اما رفتهرفته بانکها به شریان اصلی هر سیستم اقتصادی تبدیل شدند. امروزه در تمامی سیستمهای اقتصادی دنیا بازار بانکی مهمترین بازار مالی محسوب میشود. زمانی وضع در اقتصادها بهگونهای بود که همواره پولدارها پولدارتر میشدند؛ هر کسی که سرمایهای در اختیار داشت میتوانست کسبوکار خود را تا جای ممکن گسترش داده و بر میزان سرمایه خود بیفزاید.
ضربالمثل پول پول میآورد شاید بهصورت ضمنی بیانگر همین موضوع باشد. اما ظهور بانکها گونه دیگری از فعالیتهای اقتصادی را شکل داد. کسانی که دارای ایدههای پربازده اقتصادی بودند و برای شروع فعالیت خود نیاز به منابع مالی داشتند میتوانستند از اندوخته موجود در بانکها استفاده کنند فعالیت خود را شروع کنند و از سود فعالیت خود مبلغی به بانکها بهعنوان سرمایهگذار اهدا کنند. تحت این شرایط بانکها نیز از درآمد حاصله تحت عنوان سود بانکی مبلغی به سپردهگذاران خود میدهند تا بتوانند میزان سرمایه خود را افزایش دهند و تامین مالی طرحهای عظیم را عهدهدار شوند. بنابراین سرمایههای ناچیز میلیونها نفر میتواند از طریق سیستم بانکی سرمایه لازم برای احداث پروژهها و کارخانههای عظیم را فراهم کند.
در حالی که بانکهای بزرگ در کشورهای توسعهیافته از مهمترین عناصر رشد و ایجاد اشتغال و افزایش سطح درآمد مردم محسوب میشوند اما کارکرد نامناسب بانکها در کشورهایی که با معضل رکود مواجه هستند ممکن است به خطر جدی برای داراییهای مردم تبدیل شود. بانکها محل تجمع حجم زیادی از بدهیها و مطالبات هستند. هر بانک در مقابل تکتک سپردهگذاران مسوول بوده و به میزان پولی که در اختیار بانک قرار داده و میزان سود مقرر نسبت به آنها بدهکار است. دلایل زیادی درخصوص مشکلات بانکها میتوان ذکر کرد که در اینجا به جهت اختصار و بیان ساده به چند دلیل ملموس آن اشاره میکنیم. نخست آنکه هر گاه در کشوری تعداد بانکها و موسسات مالی زیاد میشود نشان از رکود و بیماری سیستم اقتصادی دارد.
دلیل آن مشخص است تعداد زیادی از مردم نمیدانند با پول خود چه کنند زیرا وضعیت کسب و کار و فرصتهای سرمایهگذاری محدود است و ریسک ایجاد کسب و کار جدید بالاست. جالب است بدانید بر اساس شاخصهای بانک جهانی تعداد شعب به ازای هر صدهزار نفر در ایران با اختلاف زیاد از تمامی کشورهای همسایه، حوزه خلیج فارس و متوسط کشورهای در حال توسعه شرق آسیا و اقیانوسیه و متوسط کشورهای در حال توسعه آمریکای لاتین بیشتر است. بنابراین ظهور هر موسسه مالی و اعتباری در حقیقت بهنوعی از شرایط نامناسب سرمایهگذاری در کشور خبر میدهد. اما از مهمترین دلایل مشکلات بانکها نرخ سود بالا است. ردیابی این مشکل در سیستم بانکی کشور خیلی راحت است. در حالی که بزرگترین تولیدکنندگان کشور دائما تاکید دارند نرخ بهره وامها بالاست و نمیتوانند با این نرخها (حتی با نرخ 15 درصد) کسب و کار خود را ادامه دهند و وام خود را پرداخت کنند چگونه موسسات مالی و اعتباری کوچک و برخی بانکهای نوظهور به مردم وعده سود بانکی 27 درصد میدهند؟ پول دریافت شده از مردم در کدام بخش قابل سرمایهگذاری است که این چنین سودی نصیب سرمایهگذاران میکند؟ اگر چنین فرصتی وجود دارد چرا تولیدکنندگان از آن بیخبرند؟ اما چرا بانکها اقدام به دادن چنین سودی میکنند؟
وقتی شما به کسی بدهکار هستید و موعد طلب او فرامیرسد حاضرید از هر منبعی که در دسترس باشد بدهی خود را بدهید. وقتی موعد سررسید بدهیهای سنگین برخی بانکها فرا میرسد آنها برای تامین بدهی خود حاضرند به سپردهگذاران جدید وعدههای سود بالا بدهند تا با جمعآوری این منابع بتوانند بدهی خود را بدهند. اما کافی است برخی از سپردهگذاران از ناتوانی بانک یا تاخیر در پرداخت سود خود به بقیه خبر بدهند. نتیجه چه میشود؟ با هجوم تعداد زیادی از سپردهگذاران، بانک دیگر توانایی بازپرداخت بدهیهای خود را ندارد و این یعنی ورشکستگی بانک. از دیگر عوامل ورشکستگی بانکها فشار دولت بر بانکها برای دادن وامهای ارزانقیمت به برخی بخشهاست.
برای مثال برای تامین تسهیلات مربوط به مسکن مهر بسیاری از بانکهای دولتی و نیمه خصوصی کشور با مشکلات عدیدهای مواجه شدند زیرا بانکها مجبور بودند حجم زیادی از منابع خود را از ذخایر خود خارج کنند منابعی که ممکن است هیچگاه به سیستم بانکی بازنگردد. هر وامی که باز پرداخت نشود از توان مالی بانک کاسته و ریسک ورشکستگی بانکها را بالا میبرد.
تحلیل وضعیت سیستم بانکی کشور در این یادداشت نمیگنجد اما بهعنوان آخرین نکته از وضعیت بد سیستم بانکی کشور و ناتوانی آنها در پاسخگویی به مطالبات موجود میتوان به نرخهای عجیب و غریب در بازارهای بین بانکی اشاره کرد که در برخی مقاطع به بالای 32 درصد هم میرسد (منابع غیررسمی). بازار بین بانکی به زبان ساده نوعی داد و ستد بین بانکها با یکدیگر است. بانکی که برای تامین مالی سررسید بدهیهای خود با کمبود پول (نقدینگی) مواجه است از بانک دیگر درخواست وام (پول) میکند نرخ بالای سود بازار بین بانکی نشان از این وضعیت دارد که بانکها در شرایط بدی برای تامین مالی خود قرار دارند. زیرا تنها وقتی حجم بدهیهای بانکها زیاد باشد حاضرند برای تامین منابع مالی خود به این چنین نرخهای بالایی تن دهند.
بهعنوان جمعبندی باید گفت تعداد زیاد شعب بانکها، همچنین تعداد زیاد موسسات مالی و اعتباری نشان از شرایط نامطلوب سرمایهگذاری در کشور دارد. در کشوری که بستر سرمایهگذاری مناسب فراهم نیست و ریسک سرمایهگذاری در آن بالاست، وعده سودهای بانکی بسیار پر خطر است زیرا تنها راه منطقی برآورد این میزان سود قرض از سپردهگذاران جدید یا بازار بین بانکی است که هر کدام درجهای از ریسک ورشکستگی برای بانک را با خود به همراه دارند.
دنیای اقتصاد