اجازه دهید بهصورت خلاصه دو مورد از مهمترین آنها را مرور کرده و سپس با تفصیل بیشتری به ابزارهایی بپردازیم که میتوان به کمک آنها، تعداد این تصمیمهای بد را کاهش داد:
۱.خرید احساسی
به اعتقاد اساتید معروف «اقتصاد رفتاری» مانند دانیل کانمن و دن آریلی، تقریبا تمام خریدهای ما احساسی است. شاید پذیرش این نکته در ابتدا سخت باشد، ولی در این خصوص آزمونهای زیادی برگزار شده است. مهم این است که همه ما خریدهایی انجام میدهیم که بعدا از آن پشیمان خواهیم شد.
۲.موکول کردن تصمیمها به آینده
دومین اشتباه عمده مالی ما عدم توجه به آینده بلندمدت و موکول کردن تصمیمگیری به آن آینده نامعلوم است. مثلا اگر وضعیت درآمدی بهتر شد، فکری به حال پسانداز میکنیم. دلیل اصلی این کار هم یک تمایل روانی در انسانها برای تحلیل شرایط زیان و سود است. مطالعات زیادی نشان داده که افراد برای جلوگیری از زیان، ریسک بیشتری را تحمل کرده ولی برای دریافت سود، محافظهکار میشوند. به همین دلیل یک فرد سیگاری که از طرف پزشک تهدید به سکته قلبی قریبالوقوع میشود بسیار راحتتر سیگار را کنار میگذارد تا فردی که در حال تماشای یک فیلم آموزشی از مزایای ترک سیگار است.دو تن از روانشناسان برجسته، هیتان شاه و اما داونی در مقاله مفصلی، مهمترین عوامل تأثیرگذار روی تصمیمگیری انسانها را بررسی کردهاند که در ادامه به آنها اشاره شده است:
۱.اثر رفتار دیگران در تصمیمگیری ما
وقتیکه رفتاری در یک جامعه عمومیت پیدا کند، اکثر افراد تمایل به انجام آن پیدا میکنند و طبعا شما هم از این قاعده مستثنی نیستید. مثلا اگر ۳۰ سال پیش یک نظرسنجی درخصوص لزوم بستن کمربند ایمنی انجام میشد، اکثر افراد آن را کار احمقانه یا بچهبازی میدانستند. اما امروز نظر اکثر افراد چیز دیگری است. هماهنگ شدن با رفتار دیگران، روی تصمیمهای مالی شما هم تأثیر خواهد گذاشت. اگر اکثر اعضای یک شرکت یا یک جامعه یا یک خانواده بیمه عمر خریده، اتومبیل خود را تعویض کرده، تلویزیون با صفحه منحنی خریده یا به استانبول سفر کنند، دیگران نیز وارد این بازی خواهند شد هرچند که شکل آن ممکن است متفاوت باشد.
پیشنهاد عملی: دستههای اصلی مخارج ماهانه خود را بررسی کنید. مثلا هرماه چقدر به خوردوخوراک، سفر و حملونقل، آموزش و مدرسه، اجاره و خدمات مرتبط با محل سکونت، تفریح و مسافرت و خودرو اختصاص میدهید. عدد دقیق آن مهم نیست ولی مجموع تخمینهای شما باید با کل مخارج ماه منطبق باشد. اکنون بررسی کنید که کدامیک از این مخارج بر اساس رفتار دیگران شکلگرفته است؟ چه تصمیمهای مالی اشتباهی گرفتهاید؟ رفتن به هایپرمارکت؟ بردن اتومبیل به محل کار؟ خرید لباس از یک برند؟
۲.عادتهای روزانه یا قدرت پیشفرضها
همه ما در یک محل خاص سکونت کرده، از یک شرکت خاص خدماتی مانند اینترنت خریده، از مکانهای خاصی خرید کرده و از مسیر خاصی به محل کار میرویم. این موارد پیشفرضهای ذهنی ما هستند. این پیشفرضها قدرت بسیار زیادی داشته و روی آینده ما هم بیشترین تأثیر را دارند. معمولا انسان در این موارد دو اشتباه میکند؛ نخست اینکه به گزینههای جایگزین فکر نکرده تا هزینههای خود را کاهش دهد و دوم از اینقدرت برای انجام کارهای مفید استفاده نمیکند. یکی از روانشناسان رفتاری، آماری را از مشارکت مردم کشورهای مختلف در اهدای عضو پس از مرگ مغزی ارائه میکند. در برخی از کشورهای اروپایی مانند سوئیس و اتریش درصد مشارکت بالای ۹۵ درصد و در برخی کشورها با فرهنگ تقریبا مشابه زیر ۲۰ درصد است. شما فکر میکنید دلیل آن چیست؟ دلیل بسیار سادهتر از آن چیزی است که فکر میکنید. در کشورهای با مشارکت بالا در انتهای فرم گزینهای گذاشتهشده و از افراد خواستهشده بود تا در صورت عدم تمایل در اهدای عضو اینجا را علامت بزنید. اما در کشورهای با مشارکت پایین در انتها از افراد خواسته شد تا در صورت تمایل به اهدای عضو اینجا را تیک بزنید. پیشفرضها بسیار قدرتمند هستند آنها را جدی بگیرید.
پیشنهاد عملی: همینالان اگر به اینترنت دسترسی دارید، گزینههای جایگزین اینترنت خود را جستوجو کنید. بی تردید گزینه باکیفیتتر و مقرون بهصرفهتری خواهید یافت. از سوی دیگر خودکارسازی فعالیتهای مالی را جدی بگیرید.
۳.افراد انگیزه زیادی برای انجام کار باارزش دارند
در آزمایشهای متعددی ثابتشده که وقتی به افرادی که بهصورت داوطلبانه در یک کار خیریه شرکت میکنند، دستمزد داده شد، انگیزه آنها برای ادامه کار بهشدت کاهش یافت. اتصال فعالیت انجامشده با یک ارزش درونی، بزرگترین انگیزه برای ادامه کار است. مثلا اگر برنامه شما این باشد که در صورت پسانداز ۱۰ درصد درآمد، در انتهای ماه خود را به رستوران ببرید، احتمال موفقیت شما زیاد نیست. بهجای آن باید کمی فکر کنید که ارزش مهم در زندگی شما چیست.
پیشنهاد عملی: داشتن نمودار دیواری یا استفاده از استراتژی سینفیلد برای گرفتن تصمیمهای درست بسیار قدرتمندتر از پاداشهای عادی هستند. همین امروز یک تقویم دیواری ۳۶۵ روزه را از خرازی محل خریده یا از اینترنت دانلود کرده و پرینت بگیرید. آن را روی دیوار اتاق چسبانده و با هرروز اجرای کار، یک استیکر ستاره روی آن روز بچسبانید و این کار را تا ۱۱ بهمن ۱۳۹۶ ادامه دهید چراکه بهترین روش برای رسیدن به موفقیت، اندازهگیری است. برای اندازهگیری دو روش کلی وجود دارد؛ اگر قصد ثروتمندشدن دارید باید در پایان هر ماه و سال، دارایی خود را اندازه بگیرید. اگر قصد تناسباندام دارید وزن و دور شکم خود را اندازه بگیرید. در این میان نکته مهم آن است که عادت کردن به انجام کاری میتواند ما را موفق کند. مثلا ما میتوانیم موفقیت خود را با مقایسه با یک عدد اندازه بگیریم که شاید حس خوبی نداشته باشد یا اینکه انجام کاری که منجر به هدف میشود را اندازه بگیریم. مثلا اینکه روزانه نیم ساعت پیادهروی کنیم. این اندازهگیری میتواند منجر به نتایج خوبی شود.
کارشناسان اقتصاد خانواده معتقدند بزرگترین عادت و دستاورد ما که میتواند ضمانتی بی چون و چرا برای موفقیت باشد برگزاری جلسههای بازبینی بهصورت هفتگی، ماهانه و سالانه است. اگر شما تمرین زبان یا پسانداز منظم یا ورزش روزانه را بیش از یک ماه کنار بگذارید، برگشت روی ریل، انرژی زیادی میطلبد. شاید برای ماهها و سالها آن را فراموش کنید. اما اگر به جلسههای هفتگی و ماهانه عادت کرده باشید به سرعت متوجه خروج از ریل خواهید شد و با انرژی بسیار کمتری به مسیر بازخواهید گشت. عادت کردن به بازبینی پیوسته شاید همین عادت کلیدی باشد. باید تمام تکنیکهایی را که بلد هستید به کار بسته تا وقتی را بهصورت منظم به این کار اختصاص دهید. از دیدگاه کارشناسان اقتصاد خانواده تمام عادتها و تلاشهای خود را کنار گذاشته و این عادت را برای یک ماه تمرین کنید. بهعنوان مثال میتوانید در این زمانها و بر روی کاغذ، گذشته را بررسی کرده و برای آینده برنامهریزی کنید:
* هر روز ۵ دقیقه صبح زود یا آخر شب.
* هر هفته جمعه صبح، پیش از بیدار شدن بقیه از خواب.
* و پنجشنبه آخر هر ماه.
طبق معمول برای آنکه عادتی را نهادینه کنید باید برای آن برنامهریزی کنید. چرخه محرک – عادت – پاداش را به خاطر داشته باشید.
اما در این جلسهها چه باید کرد؟
خیلی ساده است. کاری که قرار است در تمام جلسهها انجام شود، ولی در حالت عادی و غیراضطراری به ندرت رخ میدهد: بررسی گذشته و برنامهریزی آینده. نکته مهم اینکه استراتژی هر کدام از این جلسهها با هم متفاوت است. در جلسه ماهانه شما فرصت بیشتری برای تفکر در مورد اهداف، خواستهها و دلایل موفقیت و ناکامی خود دارید اما ۱۵ دقیقه جلسه صبحگاهی برای نگاهی گذرا به روز قبل، دلیل انجام یا عدم انجام آنها و بازنویسی برای روز جدید است. در واقع در جلسات سالانه و ماهانه اولویت با چرایی است و در جلسات روزانه و هفتگی اولویت با چگونگی است.
4. افراد از ضرر و زیان متنفر هستند
این پدیده بسیار مهم که نقش عمدهای در تصمیمهای مالی اشتباه دارند، در کتابهای دن آریلی و دانیل کانمن بهطور کامل بحث شده و دلیل بسیاری از رفتارهای اقتصادی ماست. نکته اول اینکه هر چه جنسی را بیشتر در اختیار داشته باشید، احساس تعلق و مالکیت نسبت به آن بیشتر شده و دل کندن از آن سختتر میشود. این موضوع در فروشگاههای بزرگ (حتی فروشگاههای پوشاک) بهشدت مشاهده میشود. در ابتدا به شما سبدی دادهشده و شما اجناس مختلفی را در آن میگذارید. هر چه این اجناس زمان بیشتری در سبد شما باشند، احتمال خرید آنها بیشتر خواهد شد. نکته دوم اینکه احساس فرار از زیان، بسیار قدرتمند از تمایل به سود است. این موضوع که به نام loss aversion در اقتصاد رفتاری مطرحشده توجیه کاملی برای رفتار سهامدارانی است که باوجود کاهش قیمت سهام، آن را نفروخته ولی سهام رو به رشد را بهسرعت میفروشند. این عامل مهمترین دلیل عدم تمایل مردم به سرمایهگذاری، بهویژه در بازههای بلندمدت و بهویژه با ریسک بالاتر است.
پیشنهاد عملی: در هنگام خرید از سوپرمارکتهای بزرگ از کوچکترین سبد موجود استفاده کرده و به لیست خرید خود وفادار باشید. در هنگام مواجهشدن با پیشنهادهای خرید متوجه زمینه مقایسه باشید. تقریبا تمام تصمیمهای ما در مقایسه با یک نقطه محوری (Anchor Point) گرفته میشود. آیا خرید این شامپو بهصرفه است؟ (از خود بپرسید در مقایسه با چی؟). همین دو گام ساده، در طی یک سال آینده صدها هزار تومان به جیب شما کمک خواهد کرد.
۵.اکثر افراد در محاسبات بسیار ضعیف هستند
اکثر افراد احتمال وقوع مواردی که تصور آنها آسان و تکرارپذیری آنها کمتر بوده را بیشازحد معمول تخمین میزنند. مثلا اینکه در سال آینده قیمت دلار مانند سال ۹۰ دچار جهش شود، اما احتمال موارد ناشناختهای که تکرارپذیری بیشتری دارند را کمتر از واقعیت تخمین خواهند زد. مثلا احتمال عقب افتادن اقساط بانکی.
پیشنهاد عملی: با شریک زندگی یا کسی که بیشترین وقت خود را با او میگذرانید یک قرار مفید بگذارید. از این به بعد هردوی شما موظف هستید که تمام خریدهای بالای ۵۰.۰۰۰ تومان طرف مقابل را به چالش بکشید. چون از قبل توافق شده اتفاق بدی نخواهد افتاد ولی هوشیاری شما نسبت به خریدها بسیار بیشتر خواهد شد. نکته آخری که از دیدگاه کارشناسان اقتصاد خانواده توجه به آن ضروری است این است که ورشکستگی لزوما از هستی ساقط شدن نیست، ورشکستگی میتواند ناتوانی در تهیه جهیزیه دختر باشد، میتواند نداشتن پول برای مسافرت سالانه باشد، میتواند نگرانی از قبول نشدن فرزند در دانشگاه دولتی باشد، میتواند اضطراب سررسید چک یا قسط وام باشد و... پس اگر میخواهید نگران آینده نباشید، باید نشانههایی را که میبینید شناسایی و ارزیابی کرده و در درمان آنها بکوشید.
آیا همه نگران آینده هستند؟ بهطور دقیق نمیتوان گفت اما بهنظر میرسد نگران هستند و چون آن توده خطرناک، حرکت بزرگی را نشان نمیدهد، آن را نمیبینند یا خود را به ندیدن میزنند. برخی هم نگران هستند ولی بی فایده، نگرانی گام اول است برای کشف مساله. پس از آن باید با برنامهریزی و هدفگذاری و تلاش زیاد، به سمت کنترل و رفع آن گام برداشت. در این میان نشانههایی وجود دارد که به گفته کارشناسان اقتصاد خانواده میتواند در تعیین وضعیت مالی شما به سمت قله یا به سمت ورشکستگی همچون یک نقشه راهنما عمل کند. این نشانهها از بد به خوب مرتب شدهاند یعنی هرچه این موارد بیشتر شود بحران جدیتر است و باید زودتر دست به کار شد. اولین نشانه آن است که بدون پسانداز باشید. اگر پساندازی برای زمانهای اضطراری نداشته باشید نشانه بدی است و این موضوع با هر وضعیت درآمدی غیر قابل توجیه است. پسانداز و رشد دادن آن علاوهبر اعتماد به نفس، پشتیبانی از هزینههای ناخواسته زندگی و نهادینه کردن عادات خوب، اولین گام برای سرمایهگذاری و کسب درآمد به جز حقوق ماهانه است. دومین نشانه نیز آن است که تمام درآمد خود را خرج کنید. تمام درآمد صرف مخارج ماهانه میشود و در آخر ماه بالانس مالی شما صفر-صفر است. این حالت هشداری است که باید به آن توجه کرد. در شرایط فعلی اقتصادی این مرحله به سرعت به مراحل بعدی تبدیل میشود.
دنیای اقتصاد