تحلیل دادههای آماری مرتبط با انتخابات آمریکا توسط «موسسه پیو» نشان میدهد که علت اصلی پیروزی میلیاردر نیویورکی آشتی طبقه کارگر سفیدپوست «یقهآبیها» با حزب جمهوریخواه بود. از این حیث دونالد ترامپ توانست تجربه کمپین انتخاباتی رونالد ریگان در انتخابات 1980 را دوباره تکرار کند و یقهآبیها را به دامن حزب جمهوریخواه بازگرداند. حدود 67 درصد از سفیدپوستان فاقد تحصیلات دانشگاهی یا همان یقهآبیها از ترامپ حمایت کردند. این طبقه از همان جماعتی هستند که بهدلیل انتقال کارخانهها به خارج از مرزهای آمریکا زیان اقتصادی دیدند. شاید به همین دلیل هم فرانسیس فوکویاما در تازهترین مقاله خود در مجله «فارین افرز» رمز پیروزی ترامپ را گرایش طبقه کارگر سفیدپوست به این نامزد جنجالی انتخابات میداند. از نگاه فوکویاما این طبقه در شعارهای ترامپ راهکارهایی برای حل بیعدالتیهای فزاینده خود میدیدند. بهنظر میرسد که اندازه و کیفیت این آسیب اقتصادی که فوکویاما آن را ناشی از پیشرفت فناوری و جهانی شدن میداند، آنچنان بوده است که گسلهای جمعیتی، قومیتی و نژادی در حاشیه قرار گرفتهاند.
مشارکت در این انتخابات حدود 56/8 درصد بوده است و همه دادههای آماری نشاندهنده عملکرد ضعیف هیلاری کلینتون نسبت به باراک اوباما در انتخابات سال 2012 است. ترامپ در این انتخابات توانسته است با جلب 67 درصد افراد سفیدپوست با تحصیلات غیردانشگاهی، رکورد رونالد ریگان در حزب جمهوریخواه را پس از 36 سال دوباره تکرار کند. ترامپ همچنین توانست رای 42 درصد افراد تحصیلکرده را به خود جلب کند. 52 درصد مردان نیز به ترامپ رأی دادند؛ درحالیکه این رقم برای هیلاری 41 درصد است. سیاهان و لاتینتبارها نیز برخلاف سال 2012 پشتسر هیلاری قرار نگرفتند؛ درحالیکه اوباما در انتخابات 2012 توانسته بود رأی 93 درصدی سیاهان و 71 درصدی لاتینتبارها را بهدست آورد. این رقم برای هیلاری به ترتیب به 88 و 65 درصد رسیده است. در بخش دیگری از این پرونده ویژه درباره نتایج انتخابات ریاستجمهوری آمریکا میتوانید مقالات فرانسیس فوکویاما، استاد دانشگاه هاروارد و مایکل کازین، استاد تاریخ دانشگاه جورج تاون را که در آخرین شماره مجله «فارین افرز» منتشر شده است، مورد ملاحظه قرار دهید.
فوکویاما در یادداشت خود مینویسد که ترامپ در این انتخابات دو مشکل نظم سیاسی در آمریکا را شناسایی کرد؛ یکی بیعدالتی فزاینده که به طبقه کارگر ضرباتی سنگین وارد کرده است و دیگری تسخیر نظام سیاسی از سوی گروههای ذینفع. به همین دلیل هم پیروزی ترامپ با تکیه بر طبقه کارگر سفیدپوست به دست آمد. از نگاه فوکویاما دو عامل پیشرفت در فناوری و سپس جهانی شدن، در بروز بیعدالتیها در اقتصاد آمریکا موثر بوده است. به اعتقاد این استاد دانشگاه هاروارد، نظم سیاسی زوالیافته در آمریکا تنها با یک شوک قابل درمان بود و پیروزی ترامپ این شوک را بر آمریکا وارد کرده است؛ به شرط اینکه پاسخ ترامپ در کسوت رئیسجمهوری آمریکا اقتدارگرایانه و پوپولیستی نباشد. مایکل کازین، استاد تاریخ دانشگاه جورج تاون نیز در یادداشتی تاکید میکند که ترامپ به زنجیره عمیق بیاعتمادی و تنفر در میان میلیونها آمریکایی سفیدپوست کارگر و طبقه متوسط پی برده بود. سیاستمداری که از نخبگان عبور کرده و در قالب قهرمان منافع مردم عادی جلوهگر شد.
کازین، پوپولیسم ترامپ را در چارچوب نفی اتحاد شیطانی میان نیروهای اهریمنی در ساختار سیاسی و نیروهای فقیر تیرهپوست در جامعه تعریف و تبیین میکند. به اعتقاد این استاد دانشگاه، جورج تاون پوپولیسم براساس یک نارضایتی واقعی سربرمیآورد؛ در نظام اقتصادی که مدافع ثروتمندان است و سیاستمدارانی که بیشتر به پیشرفت خود اهمیت میدهند تا رفاه اکثریت. در صفحه چهار روزنامه امروز میتوانید به تحلیل «اکونومیست» در مورد پیروزی ترامپ دسترسی داشته باشید. اکونومیست، پیروزی میلیاردر نیویورکی را به معنای رجعت جهان به دوران پیش از فروپاشی دیوار برلین میداند. در ادامه میتوانید حدس و گمانهای سایت پولیتیکو درباره تیم احتمالی ترامپ را بخوانید. از نگاه این سایت خبری – تحلیلی تیم ترامپ، تیم انتقام خواهد بود؛ انتقام از جمهوریخواهانی که از ترامپ حمایت نکردند. گینگریچ و سناتور کورکر از جدیترین گزینهها برای پست وزارت خارجه آمریکا هستند.
دنیای اقتصاد