روز دوشنبه، قیمت دلار ابتدا در محدوده 4090 تومان نوسان کرد و در مقطع کوتاهی وارد محدوده 4080 تومان نیز شد؛ ولی با شروع روند افزایشی، قیمت در کمتر از 45 دقیقه تا 4 هزار و 140 تومان بالا رفت. در حال حاضر به دلیل نزدیکی قیمتها با متغیرهای اثرگذار بر نوسان، برخی از اشباع دلار در بازار ارز سخن میگویند. البته برخی دیگر شرط تحقق چنین پیشبینیای را مدیریت انتظارات عنوان میکنند.
روزهای یکشنبه و دوشنبه در بازار ارز روزهای عجیبی بود. در 2 روز پیاپی، قیمت دلار در ساعات ابتدایی روز معاملات خود را کم نوسان و رو به کاهش آغاز میکند، ولی از نزدیکی میانه روز برای 45 دقیقه قیمت این ارز بدون معامله به سرعت افزایش مییابد. در این شرایط، پس از برخورد به سقف، قیمت عقبگرد و پس از پایان معاملات فیزیکی در معاملات پشت خطی نوسانات جدیدی را ثبت میکند. روز یکشنبه از حدود ساعت 8 و نیم شب بود که قیمت در معاملات پشت خطی به یکباره در مسیر افزایشی قرار گرفت و تا نزدیکی 4 هزار و 100 تومان بالا رفت. این زمانهای عجیب که در آنها قیمت بدون معامله خاص فیزیکی نوسانی میشود، زمانهایی است که بهنظر میرسد نیاز به مداخله ضروری است.
روز دوشنبه، قیمت دلار در ابتدای روز در محدوده 4 هزار و 90 تومان عمدتا نوسان کرد و در مقطع کوتاهی وارد محدوده 4 هزار و 80 تومان شد. با این حال، با شروع روند افزایشی قیمت در کمتر از 45 دقیقه تا 4 هزار و 140 تومان بالا رفت. در نهایت روز دوشنبه، دلار با پایین آمدن از سقف روزانه با قیمت 4125 تومان به کار خود پایان داد. با این حال، بازار روز دوشنبه تفاوت مهمی با روز یکشنبه داشت. دیروز قیمت دلار در اواسط روز به نرخ حواله درهم و ارزش دلار در سلیمانیه عراق نزدیک شد. این کمترین فاصله دلار بازار داخلی با رقمهای کشورهای همسایه در روزهای گذشته بود. برخی از فعالان بازار این اتفاق را به فال نیک گرفتند و عنوان کردند که این امر میتواند نشانهای از رسیدن دلار به نقطه اشباع قیمت باشد. در این شرایط، قیمت ممکن است در روزهای آینده نوسان کمتری را تجربه کند، مگر آنکه از کانال انتظاری جدیدی تقویت شود. در این شرایط، این دسته انتظار دارند که دلار با برخورد به سقف مقاومتی در مسیر کاهشی قرار بگیرد و دلارهایی که در روزهای گذشته خریداری شدهاند، با هدف تبدیل به ریال به بازار بازگردند.
این در حالی است که دسته دیگری باور دارند، دلار امکان دارد پس از شکستن سقفهای مقاومتی پیشین، سقفهای مقاومتی جدیدی را برای خود تعریف کند. در مجموع میتوان گفت، اگر از یکسو نوسان نرخهای حواله در روزهای آینده اندک باشد و عرضه فیزیکی در بازار متناسب با تقاضای واقعی باشد، گزاره اول (کاهش دامنه نوسان) محتملتر خواهد بود. در کنار این، روز دوشنبه اتفاقی رخ داد که میتواند روند قیمت دلار را تحتتاثیر قرار دهد. در سومین روز هفته، صرافیهای بانکی در کنار عرضه ارز به صرافیهای مجاز، فروش ارز به اشخاص را به وضوح آغاز کردند.چند روز پیش اعلام شده بود که بانکها برای خرید و فروش ارز به بازار وارد خواهند شد. به گفته برخی از فعالان، این امر میتواند مبادی جدیدی از عرضه ارز باشد و اثر روانی کمبود احتمالی میزان ارز موجودی در بازار را کمرنگ کند. روز گذشته تعدادی از صرافیهای بانکی 5 تومان بالاتر از قیمت عرضه ارز به صرافی ها، به اشخاص عادی ارز عرضه کردند. عاملی که در کاهش دامنه نوسان افزایشی از میانه روز موثر بود.در این میان، در کنار بحث عرضه و تقاضا که نقش اصلی در تعیین قیمت دارد، بازارساز بهتر است که به دیپلماسی رسانهای نیز توجه کند. موضوعی که بهنظر میرسد در روزهای گذشته بهخوبی از ظرفیتهای آن استفاده نشده است.
بازار ارز و دیپلماسی رسانهای
براساس پژوهشهای صورت گرفته، در طول دو دهه گذشته، اطلاعرسانی به جنبه مهمی از سیاستگذاری تبدیل شده است و اهمیت آن روز به روز در حال افزایش است. در این راستا، شکل دهی انتظارات کارگزاران از تحولات آینده متغیرهای کلیدی اقتصاد در کارآیی سیاستهای پولی نقش موثری برعهده دارد و یکی از راههای ایفای چنین نقشی استفاده از پتانسیل دیپلماسی رسانهای است. در کنار این، در دورههای عدم قطعیت و نااطمینانی، استراتژیهای ارتباطی بانک مرکزی از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ زیرا در این دورهها، دریافت اطلاعات شفاف در رابطه با وضعیت اقتصاد برای عموم مردم و خصوصا فعالان بازارهای مالی مهم و حیاتی است. در واقع به صراحت میتوان گفت سیاست ارتباطی موثر در دورههای اوج عدم قطعیت میتواند اعتماد و اطمینان را به فعالان بازارهای مالی بازگرداند. با این وجود، نوسان اخیر قیمت دلار و اظهارات و صحبتهای پیرامون آن نشان داد که سیاستگذار در ایران فاصله زیادی برای استفاده از ظرفیت دیپلماسی رسانهای دارد. در یک ماه گذشته شماری از مسوولان کشور، بارها بر واقعی نبودن قیمتهای بازار تاکید کردند و از بازگشت قیمت سخن گفتند. بهعنوان مثال، محمد باقر نوبخت سخنگوی دولت در تاریخ اول دی ماه در حاشیه نشست شورای برنامهریزی و توسعه استان هرمزگان در جمع خبرنگاران گفت: «قیمت فعلی دلار در بازار ارز کاذب است و کاهش خواهد یافت». پیش از این نیز رئیس سازمان برنامه و بودجه خبر ازافت قیمتها داده و اعلام کرده بود که نرخهای فعلی مورد قبول نیست و کاهش خواهد یافت. با وجود این، حتی پس از چنین اظهاراتی قیمت دلار در بازار بالا رفت و به مسیر افزایشی خود ادامه داد. به این ترتیب، تنها ثمره این صحبتها، کاهش اعتماد بازار و معاملهگران آن به اظهارات مقامات دولتی بوده است.
در تازهترین تحولات، روز گذشته، صمد کریمی، مدیر اداره صادرات بانک مرکزی در یک برنامه تلویزیونی گفت: «پیشبینی ما این است با توجه به اینکه تمام نیازهای واقعی ارز از طریق بانکها و صرافیهای مجاز تامین میشود و نیز با توجه به ورود ارز حاصل از صادرات غیرنفتی به بازار تا پایان سال، ثبات به بازار ارز باز میگردد و شاهد نرخهای کمتری در بازار خواهیم بود.» وی در انتهای هفته گذشته نیز قیمتها را ناپایدار خوانده بود و پیش بینی کرد که در سه ماه انتهایی سال قیمت کاهش پیدا کند. در کنار اینکه، انتقاد پیشین در رابطه با بیاعتماد شدن بازار به اظهارات سیاستگذار در مورد نیز صدق میکند، نکته دیگری که برخی فعالان به آن اشاره کردهاند آن است که بازارساز با چنین اظهاراتی بهطور تلویحی اعلام میکند که تا پایان سال قیمت کاهش پیدا نخواهد کرد، در نتیجه در شرایط فعلی میتوان انتظار رشد بیشتر قیمتها را داشت.
در مجموع میتوان گفت، اظهاراتی که در مقاطع اخیر در رابطه با نوسان قیمت دلار صورت گرفته است، بیشتر احساسی، شتاب زده و به دور از واقعیتهای بازار بوده است که ثمرهای جز کاهش اعتماد بازار به سیاستگذار نداشته است. حتی میتوان گفت اصرار و اعلامی که برای کاهش قیمتها شده است، بیش از آنکه کمککننده باشد، فضای بازار را نوسانی تر کرد. بهعنوان مثال، پس از اظهارات یکی از مدیران میانی بانک مرکزی در انتهای هفته گذشته، قیمت دلار در ابتدای هفته در مسیر کاهشی قرار گرفت و حتی زیر مرز 4 هزار تومان معامله شد، ولی پس از آن از میانههای روز به دلیل آنکه با پشتوانه جدید همراه نبود،قیمت با شیب تندی در مسیر افزایشی قرار گرفت و به سطح 4 هزار و 50 تومان نزدیک شد. در واقع میتوان گفت که سیاستگذار از ظرفیتهای دیپلماسی رسانهای در روزهای نوسانی یک ماه گذشته بهخوبی بهره نبرده است. در این شرایط، برخی کارشناسان سیاستگذار را دعوت میکنند به جای آنکه از اتاق فرمان بازار را مدیریت کند، بحثها را از دل بازار پیگیری کند و براساس این صحبتها، پاسخ مناسب و مقتضی را طراحی نماید. بهعنوان مثال، روز گذشته، عدهای در بازار از رسیدن قیمت به سقف سخن میگفتند و انتظار داشتند، قیمت به دره بازگردد. در عین حال، آنها اعتقاد داشتند، اگر افزایش بهای دلار در شرایطی که خرید به میزان زیادی اشباع شده است، ادامه یابد، به معنای کاهش عرضه ارز بازارساز است. در این شرایط، اگر سیاستگذار در نحوه تزریق و مداخله به انتظاراتی که در دل بازار وجود دارد، دقت نماید، میتواند سیاست بهینه تری را اعمال کند.
براساس برخی پژوهشهای صورت گرفته، یکی از چارچوبهای یک اطلاعرسانی استاندارد آن است که ارتباط باید «دوطرفه» باشد. در واقع در گذشته ارتباط سیاستگذار و بانکهای مرکزی عمدتا مسیری طرفه بوده است که بانکهای مرکزی پیامهایشان را به عموم مردم منتقل میکردند، ولی جهانی شدن اطلاعات، افزایش استفاده از اینترنت، محیطی را فراهم کرده است که هر آنچه که بانکهای مرکزی اعلام میکنند، موضوعی برای ارزیابی بازارهای مالی و تفسیر رسانهها است. در این شرایط سیاستگذار بهتر است به نظرات و پیشنهادهایی که تحلیلگران بازارها، متخصصان و استادان اقتصاد در رسانههای جمعی ارائه میدهند، توجه بیشتری کند. در این شرایط، سیاستگذار و بانک مرکزی با توجه به راهحلهای پیشنهادی کارشناسان میتواند در بعضی مواقع سیاست بهینه تری را اعمال کند. رصد دقیق اتفاقات بازار و اطلاع از دیدگاه و انتظارات معاملهگران دیگر عاملی است که میتواند در تنظیم اظهارات سیاستگذار موثر عمل کند و این سیگنال را به معاملهگران بازار بدهد که سیاستگذار از تمام جوانب به بازار مسلط است و در زمانهای مقتضی میتواند برخوردهای بهنگام و متفاوتی را براساس شرایط ایجابی اعمال کند.
دنیای اقتصاد