در مورد دوستانتان فکر کنید: دفعات بسیاری وجود دارد که شما هر روز با یک دوست در ارتباط هستید و دفعات دیگر به ندرت با یکدیگر صحبت میکنید. ممکن است حتی از برخی دوستانتان دلخور شوید طوری که نمیخواهید تا مدتی حرفی از آنها بشنوید.این فراز و نشیبها طبیعی هستند؛ اما زمانی که در محیط کار اتفاق میافتد میتواند این احساس را به شما منتقل کند که گویی در حال بازی شطرنج با همکارانتان (بهخصوص رئیستان) هستید. در این مقاله برآنیم تا به شما توضیح دهیم که چگونه این پارانویا را از خود دور کنید، آنچه در حال رخ دادن است را بسنجید و رابطه خود با رئیستان را ترمیم کنید.
از پیشگویی کردن دست بردارید
اولین نکته این است: نظر رئیس شما در مورد عملکردتان مهم است و در این مورد شکی نیست. اما پیشگویی دقیق نظر رئیس شما در مورد عملکردتان شاید سختتر از آن چیزی باشد که تصور میکنید. شاید نباید هر روز تلاش کنید تا این پیشگوییها را انجام دهید. من طی سالهای عمرم هم کارمند بودهام و هم رئیس. بنابراین میدانم تا چه حد آسان است که از جملهبندیهایی که رئیستان برای ارائه بازخورد یا توصیه استفاده میکند، هر معنا یا تفسیری برداشت شود. به یاد دارم که یک بار با نگرانی نکتههایی را که از سوی رئیسم پس از یک بازبینی عملکرد دریافت کرده بودم دوباره مرور میکردم و تلاش میکردم معنای مخفی بین خطوط آنها را کشف کنم.اما اینها تلاشی بیهوده بود. حقیقت این است که رئیس من همه آن نکتهها را به دقت ننوشته بود و عموما یک معنای تحتاللفظی و ظاهری از آنها برداشت میشود. علاوه بر این، ممکن است آنها آن معنای سطحی را نیز منتقل نکنند بهخصوص اگر به سرعت نوشته شده باشند. بنابراین تلاش نکنید محیط کاری خود را براساس شواهد پشت صحنه تفسیر کنید.
کسی باشید که ابتدا سر گفتوگو را بازمیکنید
اگر یک فشار منفی مداوم (و با وضوح کمتر یا بیشتر) در تعاملات خود با رئیستان احساس میکنید زمان آن فرا رسیده است که برخیزید و کاری بکنید.واضحترین کار عموما درستترین کار است: بروید و با رئیستان صحبت کنید. اما در پیش گرفتن چنین نگرش مستقیمی دشوار است؛ درست به همان دلیل که بسیاری از افراد زمانی که مشکوک به دریافت خبرهای بدی هستند، از تستهای پزشکی اجتناب میکنند. اما با توجه به ابهام در مورد آینده مرجح است که از وجود یک مشکل آگاه باشید.هرچه زودتر بفهمید که مشکل چیست، زمان بیشتری خواهید داشت تا پیش از اینکه مشکل نهایی شود، وارد عمل شوید. داشتن گفتوگوی صریح در مورد هر مساله اصولی در کار در موقعیتهایی مانند این مهم و ضروری است. همیشه بهتر است یک مکالمه نه چندان راحت را شروع کنید تا اینکه منتظر بمانید این مکالمه اتفاق بیفتد.
فعالیت خود را گسترده کنید و همپیمانانی برای خود بسازید
البته دفعاتی وجود دارد که رئیس شما بدقلق است. شاید شما سازمانی را که برای آن کار میکنید دوست داشته باشید، اما خودتان را تحت فشار سرپرست مستقیمی مییابید که آدم سختگیری است. این مساله همه چیز را بسیار سختتر میکند. صحبت کردن مستقیم با چنین رئیسی ممکن است بهجای بهتر کردن، همه چیز را بدتر کند. به طور کلی، به محض اینکه تشخیص دادید مشکلی مربوط به رئیستان دارید، باید شروع به یافتن مشاوران دیگری در خلال سازمانتان کنید. اما این موضوع بهخصوص زمانی درست است که رئیس شما فردی نیست که شما بتوانید ابتدا سر صحبت را با او باز کنید. با افراد دیگری که به نظرات آنها احترام میگذارید وارد گفتوگو شوید. به طور ایدهآل، این کار را پیش از اینکه نیاز داشته باشید تا از آنها کمک فکری در مورد مشکل خاصی بگیرید، انجام دهید؛ به هر حال دیر انجام دادن این کار بهتر از هرگز انجام ندادن آن است.اگر نزد فرد دیگری بروید، باید در مورد آنچه انجام میدهید شفاف باشید، در غیر این صورت این طور به نظر خواهد رسید که در حال شکایت یا شایعهپراکنی هستید. به آنها بگویید که به دنبال توصیه یا بازخورد هستید و اینکه هنوز با سرپرستتان مستقیم صحبت نکردهاید.
اگر رئیس شما به سختگیر بودن شهره است، مشاور جدید شما درک خواهد کرد و ممکن است ایدههایی برایتان داشته باشد. اگر همکارتان فکر میکند که شما رفتار مدیرتان را درک نکردهاید، باز هم مفید است و ممکن است منجر به توصیه در مورد چگونگی باز کردن باب گفتوگو شود؛ گفتوگویی که ممکن است قبلا آن را غیرعملی تصور میکردید.تحت هر شرایطی، باید به این مساله که چیزی بین شما و رئیستان نابسامان است، توجه شود. از آن به عنوان راهنمای خودتان برای جمعآوری اطلاعات استفاده کنید. شما باید در مورد روندهای بلندمدت در عملکردتان و شانستان برای پیشرفت آگاهی کسب کنید؛ حتی وقتی همه چیز فوقالعاده پیش میرود نیز این موضوع صحت دارد. جستوجوی خبرهایی که ممکن است هیچ وقت نشنیده باشید ترسناک است. اما مواجهه با اخبار بد به مراتب آسانتر از این است که در آینده با سورپرایزهای ناخوشایند روبهرو شوید.
دنیای اقتصاد