حال تصور کنید که این مدیر تازهوارد و جوان هیچ بویی از اطلاعات و تکنولوژیهای جدید مدیریتی نبرده باشد و بخواهد بدون هیچ تجربهای و صرفا با استفاده از روشهای سنتی و نخ نما شرکت یا سازمان تحت رهبریاش را مدیریت کند!
بسیاری از کسانی که در دهههای 1980 و 1990و بعد از آن به دنیا آمدهاند را میتوان «نسل دیجیتال» نامید؛ کسانی که از ابتدای زندگیشان با اینترنت و موبایل و تبلت و فناوریهای اطلاعاتی مانوس بودهاند بنابراین میتوان با جرات ادعا کرد که آنها در مقایسه با نسل قبل از خود بسیار دیجیتالیتر هستند. این افراد همان کسانی هستند که در سالهای اخیر به بازار کار راه یافتهاند و بعضی از آنها به مقام مدیریت شرکتها و سازمانها رسیدهاند و امروزه از آنها با عنوان مدیران تازه کار، نوگرا و نوآور یاد میشود و این توقع طبیعی از آنها میرود که از جدیدترین تکنولوژیهای دیجیتالی در مدیریتشان بهره ببرند. درادامه توصیههایی کاربردی برای دیجیتالی کردن مدیران قدیمی و سنت گرا و همچنین دیجیتالی ماندن مدیران جوان و تازه کار ارائه شده است.
تفکر دیجیتالی داشته باشید: در دنیای تمام دیجیتالی امروز بر هر مدیر و رهبری واجب است که نسبت به آگاهی یافتن از جدیدترین دستاوردهای تکنولوژیک در حوزه فناوری اطلاعات حساس و متعهد باشد و به عبارت بهتر دارای تفکر دیجیتالی در مدیریت روزمره خود باشد. دیجیتالی فکر کردن و دیجیتالی تصمیم گرفتن در دنیای امروز یک امتیاز و برتری مدیریتی برای هر مدیری محسوب میشود، چرا که بدون آن امکان ادامه دادن حرفه مدیریتی بسیار سخت و گاه غیرممکن خواهد بود.
دانش و مهارتهای دیجیتالی خود و کارکنانتان را افزایش دهید: در محیطهای کاری دیجیتالی امروز باید هم مدیران و هم کارکنان دارای دانش و سواد دیجیتالی بالایی باشند تا با استفاده از آن بتوانند ارزش آفرینی و رقابتپذیری بالاتری را از خود بروز دهند. برگزاری دورههای آموزشی وکارگاههای عملی در حوزه ITو به روز کردن دانش فنی و تکنولوژیک افراد در این عرصه میتواند مفید و موثر باشد و هیچ گاه نباید چنین تصور کرد که تسلط نسبی کارکنان به تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطی به معنای بینیازی آنها از بهروزسازی دانش فنی آنهاست.
کارکنان را تشویق به تجربه کردن تکنولوژیهای جدید کنید: استفاده از شبکههای اجتماعی برای آگاهی یافتن از جدیدترین علایق و سلایق مشتریان از جمله راههایی است که مدیران و تصمیمگیران سازمانها و شرکتها را قادر میسازد نسبت به تحولات و دگرگونیها در بازار واکنش نشان دهند و در این میان میل همگانی به تجربه کردن و آموختن چیزهای جدید دارای اهمیتی تعیینکننده در میدان پرتکاپوی رقابت به شمار میآید و عاملی خواهد بود برای تشویق و تحریک مدیران و کارکنان برای نوآوریهای بیشتر و موثرتر.
بفهمید تکنولوژی چگونه جامعه و دنیای کسبوکار را تغییر داده است: بسیاری از مدیران به اشتباه فکر میکنند درک کاملی از شرایط حاکم بر جامعه و بازار کسبوکار دارند، درحالیکه نحوه تاثیرگذاری تکنولوژی بر جوامع و کسبوکارها آن چنان سریع و باورنکردنی است که همه مدیران، حتی باتجربهترین آنها را غافلگیر میکند. کافی است فقط به تحولات عظیمی که شبکههای اجتماعی تنها طی سه، چهار سال اخیر در جوامع و در دنیای کسبوکار به وجود آوردهاند نگاهی بیندازید تا دریابید تکنولوژی تا چه حد میتواند زمینهساز بروز انقلابی عظیم شود. به همین دلیل هم هست که توانایی رهبران در پیشبینی و شناخت درست نحوه تاثیرگذاری تکنولوژی بر کسبوکار به یکی از مهارتهای کلیدی مدیران در حال حاضر تبدیل شده است.
محیطهای کاری تعاملی را گسترش دهید: امروزه دیگر نمیتوان به بخش تکنولوژی اطلاعات به صورت جداگانه و مستقل از سایر بخشهای سازمان نگاه کرد، بلکه باید آن را در تار و پود تمام بخشهای سازمان تنیده دید. در واقع تکنولوژیهای دیجیتالی در تمام عملیات و فرآیندهای سازمان نقشآفرین و تعیینکننده هستند و تاثیری کلیدی بر توانمندسازی کارکنان و تحقق پیدا کردن اهداف راهبردی سازمانها دارند. علاوهبر این تکنولوژیهای اطلاعاتی تا بدان حد گسترده شدهاند که مرزهای جغرافیایی و سنتی بین محیطهای کاری مختلف حتی بین خانه و محل کار را ناپدید ساختهاند. امروزه بسیاری از شرکتهای مترقی در سراسر جهان از سیاست موسوم به «وسیله ات را همراه خود بیاور» (Bring Your Own Device) پیروی میکنند که بر اساس آن کارمندان میتوانند به جای کار کردن با کامپیوترهای مستقر در محل کارشان با استفاده از لپتاپ، تبلت یا تلفن همراه شخصی خود و با بهرهگیری از بانکهای اطلاعاتی و پردازندههای مرکزی در محل کار خود، کارهایشان را چه در محل کار و چه در منزل یا هر جای دیگری انجام دهند.
با کمک شبکههای اجتماعی شرکتتان را «مشتریمحور» کنید: بهرهگیری از شبکههای اجتماعی فراگیر و رایجی چون توییتر، فیسبوک و تلگرام میتواند فرصتی را برای شرکتها و سازمانها فراهم کند تا آرمان «مشتریمحوری» را به معنای واقعی کلمه تحقق ببخشند. توجه خاص به شبکههای پرنفوذ اجتماعی و تبدیل شدن آن به بخشی کلیدی از فرهنگ سازمانی گامی است در جهت مشتریمحوری واقعی و تسهیل کار گروهی در بین کارکنان.
صرفا مصرفکننده محصولات تکنولوژیک نباشید: یکی از سوء تعبیرها و اشتباههای اصلی اغلب مدیران در برخورد با تکنولوژیهای اطلاعاتی و دیجیتالی این است که آنها بیشتر از آنکه از اطلاعات برآمده از تکنولوژیهای اطلاعاتی بهره ببرند و آنها را در تصمیمگیریهای خود لحاظ کنند، به استفاده صرف از محصولات تکنولوژیک بسنده میکنند و فکر میکنند استفاده پرحجم و دائمی از کامپیوتر و تبلت و اینترنت به معنای دیجیتالی شدن است، درحالیکه همه میدانیم دنیای امروز دنیای اطلاعات و نه صرفا تکنولوژی اطلاعات است. در دنیای کسبوکار استفاده گسترده از تکنولوژی یک مزیت رقابتی محسوب نمیشود، بلکه این اطلاعات است که شرکتها و سازمانها را از سایرین متمایز میسازد.
دنیای اقتصاد