سیاست خارجی هر دو حزب آمریکا از دوره جنگ سرد به اینسو، بر آن بوده است تا با ایجاد تنوع در تامین نیازهای انرژی اروپا، از وابسته شدن آن به نفت اتحاد شوروی و سپس روسیه جلوگیری کند. این سیاست از طریق ابزارهای متعدد دیپلماتیک، اقتصادی و اقدامات مخفی، از جمله خرابکاریهای فنی در خطوط انتقال انرژی اتحاد شوروی به دست سازمان سیا، دنبال شده است.
همزمان با افزایش بهای انرژی و در نتیجه افزایش نفوذ روسیه در خلال دولت جورج دبلیو بوش، آمریکا اقدام به ایجاد خطوط انرژی جایگزین در منطقه اوراسیا و دور زدن روسیه کرد. هدف از تاسیس این خطوط تنوع بخشیدن به انرژی مورد نیاز اروپای غربی و شرقی بود که میراث بهجا مانده از نظام اقتصادی اتحاد شوروی، از نظر ساختاری به انرژی روسیه وابسته مانده بود. این آسیبپذیری شدید باعث طرح پیشنهادهای زیادی شد که تنها حاصل آن، احداث خط لوله جنوب قفقاز بوده است که اکنون نفت آذربایجان را به ترکیه میرساند.
بخشی از مشکل احداث خطوط لوله پیشنهادی، وجود این نکته بوده است که بسیار پرهزینه هستند و تنها ارتباط با یک تولیدکننده بزرگ انرژی میتواند وجود آنها را توجیه کند. اکنون به نظر میرسد اروپای شرقی شاید یک عرضهکننده بزرگ دیگر را به جای روسیه یافته است. ایران هفته گذشته، اعلام کرد صادرات نفت خود به بلاروس را از طریق بنادر اوکراین و لتونی آغاز خواهد کرد.
دولت بلاروس از طریق این قرارداد خرید با ایران، آگاهانه یا ناآگاهانه مسیر پیشرفت در روابط انرژی منطقه را هموار میکند. ایران برای ورود به این بازار نه تنها بهای کمتری را به بلاروس پیشنهاد داده، بلکه بلاروس نیز وعده داده است که امکان استفاده ایران از پالایشگاههای این کشور و سپس فروش محصولات آن در سراسر منطقه را فراهم سازد. بلاروس در این راستا تلاش میکند تا اوکراین و کشورهای حوزه دریای بالتیک را نیز وارد این رابطه کند و بهطور بالقوه، راه را برای فروش تولیدات ایران در آن کشورها هموار کند.
اگر بلاروس زمینه فروش صادرات نفت و مواد پالایش شده ایران در بازارهای اروپای شرقی و اوراسیا را فراهم کند، این اقدام، سلطه انرژی روسیه و در نتیجه سلطه سیاسی آن در منطقه را تضعیف خواهد کرد. چشمانداز توسعه صادرات ایران در این منطقه قطعی است، زیرا ایران دومین دارنده ذخایر اثبات شده گاز و چهارمین دارنده ذخایر اثبات شده نفت در جهان است.
در واقع، صادرات نفت ایران از هنگام رفع تحریمهای دولت اوباما بعد از امضای توافق هستهای در سال ٢٠١٥، دو برابر شده است. افزایش صادرات نفت ایران همچنین افزایش بهای اخیر نفت در جهان را که بعد از توافق روسیه و اوپک برای کاهش عرضه جهانی درسال ٢٠١٦ حاصل شد، تحت تاثیر قرار خواهد داد. اگر رئیسجمهور ترامپ تحریمهای تازه انرژی را علیه ایران اعمال کند، برنامه جدید انرژی در منطقه اوراسیا در نطفه خفه خواهد شد و فرصتهای حاصل از یک انقلاب ژئوپلیتیک را نیز همراه با خود نابود خواهد کرد.
دنیای اقتصاد