این روزها منتقدان دولت به نرخ رشد اقتصادی در دولت یازدهم و تاثیر نفت در آن بسیار توجه نشان داده و از افزایش فروش نفت و مشتقات آن به گونهای انتقاد میکنند که گویی در دولتهای گذشته نفت بسیار کمتر از میزان فعلی فروش میرفت.
این در حالی است که تقریبا در ۱۰۵ سال گذشته از محل فروش نفت درآمدی حدود ۱۱۱۶میلیارد دلار پول به خزانه دولتها واریز شده است که حدود ۷۵۰ میلیارد دلار از این درآمد تنها به فروش نفت طی یک دولت (۹۲-۸۸) خلاصه میشود.
گرچه پس از امضای توافق برجام و رفع تحریمهای یک طرفه علیه کشور، و بعد از آن در گردهمایی روسای اوپک در آذرماه سال جاری، پافشاری دولت ایران بر بازگرداندن سهم بازار فروش نفت ایران به نتیجه رسید، اما انتقاد از سهم نفت در رشد اقتصادی که بیشتر با هدف کمرنگ کردن دستاورد بزرگ کاهش روند منفی رشد اقتصاد و به مسیر مثبت بازگرداندن آن را دنبال میکند به جایی رسیده است که برخی فروش بیشتر نفت را تهدیدی برای اقتصاد ایران میدانند.
برای پیدا کردن پاسخ این سوال با سید علی عباسی کارشناس اقتصاد گفتگو کردیم. آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتگو با این کارشناس اقتصادی است.
جایگاه نفت در اقتصاد کشورها را چگونه تعریف میکنید؟
برخی نفت را سرمایهای برای تامین هزینههای مصوب یک کشور در طول سالها میدانند. این بدان معناست که برای کنترل تورم و حفظ ارزش پولی آن کشور در برابر ارزهای دیگر و تغییر در ساختار اقتصادی کشورها و به روز شدن فناوری ها و ساختارهای تولیدی صنعتی با فروش نفت اقدام به درامدزایی میکنند.
گروه دیگر هم آن را سرمایه میدانند اما نه برای امروز بلکه برای آیندگان و خود را موظف میدانند ازاین ذخیره زمین، بخشی را برای نسلهای بعد به جای بگذارند. چراکه تصور میکنند شاید آیندگان بتوانند استفاده بهتری از این گوهر ارزشمند داشته باشند و به واسطه آن به زوایای جدیدی در صنعت دست پیدا کنند که ما هرگز بدان نرسیدهایم .
شاید هر دو این تفاسیر درست باشد. البته ما با در نظر گرفتن هر دو تفکر بتوانیم به صورت بهینه و با یک ساختار برنامه محور از این سرمایه بهره ببریم. اگر برنامه ریزی برای بهبود ساختاری نگاه به نفت در اقتصاد کشور انجام نشود عملا باید شاهد دود غلیظی از سوختن این سرمایه ملی باشیم.
پس شما اعتقاد دارید با تغییر ساختاری در نگاه به این سرمایه ملی میتوانیم به عنوان فرصتی برای اقتصاد از آن استفاده کنیم؟
بله کاملا . اگر ما در کوتاه مدت از درآمد آن برای رشد اقتصادی کشور استفاده کنیم و همزمان برنامه ریزی بلند مدت و آینده نگرانه هم داشته باشیم میتوانیم این مایع سیاه که رویای کیمیاگران را به واقعیت تبدیل نمود را تبدیل به فرصت کنیم. فرصتی برای رشد و شکوفایی اقتصادی. دانشمند معروف روسی گفته است: سوزاندن نفت برای تولید انرژی مانند آن است که اجاق آشپزخانه را با سوزاندن اسکناس با پشتوانه طلا ، روشن، نگه داریم این یعنی سوزاندن سرمایه یک ملت برای تامین هزینههای یک دولت.بد نیست بدانیم بسیاری از کشورهای ثروتمند امروز دنیا و کشورهای توسعه یافته امروز جهان از این مایع سیاه به عنوان یک فرصت بهره بردند و توانستند از نقش حیاتی آن بهره کامل را ببرند.
کدام کشور را میتوان به عنوان نمونه موفق در نگاه درست به درآمدهای نفتی در دنیا نام برد؟
کشور نروژ که کشوری نوین و نوپاست. این کشور طی دهههای اخیر توانست با مدیریت درست منابع نفتی خود و بهرهوری اندک از منابع به دست آمده از فروش نفت و در اختیار مردم قراردادن همه اطلاعات مربوط به نفت، قرادادهای نفتی و درآمدهای آن از نظر دموکراسی به کشورهای پیشتاز در این امر برسد و همچنین در مدیریت درآمدهای نفتی و هزینه کرد بخش کوچکی از درآمدهای نفتی در صنایع بالادستی و ذخیره بخش عمدهای از درآمد نفت امروز به جایی برسد که مردم این کشور اعلام کنند: نفت توانست، نروژ را در عرض یک قرن از فقر و محرومیت به یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان تبدیل کند.
آیا در کشور ما این تحول در تفکر و نگاه به نفت تاکنون رخ داده است؟
بله در ایران برای نخستین بار ملی شدن صنعت نفت به همت دکتر مصدق و آیت الله کاشانی این تحول را به خود دید. البته طی سالهای اخیر هم به علت کاهش قیمت جهانی نفت و همینطور تحریمهایی که به کشور ما تحمیل شد جایگاه نفت در اقتصاد به نوعی بازتعریف شد. اما اگر این بازتعریف که در دولت رخ داده است به صورت کاملا کلان ادامه پیدا کند کشور ما میتواند به یکی از پیشرفتهترین، ثروتمندترین و تاثیرگذارترین کشورهای جهان تبدیل شود .
چه مشکلی برای عدم تحقق این موضوع وجود دارد؟ عوامل اصلی اینکه ما به جایگاه اصلی خود در دنیا نرسیدهایم چیست؟
شاید بزرگترین مشکلی که باعث شده در این سالها نفت از فرصت تبدیل به تهدید شود این است که دولتها از درآمدهای نفتی به عنوان بودجه بهره میبرند و به جای آنکه به گونهای بودجهریزی کنند که نقش نفت در تامین بودجه کشور کمرنگتر شود، اما هرساله تنها شاهد ردیف بودجهای هستیم که از نفت و مشتقات نفتی وارد بودجه میشود و این وابستگی به نفت دولتها را از خودکفایی و برنامه ریزی برای کسب درآمد از منابع دیگر دور میکند.
پس بیشتر باید سهم درآمدهای نفتی در بودجه را کاهش دهیم.
ابتدا باید نگاه بودجهای از نفت دور شود و به عنوان یک سرمایه بین نسلی به آن نگریست آنچنان که وقتی مبالغ نفت حتی به عنوان بودجه توسط دولت دریافت میشوند ، باید با قیمت گذاری مناسب آن را در بخشهای ضعیف تر اقتصاد هزینه کنند.
نکته دیگر آنکه باید در دولت یک اصلاح ساختاری در مدیریت درآمد نفتی شکل گیرد و نه آنکه تنها بخش کوچکی از درآمد نفت ذخیره شود بلکه باید بخش اندکی از آن هزینه شود و بخش بزرگی از آن ذخیره شود و البته بخش هزینه کرد هم تنها باید برای خرید فناوریها و صنایع روز دنیا مصرف شود؛ چراکه هر ساختاری غیر از این ما را در مسیری که امروز در آن غرق هستیم ثابت نگه خواهد داشت.
نقش جامعه برای حفظ منابع طبیعی مانند نفت و گاز چقدر است؟
در کنار این دو اصل که میتواند ما را در راه پیشرفت حرکت دهد باید به یک اصل دیگر هم توجه شود و آن فرهنگ سازی در میان عامه مردم است. در بسیاری از کشورهای اروپایی آنقدر هزینه انرژی بالاست که برخی حتی نمیتوانند از نعمت انرژی در زمستان بهره ببرند و مجبورند با هیزم و شومینه خانههایشان را گرم نگه دارند و در آن مکانهایی که از نفت و گاز برای گرم کردن در زمستان بهره میبرند آنقدر خانههایشان گرم نیست که مانند ما در خانههایشان با لباسهای تابستانه بنشینند بلکه باید لباسهای گرم بر تن نمایند و حتی در همین نروژ در مجتمعها مسکونی کسی حق ندارد، لباس شویی داشته باشد و در هر مجتمعی لباس شویی مشترکی وجود دارد که همه افراد مجتمع لباسهایشان را با همان میشویند. شاید بتوان اینگونه گفت که این نوع رفتار در جامعه پیشرفته و ثروتمندی مانند نروژ مفهومی جز یک برنامه مدون برای بهره برداری سرمایهای و حفظ داشتهها و انتقال آن به نسلهای بعد ندارد. نفت نعمتی الهی است و یک فرصت است ولی چگونگی مصرف آن به ما برمیگردد تا بتوانیم از دل این فرصت پیشرفت و ثروت را در بیاوریم.
خبرآنلاین