیش از این نیز اشاره شد که بازارهای نفتی معمولا با زبان و مفاهیم اقتصادی تجزیه و تحلیل میشوند اما در کنار این مفاهیم، این بازار از عوامل دیگری که منجر به رفتارهای جمعی پیچیدهای در این بازار میشود نیز تاثیر میپذیرد. بر این اساس سیستمهای پیچیدهای مانند بازار نفت معمولا رفتاری بسیار غیرخطی دارند که حتی تغییرات کوچک نیز میتواند نتایج متفاوتی در آن به همراه داشته باشد. طبق چنین سیستمی، پیشبینیها حتی برای کوتاهمدت نیز بسیار دشوار میشود. به این ترتیب در نظر گرفتن صنعت نفت بهعنوان یک سیستم غیرخطی میتواند به توضیح بهتر ویژگیهای آن کمک کند؛ با این وجود ماهیت بازار نفت باعث شده است تا بتوان از زبان مهندسی کنترل و بررسی رفتارهای جمعی برای بررسی بازخوردهای آن کمک بیشتری گرفت.
مفهوم بازخورد در حالی در سالهای دهه 20 میلادی از سوی مهندسان ارتباطات شکل گرفت که بعدها در بازار نفت نیز به کار گرفته شد. بر اساس این مفهوم، مکانیزم بازخورد منفی تمایل زیادی به تعدیل اثر شوک اولیه و در نتیجه ثبات و بازگشت سریع به تعادل دارد. در مقابل مکانیزم بازخورد مثبت باعث تقویت اثرات شوک اولیه و در نتیجه بیثبات شدن و تاخیر در بازگشت حالت تعادل به بازار میشود. بررسیها نشان میدهد صنعت نفت تحت تاثیر مکانیزمهای بازخورد متعددی در دو طرف عرضه و تقاضا در بازار قرار دارد که در مقیاسهای زمانی مختلفی به کار گرفته میشوند. این مقیاس زمانی در برخی موارد با تاخیرهای طولانی همراه است. برای مثال پس از یک شوک، مکانیزم بازخورد مثبت میتواند روند تاثیر بازار را به تاخیر بیندازد درحالیکه مکانیزم بازخورد منفی میتواند به ترویج همگرایی و رسیدن به یک تعادل جدید کمک کند.
سیستمهای پیچیده و بازار نفت
در مسیر رسیدن به چرایی بیثباتی دائمی بازار نفت، در نظر گرفتن این بازار به مثابه سیستمی پیچیده نیز میتواند به تحلیل این وضعیت کمک کند زیرا یک سیستم معمولا به چند زیرسیستم تقسیم میشود که با روشهای پیچیده تعامل میکنند و قابل تعامل و تحلیل هستند. بازار نفت اگرچه یک کل به نظر میرسد اما در واقع از زیرمجموعههای فراوانی همچون پالایش، تولید سوخت، خدمات نفتی، مهندسی ساخت و ساز، تجهیزات حفاری، نیروی کار، مواد اولیه و... تشکیل شده است. بنابراین هر کدام از این بازارها به تنهایی مکانیزمهای بازخورد خود را دارند و در سرعت ایجاد تعادل در بازار نفت تاثیر میگذارند. در واقع ایجاد توازن در بازار نفت به معنی ایجاد توازن در هرکدام از این بازارها است که البته روندی طولانی و پیچیده دارد. براین اساس اگرچه اقتصاددانان و سیاستگذاران با مفهوم تعادل آشنا هستند و به آنها علاقه نشان میدهند، با این حال صنعت نفت هیچگاه در وضعیت تعادل به سر نبرده است. بازار نفت در یک حالت دائمی «عدم تعادل» به سر میبرد که هر داده کوچکی به آن میتواند آن را از مسیر رسیدن به تعادل دور کند. این صنعت در حالیکه هنوز مشغول متعادل کردن خود از یکی از آخرین شوکها است، همواره با یک شوک جدید همراه است، شوکی که مشخص نیست تحت تاثیر بازخورد منفی یا مثبت بازار چه روندی به خود خواهد گرفت؟
دنیای اقتصاد