اگر نگاهی به فاصله کشور با کشورهای در حال توسعه سابق مثل کره یا چین، که امروزه به کشورهای توسعه یافته تبدیل شدهاند کنیم، متوجه خواهیم شد پیشرفت این کشورها در سایه همحرکتی با روند جهانی تکنولوژی و توجه ویژه به دانشمندان و پژوهشگران خود بوده است. در تاریخ علم اقتصاد این علوم پایهای نظیر ریاضی و فیزیک بودند که به مدد بشر آمدند تا او بتواند پدیدههای طبیعی را مکانیزه کرده و در اختیار خود درآورد. کشف هر قانون علمی و پیشرفت در علوم مهندسی بود که بشر را قادر به سوار شدن بر اتومبیل، پرواز در آسمانها و حتی سفر به کرات دیگر کرد. اکنون جایگاه این علوم در کشور ما چگونه است؟ تا چه حد به این علوم بها داده میشود؟ مقصد نهایی دانشمندان بزرگ و ارزشمند این حوزهها نظیر مریم میرزاخانی فقید کجاست؟
سوال اساسی در این میان این است که مفهوم صنعتی شدن چیست؟ آیا 5/ 2 برابر شدن تولید گندم یک دستاورد بزرگ اقتصادی است؟ درحالیکه همه میدانیم کشور در زمینه تولید محصولات کشاورزی بیشترین میزان آب را هدر میدهد. جالب است بدانید در چین بهرغم وجود آب فراوان در برخی مناطق کشت برنج، کشاورزان زمینهای خود را عایق کرده تا از نفوذ بیرویه آب جلوگیری کنند، در همین زمین کشاورزی ماهی پرورش داده و در قسمت خروجی آبها از زمین کشاورزی در گلولای موجود صدف پرورش میدهند. این نیز یک گونه استفاده از منابع آب و خاک است (بیشترین بهرهوری ممکن از منابع موجود در سایه دانش روز دنیا).
آیا احداث کارخانههای پتروشیمی عظیم که دسترسی به منابع انرژی ارزان قیمت دارند گامی بزرگ در صنعتی شدن کشور است؟ آیا احداث کارخانههای ذوبآهن و سیمان که جزو انرژیبرترین صنایع روز دنیاست کمکی شگرف به صنعت کشور و اقتصاد غیرنفتی در بلندمدت است؟ صنایعی که در کشوری که نیاز مبرم به آب دارد و تاثیری مخرب بر منابع آب موجود دارد، در بلندمدت چه تاثیری بر اقتصاد خواهد داشت؟ در برخی مناطق احداث این کارخانهها هم رودخانههای آب شیرین بهعنوان منابع اصلی آب شرب کشور، و هم منابع آب زیرزمینی صدمات زیادی دیدهاند. ضمنا احداث این کارخانهها یا افزایش میزان تولید محصولات کشاورزی جای تقدیر دارد، اما بهنظر نمیرسد این قبیل طرحها متناسب با تکنولوژی روز دنیا و حداکثر بهرهبرداری اجرا میشوند. ایران با سهم پایین صنعت 3/ 12 درصدی از تولیدات، فاصلهای بیش از دو برابر از کشورهایی نظیر چین و کره دارد که سهم صنعت از تولیدات در این کشورها بیش از 30 درصد است.
هدف در این یادداشت توجه به این موضوع است که صنعت کشور باید در مسیری قدم بگذارد که ضمن حفظ منابع با ارزش معدنی کشور، کمترین آثار مخرب را بر جای گذارد و کشور را از واردات بیرویه محصولات سایر کشورها بینیاز کند. درحالیکه کشورها در حال قدم گذاشتن در مسیر صنایعی هستند که به میزان حداقلی نیازمند سوختهای فسیلی باشند، نمیتوان انتظار داشت در 40، 50 سال آینده کشور ما با داشتن این قبیل صنایع جایگاه ویژهای در اقتصاد دنیا داشته باشد. در حال حاضر عموم صنایع ما از فقر تکنولوژی رنج میبرند.
برای مثال ما دارای بزرگترین منابع سنگ تزئینی در دنیا هستیم، اما سهم ما از بازارهای جهانی زیر یک درصد است. همین سنگها وقتی به کشورهای دیگر صادر میشود و فرآوریهای لازم روی آنها صورت میگیرد ارزش چندبرابری پیدا کرده و سهم بزرگی در اقتصاد سایر کشورها ایجاد میکنند. کدام مصرفکننده داخلی است که افزایش 60 درصدی فروش خودروهای ایرانی نسبت به چهار سال پیش را قدمی بزرگ در این صنعت بداند؟ آیا افزایش فروش محصولات داخلی در سایه رشد تکنولوژی این صنعت بوده، آیا کیفیت محصولات تغییری خیرهکننده داشته؟ پر واضح است این افزایش فروش در سایه حمایت از تولیدکنندگان داخلی بوده است وگرنه همه میدانند در کشورهای دیگر خودروهایی با کیفیت و امکاناتی به مراتب بهتر با قیمتهایی مناسب قابل عرضه به بازار هستند.
لازمه صنعتی شدن یک کشور ایجاد بستری مناسب برای ورود تکنولوژیهای روز دنیا به کشور است. این مجرا از دو طریق قابلایجاد و گشایش برای ورود به صنعت کشور است. نخست آنکه روند خروج نخبگان از کشور این پیام را دارد که بهرغم وجود پتانسیل بالای علمی و پژوهشی عدم توجه به این بخش موجب خروج این افراد است. بهدیگر بیان وقتی در کشور به طرحهای علمی و پژوهشی توجه در خور نشود ممکن است بسیاری از این طرحها و تحقیقات در جای دیگری از دنیا در قالب یک صنعت جدید و یک محصول جهانی ظهور پیدا کند؛ بنابراین در وهله اول باید بستری برای انجام پژوهش در زمینههای مختلف ایجاد کرد. این بستر باید با تامین منابع مالی لازم و در سایه نظارت شایسته محور، امکانات لازم را برای نوابغ و مبتکران کشوری ایجاد کند.
قسمت دوم ورودی این مجرا از روابط بینالمللی حاصل میشود. بهدست آوردن برخی تکنولوژیها نیازمند سپری شدن زمان طولانی و صرف هزینه زیاد است. شاید رسیدن به تکنولوژیهای تولید خودروهایی در سطح تویوتا نیازمند گذران 20 سال یا بیشتر باشد، اما شاید در سایه داشتن روابط دوستانه با کشور ژاپن بتوان زمینه احداث کارخانههای این محصولات را در کشور تحت لیسانس ژاپن فراهم کرد. به این ترتیب نهتنها میتوان محصولات با کیفیت در کشور تولید کرد حتی میتوان تقاضای کشورهای نزدیک را نیز پاسخگو بود. بنابراین داشتن روابط بینالمللی مناسب نیز گامی موثر در انتقال تکنولوژی به کشور خواهد بود. در کنار این موارد مسوولان کشوری نیز باید به روند صنعت جهانی و تغییر شکل آن کاملا واقف باشند. اگر احداث کارخانه ذوبآهن در کشور یک طرح توسعهای محسوب میشود باید از زوایای گوناگونی اجرای این طرح بررسی شود.
تولیدات این محصول تا چه حد سازگار با تکنولوژیهای دنیا است؟ اصولا احداث این کارخانهها بر مبنای دسترسی به معادن ارزان قیمت فولاد و هزینه پایین انرژی در کشور است یا اینکه ما میخواهیم این محصول را در بالاترین سطح تکنولوژی با بهرهوری بالا تولید کنیم تا در کنار معادن بزرگ معدنی قدمی برای ورود به بازارهای جهانی و افزایش صادرات انجام دهیم؟ در سال 2016 صنعت فولاد ترکیه در رتبه هشتم دنیا قرار گرفته است. این موفقیت بهرغم داشتن منابع ناچیز فولاد و هزینه بالای انرژی در این کشور کسب شده است. درحالیکه صنعت فولاد ایران در این ردهبندی مکان چهاردهم را کسب کرده است. این آمار و ارقام حاکی از این است که در کشور ما ضعف تکنولوژیکی وجود دارد. اما در سطحی بالاتر باید روند تصمیمسازی در حوزه صنعت یا سیاستهای اقتصادی در این بخش را زیر ذرهبین قرار داد. صنعتی شدن یک کشور باید در ابعاد گوناگون و محصولات متنوع صورت گیرد نه چند صنعت خاص. از طرف دیگر ورود به هر صنعتی باید سازگار با روند جهانی آن بهخصوص سطح دانش و تکنولوژی موجود در آن صورت گیرد. اگر هدف کشور قدم گذاشتن در مسیر صنعتی شدن است، باید توجه داشت اسلوب ایجاد صنایع نیز با دانش روز دنیا و مصالح بلندمدت کشور همخوانی داشته باشد.
دنیای اقتصاد