با پیشرفتهای تکنولوژیک، خودکارسازی (اتوماسیون) به بخش اجتنابناپذیری از زندگی بشر تبدیل شده است؛ اما تاثیرات بالقوه اتوماسیون بر مشاغل، بیکاری و فعالیت انسان چیست؟ آیا فناوریهای نوین میتوانند باعث ایجاد مشاغل جدید برای انسان و به تبع آن افزایش درآمد شوند؟ بهدلیل دستاوردهای تکنولوژیک اخیر از جمله یادگیری عمیق (deep learning)، این مباحث شکل جدیتری به خود گرفتهاند؛ بهطوری که به تازگی یک برنامه نرمافزاری توسط گوگل به نام «آلفا گو» منتشر شد که میتواند حتی قهرمان شطرنج جهان را هم شکست دهد. اما آیا میتوانیم مطمئن باشیم که هنوز به نقطه اوج یا همان «انتقال فاز» نزدیک نشدهایم؟ نگرانی در مورد ظهور فناوریهای جدید، یک موضوع جدید محسوب نمیشود. اوایل قرن نوزدهم در بریتانیا، ظهور فناوریهای جدید باعث نگرانیهای زیادی در مورد تغییراتی شد که این فناوریها بهدنبال خواهند داشت.
نگرانی همیشگی در مورد فناوریهای جدید
نگرانی در مورد ظهور فناوریهای جدید، یک موضوع جدید محسوب نمیشود. اوایل قرن نوزدهم در بریتانیا، ظهور فناوریهای جدید باعث نگرانیهای زیادی در مورد تغییراتی شد که این فناوریها بهدنبال خواهند داشت. جفری ساکس، اقتصاددان دانشگاه کلمبیا و لارنس کاتلیکف از دانشگاه بوستون معتقدند، اگر روزی ماشینها با کمک مغزهای میکروسکوپی، بهقدری هوشمند شوند که دیگر نیازی به نیروی انسانی غیرماهر (برای کنترل ربات) نباشد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ درحال حاضر، ماشینهای هوشمند عوارض را در بزرگراهها دریافت میکنند، فشار خون را اندازهگیری میکنند، بدن را ماساژ میدهند، به تلفن پاسخ میدهند، مدارک را چاپ میکنند، کتاب میخوانند، به کودکان آموزش میدهند، چراغها را روشن میکنند، کفشها را واکس میزنند، هواپیماها را به پرواز در میآورند، دشمنان را میکشند و این فهرست همچنان ادامه دارد.
نگاهی به آمارهای اقتصادی
شواهد قابل توجهی وجود دارند که این نگرانیها را تایید میکنند. تجزیه و تحلیل دادهها نشان میدهند، اقتصاد ایالات متحده در 40 سال گذشته برای 90 درصد مردم این کشور عملکرد ضعیفی داشته است؛ این درحالی است که فناوری باعث بهبود بهرهوری و به تبع آن رشد اقتصادی شده است؛ اما اکثر مردم از منافع این رشد بهرهای نبردهاند. درحالی که اقتصاد آمریکا همچنان درحال ایجاد مشاغل جدید است، اما این میزان کافی نیست. نرخ مشارکت نیروی کار که بخش فعال نیروی کار را اندازهگیری میکند، از اواخر دهه 1990 میلادی با کاهش روبهرو شده است؛ اشتغال در بخش صنعت امروز پایینتر از اواخر دهه 1940 میلادی قرار دارد؛ نسبت دستمزد به تولید ناخالص داخلی (GDP) از دهه 1970 میلادی درحال کاهش است.
خطر رو به افزایش؟
آنگوس دیتون، برنده جایزه نوبل اقتصاد 2015 و آنه کیس در تحقیقات خود دریافتند، نرخ مرگ و میر سفید پوستان میانسال آمریکایی طی 25 سال گذشته افزایش یافته که این افزایش ناشی از خودکشی و مصرف مواد مخدر بوده است. آیا اتوماسیون بهطور کلی و استفاده از هوش مصنوعی و رباتها بهطور خاص، علت اصلی کاهش نیروی کار در آمریکا محسوب میشوند؟ عوامل دیگری مانند جهانی شدن، حذف نظارت دولت، مقرراتزدایی و کاهش اتحادیهها میتوانند در این بین موثر باشند. با این حال، در نظرسنجی از اقتصاددانان برجسته در سال 2014 در مورد تاثیر فناوری بر اشتغال و درآمد، 43 درصد از پاسخگویان عنوان کردند که «فناوری اطلاعات و اتوماسیون، دلیل اصلی رکود چندین دههای درآمد در آمریکا، باوجود افزایش بهرهوری بوده است.» و 28 درصد نیز با این مساله مخالف بودند.
در مطالعه دیگری که در سال 2015 توسط صندوق بینالمللی پول (IMF) انجام شد، محققان به این نتیجه رسیدند که پیشرفتهای تکنولوژیک، عامل اصلی افزایش نابرابریها طی چند دهه گذشته بوده است. درحالی که اتوماسیون درحال از بین بردن مشاغلی است که پیش از این توسط انسان انجام میشد، هیچ نشانهای وجود ندارد که معرفی فناوریها در سالهای اخیر، درحال ایجاد تعداد مساوی مشاغل پردرآمد برای جبران مشاغل از دست رفته است. مطالعه صورتگرفته توسط دانشگاه آکسفورد در سال 2014 نشان میدهد تعداد کارگران آمریکایی که وارد صنایع جدید شدهاند، بسیار محدود بوده و در سال 2010 تنها 0/5 درصد نیروی کار در صنایعی مشغول بهکار شدهاند که در سال 2000 وجود نداشتند. بحث درباره رابطه انسان، ماشین و تاثیر آنها بر کار یکدیگر، موضوعی است که در مورد نقطه نامشخصی در آینده دور صحبت میکند؛ اما حالا زمانی است که باید با واقعیتها روبهرو شویم، آینده همین الان است.
دنیای اقتصاد