این اتفاق در سه سال و نیم اخیر نیز، با شدت بیشتری رخ داده است. بهعنوان مثال، در سه سال و نیم اخیر، نسبت دلار در مقابل یورو 26/3 درصد رشد کرده و این افزایش در برابر پوند 28 درصد بوده است. این روند در حالی است که تغییرات نرخ دلار به ریال در مقایسه با سایر ارزها اندک بوده و طی 3 سال و نیم گذشته 8/5 درصد تقویت شده است. این تغییرات ارزها از منابع معتبر استخراجشده، در بازههای زمانی دو ماهه نیز این موضوع را تایید میکند. اما در داخل کشور، این سوءتفاهم وجود دارد که تضعیف پول ملی در مقابل دلار تنها برای ریال بوده و مطابق این استدلال، سیاستگذار ارزی باید با مداخله اثر این تغییرات را کمرنگ کند. غافل از اینکه رویداد مذکور جهانشمول بوده و اتفاقا در زمان دولت یازدهم، تضعیف ریال در مقابل سایر ارزها کمشتابتر شده است. رصد این تغییرات نشان میدهد نهتنها کاهش نسبت برابری پول ملی در برابر دلار، یک اقدام نامطلوب در اقتصاد نیست، بلکه خاصیت تنظیمگری و ثباتساز دارد. در غیر این صورت، رقبای سیاسی و اقتصادی ایالاتمتحده تن به تغییر برابری ارزش پول ملی خود نمیدادند.
بررسی روند نرخهای برابری ارزهای عمده جهانی، نشان میدهد بر خلاف تصور برخی، تضعیف ریال مقابل دلار کمتر از بسیاری از پولهای مطرح بوده است. پول بزرگترین اقتصاد جهان در آخرین هفتههای سال گذشته میلادی چنان اوجی گرفت که کمتر کسی تصور آن را میکرد. این اوجگیری کمتر پیشبینی شده نهتنها پول اقتصادهای بحران زده یا گرفتار دردسر را تحت فشار قرار داده، بلکه اقتصادهای عمده جهان را نیز متاثر کرده است. نگاهی به نرخهای برابری ارزهای گوناگون نسبت به دلار در حدود دو ماه گذشته نشان میدهد عمده ارزهای مهم بینالمللی فارغ از ضعف و قوت اقتصاد متبوعشان افت کردهاند. در این میان، تفاوتی میان بانکهای مرکزی درگیر جنگ ارزی یا غیردرگیر در آن نیست. پول واحد اروپایی، پوند استرلینگ، ین ژاپن، فرانک سوئیس و... همه در دو ماه گذشته تحت فشار دلار بودهاند. برای مثال، دلار در دو ماه گذشته حدود 12 درصد مقابل ین و 5 درصد برابر یورو تقویت شده است. اما این روندی دو ماهه نیست. نگاه به روند حدود 3/5 سال گذشته نیز نشان میدهد که دلار یکهتاز بازارهای جهانی ارز بوده است. از خرداد 1392 خورشیدی، دلار مقابل ین و یورو به ترتیب 23 و 26 درصد نیرومندتر شده است. این در حالی است که در این مدت، دلار مقابل ریال ایران حدود 8 درصد گران شده است. همانطور که جداول زیر نشان میدهد، ارزها، چه آسیایی، چه اروپایی و چه آمریکایی از رشد دلار متاثر شدهاند. در روزهایی که شاخص دلار نزدیک اوج 14 ساله نوسان میکند، چنین روندی عجیب نیست. شاخص دلار، این ارز جهانی را با سبدی از ارزهای جهانی با وزنهای متفاوت مقایسه میکند و از آنجا که میانگین هندسی وزنی است، تصویر مناسبی از قدرت دلار را نمایش میدهد.
شاخص دلار که در آخرین روز سال 2015 میلادی روی عدد 98/63 قرار گرفته بود، در پایان شانزدهمین سال از هزاره سوم میلادی روی عدد 102/21 واحد ایستاد. در مقطعی از روزهای پایانی سال گذشته میلادی، این شاخص حتی از مرز 103 واحد هم عبور کرد. در نیمه نخست سال 2016، تعویق انقباض سیاست پولی بانک مرکزی آمریکا باعث نوسان شاخص دلار شد، گرچه در همین دوره زمانی نیز شاخص دلار هرگز از مرز 92 واحد پایین نیامد. دلیل آن کنار رفتن مقطعی تردید اعضای کمیته بازار آزاد بانک مرکزی آمریکا بود. در ابتدای سال، افت و خیز شدید بورسهای جهانی، ضعف اقتصاد چین، ادامه چالشهای مالی در اقتصاد اروپا، سقوط بهای نفت خام و پیامدهای ضدتورمی آن و البته انتشار گاه و بیگاه دادههای ضعیف از اقتصاد ایالات متحده باعث شد افزایش دوباره نرخ بهره وجوه فدرال به تاخیر بیفتد. از میانههای سال، ادامه احیای اقتصاد آمریکا، بحث رشد نرخهای بهره را دوباره داغ کرد. مسیر رشد شاخص دلار ادامه پیدا کرد و شاخص دلار که اواخر نوامبر 2015 از مرز 100 واحد گذشته بود، در میانههای نوامبر 2016 دوباره از همین مرز عبور کرد. در نوامبر 2016 تقریبا همه مطمئن شدند که یک بار رشد نرخ بهره در سالجاری قطعی است. با پایان نشست نوامبر، همه میدانستند که این اتفاق در ماه دسامبر رخ خواهد داد، اما پیش از آن، انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بود که بازارها را به گونهای پیشبینینشده، درنوردیده بود. با تمرکز معاملهگران بازارهای سهام و ارز بر برنامههای بلندپروازانه دونالد ترامپ، روند رشد شاخص دلار تشدید شد.
اینها به آن معناست که ریال ایران، تنها پول تحت فشار دلار نبوده است. گرچه عوامل بسیاری در تعیین نرخهای برابری ارزهای جهانی اثرگذارند، اوجگیری ترامپی و سیاستی (پولی) پول ایالات متحده، مهمترین دلیل فشار بر پول اقتصادهای توسعه یافته یا در حال توسعه بوده است. در ترکیه که درگیر جنگ با نیروهای سیاسی داخلی و گرفتار جنگ داخلی سوریه است، تنشها با اروپا بالا گرفته و رئیسجمهور در صدد تغییر نظام سیاسی کشور است. سقوط لیر دور از ذهن نبوده و نیست. با این حال، حتی در مورد ارزی مانند لیر ترکیه هم اثر جهش اخیر دلار قابل مشاهده است. اگر روند نرخ برابری لیر به دلار را در 5 سال گذشته ببینید، شیب دو ماه گذشته را تند مییابید. چین هم که خود بارها عامدانه یوآن را تضعیف کرده، در هفتههای گذشته مقابل دلار بی دفاع بوده است. از آن سو، کشورهایی که ارز خود را به دلار میخکوب کرده بودند، چارهای جز تزریق هنگفت ارز به بازار نداشتهاند. درهم امارات به دلار آمریکا میخکوب است، اما ثابت ماندن نرخها، خرج زیادی روی دست دولت گذاشته است. آرامش ریال عربستان هم- گرچه این ارز نوسان شدیدی ندارد- نتیجه بازارسازی غیرواقع گرایانه است. جدول زیر نشان میدهد عمده اقتصادها، به جای حیثیتی کردن نرخهای برابری، به بازار آزاد اجازه قیمتگذاری دادهاند. اگر اقتصادی بهطور مصنوعی قدرت ارز خود را بالا نگه دارد، جریان تجارت آن مختل میشود، بهخصوص وقتی که دوره قدرتنمایی دلار ورای دو ماه گذشته و حتی ورای سال گذشته میلادی بوده است. اگر خرداد سال 1392 خورشیدی را مبدا مقایسه قرار دهیم، بررسی روند ارزش ریال ایران نیز در کنار دیگر ارزها ممکن خواهد بود.
ریال و دلار
در ایران روند حرکت دلار با ریال در سه سال و نیم گذشته کاملا متفاوت بود، پس از اعلام نتایج انتخابات ریاستجمهوری سال 92، قیمت دلار در یک روز 160 تومان از ارزش خود را از دست داد. شاخص ارزی که یک روز پیش از اعلام پیروزی حسن روحانی، روی قیمت 3 هزار و 630 تومان قرار گرفته بود، در بیست و پنجمین روز خردادماه تا قیمت 3 هزار و 470 تومان پایین رفت. میانگین قیمت دلار در خرداد 92 نیز به 3 هزار و 579 رسید؛ با توجه به اینکه متوسط قیمت دلار در آذر 95 روی عدد 3 هزار و 864 تومان قرار گرفت، میانگین این ارز در این بازه زمانی رشد 8 درصدی را نشان میدهد. اگر حتی قیمت دلار را بهصورت نقطهبهنقطه مقایسه کنیم، بهای این ارز در یازدهمین روز دی ماه سال 95، نسبت به روز قبل انتخابات و بعد از انتخابات به ترتیب رشد 8/5 و 13 درصدی را تجربه کرده است. این در حالی است که تغییر شاخص قیمت مصرفکننده در ایران (نرخ تورم) از خرداد 92 تا آغاز سال جاری 49 درصد افزایش یافته در مقابل تغییرات شاخص قیمت در آمریکا 4 درصد گزارش شده است.
اما چه عاملی باعث تمایل سیاستگذار به پذیرش تغییر برابری ارزها میشود؟ در یک سیستم اقتصادی باز، مهمترین فایده کاهش نوسانات نرخ ارز، کاهش ریسک مبادلات ارزی و کاهش هزینه معاملات ارزی است. از سوی دیگر نوسان نرخ ارز ریسک سرمایهگذاری را چه برای سرمایهگذاران داخلی و چه برای سرمایهگذاران خارجی افزایش میدهد. از سوی دیگر در شرایط پر التهاب نرخ ارز، حق بیمه خطر ناشی از نوسانات نرخ ارز (Risk permium) باعث افزایش قیمت کالا و دارایی در داخل کشور خواهد شد. بررسیهای کارشناسانه نشان میدهد که رابطه معکوسی بین دامنه نوسانات نرخ ارز و حجم سرمایهگذاری (چه داخلی، چه خارجی) و مبادلات تجاری وجود دارد. طی سه سال و نیم گذشته (از جولای 2013 تا پایان سال 2016) شاخص موزون قیمت کالا و خدمات در حدود 1/3 درصد افزایش یافته است. از سوی دیگر طی همین مدت شاخص قیمت کالا و خدمات در حدود 4 درصد افزایش یافته است. طی این دوره قیمت هر دلار در منطقه یورو بهطور اسمی حدود 26 درصد افزایش یافته است، اما این رقم بیانگر افزایش اسمی نرخ ارز است نه افزایش واقعی نرخ ارز. برای حقیقی کردن میزان تغییرات شاخص بهای مصرفکننده طی سه سال گذشته در منطقه یورو و آمریکا را به معادلات خود وارد کنیم. این میزان نشان میدهد قدرت هر واحد دلار در مقابل هر واحد یورو طی سه سالونیم گذشته بهطور واقعی (و با تعدیل تورم) در حدود 23 درصد رشد داشته است.
دنیای اقتصاد