این دو موضوع که هر دو ریشه در فضای کسب و کار کشور دارند عبارتند از «چالش تامین مالی برای پروژههای تولیدی» و «ریسکهای غیرمنتظره».
بررسیهای «دنیای اقتصاد» نشان میدهد در رابطه با چالش ریسکها میتوان به سه ریسک «تغییرات بهای ارز»، «تغییرات قیمت مواد اولیه» و ریسک «تامین به موقع مواد اولیه» اشاره کرد و این در حالی است که در بخش مربوط به تامین منابع مالی، بانک محور بودن روشهای تامین مالی و بورسگریزی بخش قابل توجهی از صنایع به خصوص صنایع کوچک و متوسط از یکسو و چالشهای مربوط به فریز شدن منابع مالی در سیستم بانکی از سوی دیگر باعث شده فرآیند تامین مالی این گروه با مشکلات متعددی مواجه شود؛ بهطوریکه اغلب فعالان این بخشها به مشکل نقدینگی بهعنوان یکی از چالشهای اصلی اشاره میکنند.
در این گزارش به بررسی چالش اول یعنی موضوع تامین مالی و ظرفیتهای بورس کالا برای این موضوع میپردازیم. اما نگاهی به ظرفیتهای بورس کالای ایران حکایت از آن دارد که این بازار قادر است با ایجاد شرایطی مناسب هر دو تهدید را با ضرایب بالایی تعدیل کرده و شرایط را برای رونق این صنایع فراهم سازد. در این رابطه چندی پیش حامد سلطانینژاد با اشاره به اینکه بورس کالای ایران با تامین اعتبارات برای راهاندازی بازار خرده فروشی از یکسو و ایجاد شرایط برای حذف واسطههای تامین مالی برای این صنایع از سوی دیگر میتواند شرایط شفافی را پیش روی تولیدکننده قرار دهد.
وی با اشاره به تفاهمی که بورس کالا با یکی از بانکهای کشور منعقد کرده، میگوید در حال حاضر شرایط برای تامین منابع مالی ارزی و ریالی برای فعالان صنایع کوچک و متوسط فراهم شده و از این بعد باید گفت بورس کالا از زیرساختهایی برخوردار شده که میتوان برای رفع چالشهای تامین مالی بر آنها متکی بود. این در حالی است که به گزارش «دنیایاقتصاد» بورس کالای ایران از ابزار مهمی برای تامین منابع مالی بنگاههای کوچک و متوسط در کشور برخوردار است که این ابزارها میتوانند اتکای این بخشها را به سیستم بانکی کاهش دهند. در حال حاضر نیز حضور شرکتهای مهم فولادی، فلزات پایه، شرکتهای پتروشیمی و قراردادهای مشتقه در حوزه سکه و برخی محصولات کشاورزی نشان میدهد که کارآیی اهرمهای این بازار برای تامین منابع مالی مورد نیاز بنگاههای موجود به خصوص در شرایط رونق اقتصادی کشور مشهود است.
بررسیها نشان میدهد رقم تامین مالی بخش صنعتی در یک ماهه دی ماه سال جاری در بورس کالای ایران هزار و 523 میلیارد تومان بوده که این رقم در مقایسه با رقم سال گذشته 845 میلیارد تومان رشد 80 درصدی را نشان میدهد. در بازار پلیمرها در دی ماه امسال رقم تامین مالی فعالان این صنعت در دی ماه سال گذشته 640 میلیارد تومان بود که در ماه مشابه امسال این رقم به 679 میلیارد تومان رسیده است که تغییر چندانی نسبت به سال قبل تجربه نکرده و البته دلیل آن نیز رونق معاملات پلیمری در سال گذشته و امسال بهصورت همزمان است. در بازار شیمیاییها نیز ارزش معاملات در دی ماه سال جاری به 195 میلیارد تومان رسید که این رقم در مدت مشابه پارسال 113 میلیارد تومان بوده است.
به این ترتیب، باید گفت در شرایط فعلی بورس کالای ایران از ظرفیتهای مناسبی برای تامین مالی بخشهای اصلی و مهم تولید برخوردار است، اما این ظرفیتها به دلیل قرار گرفتن در شرایط رکودی بهطور کامل مورد استفاده قرار نگرفتهاند و میتوان از این پتانسیلها استفاده بیشتری کرد. در این بین استفاده از ابزاری همچون قراردادهای سلف، اوراق سلف موازی استاندارد، گواهی سپرده کالایی، صندوقهای سرمایهگذاری کالایی، صندوقهای سرمایهگذاری ارزی، خرید دین، فورفیتینگ و اوراق مشتقه کالایی و... همگی قادر به ایجاد شرایط متنوع و متفاوتی برای فعالان این بازار است. این در حالی است که در سالهای اخیر و به دنبال رکود اقتصادی حاکم بر بازارها و صنایع برخی از این ابزارها کارکردهای خود را از دست دادهاند و کمتر مورد توجه قرار میگیرند.
بهعنوان مثال، ابزار سلف بهعنوان یکی از ابزارهای مهم تامین مالی که میتواند منابع مالی را برای تولید در آینده تامین کند در سالهای اخیر با کاهش روبهرو شده است. این در حالی است که تولیدکننده با استفاده از این ابزار میتواند منابع مالی مورد نیاز خود را برای تحویل کالا مثلا در سه ماه آینده جمعآوری کرده و کالا را در موعد مقرر تحویل دهد. این در حالی است که بخش زیادی از مبادلات در بازارهای کالایی دنیا بر اساس معاملات سلف صورت میگیرد. از تفاوتهایی که بین سلف ایرانی و سلف در بازارهای جهانی وجود دارد که بگذریم باید گفت این ابزار میتواند نقش دیگری را نیز ایفا کند. مثلا در شرایطی که ریسکهای افزایش قیمت برای مصرفکننده بالا است قراردادهای سلف به عنوان یکی از ابزارهای مهار این ریسک میتواند وارد میدان شود.
بر این اساس، باید این ابزار را اهرمی دوطرفه برای بازار محسوب کرد که از یکسو منابع مالی تولیدکننده را تامین میکند و از سوی دیگر ریسکهای مصرفکننده و متقاضی را کاهش میدهد. این در حالی است که بورس کالای ایران علاوه بر این اوراق سلف موازی استاندارد را نیز بهعنوان یک ابزار مکمل برای کاهش ریسکهای مربوط به نقدشوندگی و سایر ریسکهای احتمالی طراحی کرده که این ابزار در چند مورد توانسته منابع مالی قابل توجهی را برای شرکتهای صادرکننده از جمله اوره پتروشیمی شیراز، اوره پتروشیمی پردیس، تیرآهن ذوب آهن، سنگ آهن دانه بندی گلگهر، کنسانتره سنگ آهن و سیمان سپاهان و... تامین کند.
در نهایت حرکت مسوولان بورس کالا به سمت اوراق بهادارسازی این بازار یکی دیگر از موضوعاتی است که نقش مهم و موثری میتواند در مسیر تامین مالی بخش تولید با استفاده از ظرفیتهای بازارهای پول و سرمایه و ارتباط بازارهای کالایی به بازارهای مذکور ایفا کند. این موضوعات با تحت تاثیر قرار دادن هزینههای تامین مالی و رونق نقدشوندگی در این بازار شرایط را برای توسعه بخش واقعی اقتصاد فراهم خواهد ساخت.
دنیای اقتصاد