زیرفروشی واژهای است که در روزهای اخیر بارها در بین فعالان بازار و حتی کانالهای تلگرامی شنیده میشود و به معنی آن است که یک واحد فروش قیمتی کمتر از نرخهای رسمی خود در فرآیند چانهزنی اعلام کرده یا قیمتهای پیشنهادی خود را کمتر از عرف قیمتگذاری یک واحد تولیدی بهصورت نامحسوس اعلام کند. این واژه را باید ترسیم روزهای اخیر بازار فولاد به شمار آورد که بعد از رفت و برگشت قیمتها به شدت رایج شده است. رواج زیرفروشی نشاندهنده اشتباه تصمیمگیری در اعلام قیمت است یا میتواند به دلیل نیاز واحد تولیدی یا تجاری به منابع نقدینگی باشد.
در صورتی که زیرفروشی برای یک بازه زمانی بهصورت ممتد ادامه داشته باید به شدت نگران بود؛ زیرا احتمال جهت دادن بازار یا کسب دارایی به هر قیمتی را برجسته میسازد. در صورتی که زیرفروشی از سوی یک واحد تولیدی یا تجاری برجسته (واردکننده) ادامه یابد، میتوان نسبت به آینده فعالیت آن با نظر تردید نگریست یا باید نگران حذف عرضه واحدهای رقیب بود که حتی ممکن است به ورشکستگی برخی واحدها منجر شود. رخدادی که در سالهای گذشته در بازار شمش وارداتی ملاحظه شد و تبعات وحشتناکی را در بازار شمش ایجاد کرد. این در حالی است که اصرار یا به عبارت دقیقتر لجاجت یک واحد تولیدی برای ارائه قیمتهایی پایینتر از عرف بازار، سایر واحدها نیز مجبور به تبعیت از نرخهای جدید بوده و تمامی یک خرده بازار برای کالایی خاص با مشکل رو به رو میشوند. موارد بالا را باید بسیار جدی تلقی کرد علت هم آن است که این عوامل میتواند چهره بازار را در بهمن ماه تغییر داده و نگرانیهای جدیدی را به بازار تزریق کند.
قبلا بارها از نیاز بازار به کف قیمتی مشخص صحبت کردیم ولی تاکنون این انتظار محقق نشده و همین واقعیت به دورنمای مبهم بازار عمق بیشتری بخشیده است. این در حالی است که روزهای اخیر باز هم شاهد مدیریت بازار بودهایم نه هدایت آنکه البته در این خصوص نیز در گذشته موارد بسیاری به رشته تحریر درآمد ولی باز هم محقق نشد. رشد قیمتها در روزهای ابتدایی هفته جاری که البته پس از نشست انجمن تولیدکنندگان فولاد نیز محقق شد را میتوان مهمترین خبر روزهای اخیر به شمار آورد، اگرچه عدم محاسبه دقیق برخی واقعیتها مخصوصا ضعف تقاضای موثر در کنار سختگیریهای بانکی را که البته فاکتوری مشهود به حساب نمیآید میتوان پشتوانه شکننده بازار فولاد دانست که دشواریهای مضاعفی را به این بازار تزریق کرد. هرچند رفت و برگشت قیمتها دادهای است که اکثر قریب به اتفاق فعالان بازار آن را در روزهای اخیر رصد کردهاند، ولی باید زمینههای دیگری از این واقعیت صریح را به گونهای دیگر ترسیم و تصویر کرد.
پایین بودن موجودی انبارها در بازار آزاد و ضعف کالا در بین اهالی بازار در کنار رکود عمیق و چند هفتهای در کنار تصاعد خوشبینیها به افزایش تقاضای موثر در روزهای پایانی سال و دستور آغاز رشد قیمتها از سوی برخی فعالان برجسته بازار التهابی دستساخته را به بازار وارد ساخت که اولین خروجی آن در یک یا دو روز ابتدایی این جریان جدید به رشد جدی قیمتها منجر شد، تا جایی که بهصورت گام به گام و در طول یک روز، شاهد رشد 100 تومانی قیمتها بودیم ولی این بار بازار به رشد قیمتهای شتابان و مورد انتظار، روی خوش نشان نداد.
نکتهای را که در خلال فعالیتها در بازار آزاد به تازگی مشاهده میشود باید رونق شبکههای اجتماعی در بازار و در بین تمامی فعالان این صنف به شمار آورد و اطلاعرسانی سریع و صحیح از سوی فرد فرد اعضا نشان داد که باید رخدادهای اصلی فولاد را این بار به گونهای دیگر رصد و تفسیر کرد. به نظر میرسد بازار فولاد حرفهایتر از چیزی شده که در گذشته خودنمایی کرده بود. همچنین دسترسی به اطلاعات روز یا حتی دقیقهای، موجب شد تا شواهد و زیر و بم بازار بهتر از گذشته مورد شناخت و توجه قرار بگیرد. نکتهای که در گذشته به صراحت از آن یاد کرده و بهعنوان قطب سوم در بازار فولاد نیز نامگذاری شد. 25 دی ماه سال جاری در گزارشی تحت عنوان بازار فولاد در مرحله گذار از تحقق آن نام برده شد و هم اکنون به صراحت در حال قدرتنمایی جدیدی است. قطب سوم یا همان شبکههای اجتماعی مجازی هم اکنون فاصلهها را در بین فعالان بازار در اقصی نقاط ایران از بین برده و هر فردی با هر جایگاه و موقعیتی میتواند در این شبکهها به اطلاعرسانی و حتی خلق خبر و تحلیل بپردازد.
این وضعیت شکافهای اطلاعرسانی را فروریخته و رانت خبری بین برخی از فعالان خاص بازار را از بین برده است. شتاب و قدرت تقاضا مشهود بوده و حتی میتوان با کمی پرسه زدن و گفتوگو در شبکههای اجتماعی از موجودی انبارهای برخی واحدهای تولیدی و تجاری نیز با یک ضریب خطا مطلع شد. این واقعیت هرچند بسیار عجیب است، ولی بازگشت قیمتها پس از جهش نرخها را مدیون رفتار واسطهها، فعالان بازار و عرضهکنندگان ریز ودرشت در اقصی نقاط ایران هستیم که با اطلاع از ضعف تقاضای موثر، چهره جدیدی را در بازار فولاد ترسیم کردند.
در نگاه اول بهبود قیمتها خود سیگنالی مهم و جدی برای جذب خریداران خفتهای است که توان و نیاز به خرید داشته و میتوان روی تقاضای آنها حساب کرد. اگر رفت و برگشت قیمتها هیچ خروجی قابلتوجهی نداشته باشد، بازهم این سیگنال که بازار برای افزایش نرخ برنامه دارد را به فعالان بازار ارائه میکند. همانگونه که در گزارش پیشین با عنوان بازار فولاد، به دنبال کفسازی جدید به این نکته اشاره کردیم، بهتر است بازار قدر رشد قیمتهای فعلی را بداند و از این سیگنال مهم به نفع خود استفاده کند که میتواند به تقویت تقاضای موثر و حتی بهبود حجم تولید در برخی واحدهای تولیدی نیز منجر شود. این در حالی است که صادرات به کشورهای همسایه مدتی است کمرنگ شده هرچند که نیاز به عرضههای صادراتی فقط برای مدیریت بازار نیز میتواند به مدیریت حجم تقاضا در بازار آزاد کمک کند.
بهتر است از این به بعد برخی واقعیتهای بازار فولاد را نه فقط از سمت تولیدکنندگان بزرگ بلکه یکبار هم از طرف بخش واسطهگری و خردهفروشی مورد توجه قرار داد، زیرا بیشترین تاثیر نوسان تقاضا بر این بخش وارد شده و میتوانند واقعیتهای این عرصه را با صراحت و دقت بیشتری مخابره کنند. درخصوص واقعیتهای بازار باید گفت که دورنمای مبهم بازار در کنار نوسان کج دار و مریز قیمتها بیم و امیدهای بسیاری را در این معاملات ایجاد کرده، هرچند که هیجانی خفته از بهبود قیمتها نیز در اذهان فعالان بازار وجود دارد. استعلام قیمت افزایش یافته و در صورتی که خریدار نهایی از عدم کاهش نرخ بیشتر یا تثبیت بازار با احتمال افزایش هرچند محدود قیمتها مطمئن شود، معامله منعقد خواهد شد.
هماکنون بازار فولاد به کفسازی قیمتی و اصطلاحا هدایت بازار نیاز دارد تا در صورت نزدیک شدن به نرخهای هدفگذاری شده، بازار خود برای حمایت از قیمتها بسیج شود. رخدادی که در روزهای گذشته بارها به آن اشاره شد ولی بازهم مشخص نشد که آیا کف قیمتی مثلا 1400 تومانی، کف هدایت شده بازار خواهد بود یا خیر. در هر حال بازار فولاد در شرایطی بسیار خطرناک قرار دارد؛ زیرا ممکن است بدهیهای بانکی برخی از واحدهای صنعتی و تجاری خود دادهای باشد که فروش به هر قیمتی را توجیه کرده و همچنین به ادامه کاهش نرخها منجر شود. هرچند که هماکنون شواهد متقنی از فروش گسترده به دلیل بدهی بانکی بهصورت رسمی مخابره نشده ولی باید هر رخداد محتمل یا ممکنی را موردتوجه قرار داد.
در صورت حمایت تمامی بدنه بازار از واقعیتهای معاملاتی در کنار شفافیت تصمیمگیری و در دسترس بودن اطلاعاتی که موجب خواهد شد تا تصمیمات مهم اتخاذ شود، بازار قطعا شرایط بهتری را تجربه خواهد کرد و میتواند دورنمای مطلوبی را پیشروی معاملات ایجاد کند. این در حالی است که در شرایط ضد و نقیض، میتوان به رشد تقاضای روزهای پایانی سال خوشبین بود، اگرچه این مطلب ممکن است بسیار دیر محقق شده باشد و مشکلات جدیدی را پیش روی فعالان بازار ایجاد کند.
دنیای اقتصاد