کمکی که حتی شاید بتوان گفت فراتر از انجام امور خیریه است. مردم برای رسیدن به خواستههاو آرزوهای خود، یا هر آنچه که به خودشان، خانواده و فرزندانشان کمک میکند نیاز به کسب درآمد دارند. وقتی شما یک کارخانه تولیدی راهاندازی میکنید و شروع به فروش محصولات با قیمت مناسب میکنید از دید اقتصادی این یک بنگاه سودده است اما از بعد دیگر این عمل زمینهساز برآورده شدن نیازها و آرزوهای مردم است که اهمیت انسانی فراوانی دارد.
شاید زمانی که شما در حال خواندن این کلمات هستید در خانه روی مبل یا صندلی نشستهاید یا در کتابخانه باشید. بهنظر میرسد در این لحظه فقط شما هستید و یک مجله، در ظاهر فعالیتی نمیکنید که بر اقتصاد دنیای پیرامونتان تاثیرگذار باشد. اما در حقیقت شما در این لحظات بهظاهر خصوصی در حال تاثیرگذاری بر اقتصاد کشور از طرق مختلفی هستید. برای خواندن این مطالب چندین نویسنده در بخشهای مختلف باید فعالیت کنند و مطالب خود را بنویسند. یک ویراستار باید مطالب را بخواند، تجزیه و تحلیل کند که آیا این مطالب محتوای لازم برای خوانندگان را دارد یا خیر. آیا در برخی بخشها نیاز به تغییر وجود دارد؟ آیا عنوان انتخاب شده برای یادداشت با متن آن سازگاری دارد و... شخص دیگری باید تصاویر مناسب برای متون انتخاب کند تا تاثیرگذاری متون بر خواننده بیشتر شود و جذابیت متن بالاتر رود. تعدادی از افراد مسوول پیگیری امور چاپ این مجله خواهند بود. عده دیگری مامور بستهبندی، انتقال و توزیع مجلهها در سطح شهر در جاهای مختلف هستند تا نهایتا این مجله بهدست شما برسد.
مثالهای بیشمار دیگری میتوان بیان کرد، برای مثال همین صندلی یا مبلی که روی آن نشستهاید، کامپیوترهایی که طراحان و ویراستاران از آن استفاده کردهاند، چراغی که روشن کردهاید تا نور کافی هنگام مطالعه داشته باشید، سیستم گرمایشی یا سرمایشی که اکنون در حال استفاده از آن هستید، لباسی که تنتان است. میبینید تمام چیزهایی که اکنون در حال استفاده از آنها هستید بهوسیله دیگران ساخته شده است. شما بدون آنکه بدانید وارد یک سیستم اقتصادی بزرگ شدهاید. سیستمی که در آن افراد زیادی درگیر هستند و از آن کسب منفعت میکنند. از دل این مثال ساده میتوان دریافت که وقتی کسی یک محصول یا خدمت جدید در جامعه بهوجود میآورد چگونه زنجیرهای از انسانها را وارد چرخه اقتصادی میکند. چرخهای که در آن افراد میتوانند با تلاش و بهکارگیری استعدادها و تواناییهایشان درآمد مورد نیاز برای برآوردن خواستههایشان را تامین کنند.
بیایید دو نکته مهم دیگر به این یادداشت اضافه کنیم. اول اینکه اقتصاد به مبتکر یا بنیانگذار یک فعالیت اقتصادی پاداش مناسبی میدهد بهگونهای که جبرانکننده تلاش ارزشمند اوست. جالب است بدانید که ثروتمندترین افراد جهان کسانی نبودهاند که ارثیه هنگفتی به آنها رسیده باشد یا تحصیلات دانشگاهی بالایی داشته باشند. بهطور میانگین بیش از 60درصد میلیاردرهای جهان یا جزو خانوادههای فقیر بودهاند یا تحصیلات دانشگاهی پایینی داشتهاند. این رقم واقعا قابل تامل است. در فقدان این موارد چه عاملی آنها را جزو ثروتمندترین افراد جهان کرده است؟ برچسبگذاری اینگونه افراد در اقتصاد با واژه کارآفرینی انجام میشود. این گونه افراد تاثیرات بسیار مهمی بر زندگی افراد کشورهای مختلف داشته و خواهند داشت. یک اصل مهم اقتصادی این است که اگر شما میخواهید درآمد بالاتری داشته باشید راهی پیدا کنید تا با ارائه کالا و خدمتی که مردم به آن نیاز دارند به آنها کمک کنید. مردم نیز این کار شما را ارزشگذاری کرده و این ارزش در قیمت آن کالا نمود پیدا میکند.
این همان ارزشی است که مردم بهخاطر داشتن کامپیوترهایی با نرمافزارهای زیبا و پرکاربرد به بیل گیتس رئیس مایکروسافت دادهاند و او در طی سالهای اخیر همواره جزو 10 مرد ثروتمند دنیا بوده است. مثالهای بیشمار دیگری که وقتی تاریخچه زندگی افراد تاثیرگذاری چون استیوجابز را میخوانید خواهید دید. نکته دیگر این است که حتی شما اگر دانش لازم برای نوآوری و تولید محصولات جدید نداشته باشید باز هم میتوانید شروعکننده یک فعالیت اقتصادی پرسود برای خودتان و البته درآمدزا برای سایر افراد باشید. شما با هدف کمک به دیگران میخواهید زنجیرهای تازه به سیستم اقتصادی اضافه کنید و سرمایه لازم را دارید. در اقتصاد، تولید شامل دو فاکتور اساسی یعنی سرمایه و نیروی کار است. فرض کنید شما سرمایه لازم برای انجام یک کسب وکار اقتصادی دارید اما دانش آن را ندارید.
نیروی کار شما میتواند ایدهپرداز شما نیز باشد. بله در جامعه بسیاری افراد تحصیل کرده با طرحهای کارآفرینی که دارای ارزش اقتصادی بالایی هستند وجود دارند که برای شروع کسب و کار خود نیازمند سرمایه اولیه هستند. تزریق سرمایه به طرحهای آنان در واقع تپش نبض کسب درآمد عده زیادی از مردم و افزایش سطح زندگی آنان را به وجود میآورد. سروسامان دادن به اقتصاد چه در سطح خرد که بستگی به انگیزه افراد جامعه دارد و چه در سطح کلان که مربوط به سیاستمداران و تصمیمسازان اصلی یک کشور است میتواند کمکی بسیار فراتر از امور خیریه به مردم کند. تحت این شرایط وضعیتی فراهم میآید که مردم با ایجاد ارزش در جامعه پاداشی متناسب با تلاش خود دریافت میکنند، عزت نفس آنها حفظ میشود، با کسب درآمد زمینههای افزایش سطح دانش، مهارت، بهداشت و سلامت خود را فراهم میسازند و شاید خود آنها شروعکننده زنجیره تازهای از یک فعالیت اقتصادی جدید شوند.
دنیای اقتصاد