این شگفتیآور است. تحت چه عنوانی این دگرگونی را میتوان بیان کرد؟ اگر نقطه ابتدا و انتهای همین مثال ساده یعنی نیروی آب جاری تا استفاده از آن برای حملونقل را بررسی کنیم متوجه میشویم فاصله بین این دو را سطح دانش و مهارت بشر توضیح میدهد. مشاهده فرآیندهای طبیعی و توانایی تبدیل آن به ابزاری در دست بشر حاصل تحقیقات، ابداعات و دانش بشر در طول سالهای عمر اوست. این مفهوم ارزشمند تحت عنوان تکنولوژی بیان میشود. تکنولوژی ریشه یونانی دارد که شامل دو کلمه Techne به معنای هنر و مهارت یا بهطور کلی آن چیزی است که آفریده دست انسان است. قسمت دوم کلمه Logic به معنای دانش و خرد به کار رفته است. بنابراین تکنولوژی را میتوان آمیزهای از هنر و دانش دانست. انسانها با مشاهده طبیعت و قوانین حاکم بر آن، تلاش کردند با استفاده از قدرت تعقل خود از این قوانین در جهت کاربردهای خود بهره بگیرند. بههمین دلیل است که امروزه رشتههای علوم پایه نظیر ریاضی و فیزیک که کار آنها فرموله و مکانیزه کردن پدیدهها و رفتارهای طبیعی است در کشورهای توسعه یافته اهمیت بسیاری دارند.
تکنولوژی نقطه عطف تاریخ زندگی بشر است. تاثیرات آن بر اقتصاد، فرهنگ و اجتماع به حدی است که آن را یگانه گنج تمام نشدنی اقتصاد کشورها میدانند. تا اواخر قرن هجدهم زمینهای کشاورزی مهمترین سرمایه انسانها بود. اما شکوفایی دانش بشر با اختراعات پی در پی در سال 1760 چنان شوکی به ساختار اقتصاد جهان وارد کرد که آن را انقلاب صنعتی نامیدند. صنعت که به معنای استفاده نیروی ماشین بهجای انسان است با اختراعاتی چون ماشین بخار رشد روزافزون پیدا کرد. تولیدات اقتصادی بهجای کار افراد خانواده در مزرعه به کارخانه های تولیدی منتقل شد. اتومبیلها، خطوط راهآهن و کشتیهای پیشرفته، تعامل انسانها و سرعت تجارت را در دنیا بالا برد. اطلاعات با اختراع ماشین چاپ و تلفن در بین انسانها با سرعت بالایی شروع به تبادل کرد و زنجیره پیوسته اقتصاد جهانی در دنیا شکل گرفت. اکنون بشر میتوانست حتی اگر دانش و منابع در دو نقطه متفاوت از کره خاکی بودند آنها را گرد هم آورد و دست به تولیدات جدید بزند.
تکامل دانش و تکنولوژی کشورها نماگری از پیشرفت آنها شده است. اهمیت تکنولوژی بهحدی است که امروزه یکی از مهمترین عوامل فاصله اقتصادی کشورها به شمار میرود. شاید مقایسه وضع یک کشور با منابع طبیعی بسیار ناچیز باکشورهای سرشار از منابع خدادادی، درک بهتری از تاثیر دانش و تکنولوژی بر اقتصاد به شما بدهد. بیایید وضع کشور اول را کمی بدتر کنیم و علاوه بر نداشتن منابع طبیعی 13 میلیون بیکار اضافه کنیم و 40درصد کل سرمایه ملی این کشور را ازآن بگیریم. مردم این کشور در چنین وضعیتی چه راهی برای ادامه حیات خواهند داشت؟ آیا صرف دریافت کمک از کشورهای دیگر میتواند این کشور را از این وضعیت خلاص کند؟ این تصویر یک کشور شکست خورده پس از جنگ جهانی است که حتی محکوم به پرداخت غرامت به کشورهای دیگر نیز شد. شاید تصور آن برای شما مشکل باشد که این کشور ژاپن بوده است. کشوری که اکنون یکی از بزرگترین اقتصادهای دنیا محسوب میشود. بدون شک رمز موفقیت این کشور را باید در توسعه صنعت و فناوریهای پیشرفته این کشور دانست. درآمد این کشور وابسته به صادرات عظیم آن است.
ژاپن را به کارخانهای به وسعت مرزهای جغرافیایی آن تشبیه میکنند. مواد خام از سراسر جهان وارد این کشور شده و به تولیدات جذاب تبدیل شده و دوباره در جهان بازتوزیع میشود. بسیاری از کشورها که مواد خام را به این کشور صادر میکنند محصولات ساخته شده از همین مواد را به چند برابر قیمت خریداری میکنند. کشورهای ثروتمند دیگری چون کره جنوبی، هنگ کنگ، سنگاپورو... نیز ثروت ملیشان از رشد در صنایع و تکنولوژی نشات گرفته است. در طرف مقابل کشورهای دارای منابع طبیعی را در نظر بگیرید. تحقیقات اقتصادی نشان میدهد اتکای دولتها به درآمد حاصل از فروش منابع طبیعی نظیر نفت و گاز به جای تکیه بر رشد دانش و فناوری برای تولید و یافتن راهحلی برای بالابردن بهرهوری چنان تاثیر منفی بر رشد اقتصادی آنها گذاشته که از آن تحت عنوان نفرین منابع یاد میشود. وجود درآمدهای بادآورده، حکومت مدیران ضعیف را نیز در اینگونه کشورها ممکن ساخته است. بررسیها نشان میدهد از میان 10 کشور بزرگ تولیدکننده نفت بهجز نروژ بقیه کشورها رشد اقتصادی مناسبی را تجربه نکردهاند.
چرا یک موهبت خدادادی در گذر زمان به نفرین تبدیل میشود، ولی نبود منابع در یک کشور آن را به سومین اقتصاد دنیا در سال 2014 تبدیل میکند. در توضیح این اختلاف میتوان از تعریف اقتصاد و تکنولوژی بهره گرفت. اقتصاد در یک تعریف، علم تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود بشری است. هر چه منابع محدودترشوند انسان باید بیشتر تحقیق کند تا بتواند بهصورت بهینهتر از منابع در دسترس خود استفاده کند. تحقیق بیشتر یعنی افزایش سطح دانش بشر در آن زمینه که نهایتا در تکنولوژی نمود پیدا میکند. وقتی کشوری به تکنولوژی دست پیدا میکند اکنون زمان آن رسیده تا با فروش محصولات حاصل از دانش خود درآمد کسب کند. دانش و تکنولوژی تا جایی پیشرفت کرده که کمکم گمانهزنیهایی در مورد منفعل شدن نقش نفت و مشتقات آن در جهان شنیده میشود. برای مثال کشور نروژ در حال حاضر شروع به گسترش استفاده از خودروهای برقی کرده و اعلام نموده تا سال 2025 تردد خودروهای بنزینی در این کشور ممنوع خواهد شد. بهنظر میرسد اگر کشورها به فکر یافتن راه برای اقتصاد پایدار و رشد مناسب هستند باید هر چه سریعتر مسیری برای ارتقاء سطح دانش و تکنولوژی خود تعریف کنند.
دنیای اقتصاد