ثباتی هست که باور نمیشود و نوسانات و بیثباتیهایی که مدتی است در آمارهای رسمی مشاهده نمیشوند، همچنان در ذهنها وجود دارند و بر تصمیمگیریها اثر میگذارند. تولیدکنندگان هنوز به این باور نرسیدهاند که این ثبات، پایدار خواهد بود.
بنابراین به دلیل فقدان این باور، تولیدکنندگان هنوز اقدام به برنامهریزی و تولید نکردهاند. بر همین مبنا سفتهبازان نیز بهطور کامل ناامید نشدهاند. علت چیست؟ بیتوجهی به عنصر ذهنی ثبات اقتصادی. ثبات، بیش از هر چیز یک حالت ذهنی است. ریشههایی در عالم خارج دارد، اما خود ثبات، در ذهن ماست که وجود دارد نه صرفا در عالم خارج. درست مثل امنیت که صرفا نبود خطر نیست، بلکه فراتر از آن، نبود ترس از خطر است. هیچکس نمیتواند انکار کند که ثبات اقتصادی سالهای اخیر، ریشههای جدی در سیاست دارد. سیاست که بنا به ماهیت خود، آشفته و متلاطم است، هرگز نمیتواند یگانه لنگر ثبات اقتصادی باشد.
توافق هستهای و پیش از آن، امید به توافق هستهای طلیعههای ثبات را ایجاد کردند. اجرایی شدن توافق، اندکاندک توان دولت را برای ایجاد ثبات اقتصادی بیشتر کرده است؛ اما همه میدانند که سیاست همواره آبستن حادثه است. انتخابات آمریکا، انتخابات ایران و عوامل متعدد پیدا و پنهان دیگری ممکن است خواسته یا ناخواسته بر فضای سیاسی تاثیر بگذارند. ثباتی که از سیاست آمده است، با سیاست نیز میتواند برود. اینجاست که عددها و رقمها کارگر نیستند و تاثیر مطلوب را بر تصمیم بازیگران بر جا نمیگذارند. برای حل این مشکل دولت چه میتواند بکند؟
از یکسو ایجاد عنصر ذهنی ثبات، نیازمند گذشت زمان است و به سرعت نمیتوان آن را حاصل کرد و از سوی دیگر، عنصر ذهنی ثبات، زمانی ایجاد میشود که دولت به مردم آگاهی و اطمینان دهد. آگاهی از اینکه عناصر و مقومات ثبات چه چیزهایی هستند و دولت چگونه تلاش کرده است تا با اقدامات اقتصادی و نهصرفا سیاسی، ثبات پولی و اقتصادی را محقق کند و اطمینان از اینکه در آینده نیز دولت خود را متعهد به حفظ ثبات میداند و حاضر به پرداخت هزینههای آن است. با این حال، مردم و بنگاههای اقتصادی به سادگی ثبات را باور نمیکنند. صبر میکنند تا ببینند نهال ثبات اقتصادی در توفان حوادث سیاسی دوام خواهد آورد یا خیر؟ و آنگاه اگر چنین دوامی را مشاهده کردند، برای بهرهگرفتن از سایه آن و چیدن میوههایش برنامهریزی میکنند.
ثبات اقتصادی در شرایط فعلی دولت، مثل کالایی است که تولید شده اما هنوز در انبار کارخانه مانده و بهکار گرفته نشده است. متغیرها نشانگر ثبات هستند؛ اما آثار این ثبات، در بازارها و در عملکرد بازیگران مشاهده نمیشود. کالایی که تولید شده و در انبار مانده است، نیاز به بازاریابی دارد. تولیدکنندگان هر چقدر هم که تولید با کیفیت انجام دهند، تا بازاریابان خوبی وجود نداشته باشند که آن کالا را وارد بازار کنند، فایدهای ندارد. آنچه در حال حاضر بسیار مهم است، نقش بخش اطلاعرسانی تیم اقتصادی دولت در راستای ایجاد عنصر ذهنی ثبات است.
دنیای اقتصاد