شما هم میتوانید پولی که بهسختی به دست آوردهاید را آنطور که میخواهید خرج کنید و مقداری از آن را نیز پسانداز کنید. همیشه مخارج ماهانه خود را یادداشت کنید تا بتوانید صورتی کلی از اقلامی که بابتشان هزینه میکنید داشته باشید و میزان هزینهها را بدانید. از سبد مصرفی خانوار اطلاع داشته و طبق برنامه زمانی و اولویتها هزینه کنید تا از مخارج زائد و غیرضروری اجتناب کرده باشید. شما با دستهبندی هزینهها جاهای هدررفت سرمایه و حتی نابجا خرجکردن را کشف میکنید.
هزینههای خانوار شامل۱- مصارف خوراکی ۲- پوشاکی ۳- بهداشتی ۴- درمانی ۵- انرژی ۶- آموزشی ۷- فرهنگی ۸- تفریحی ۹- خدمات نگهداری و تعمیر ۱۰- تزئینی و تجملی است. برنامههای اقتصادی زندگیمان، رفتارهای اقتصادی ما را بروز میدهد و شخصیت اقتصادی ما شناخته میشود. فکر نکنید وقتی صرفهجو و بجاخرجکن هستید دلیل بر خسیسی شما میشود. بر عکس شما در طول زمان به یک برنامهریز دقیق تبدیل خواهید شد و به کمک آن میتوانید از استرسهای زندگی خود در امور مالی بکاهید. بهعنوان مثال از اینکه هنگام بازنشستگی چقدر پول خواهیم داشت، اطمینانی نیست اما میتوان با اندازهگیری پسانداز ماهانه قسمتی از این عدم اطمینان را از بین برد. نمیتوان از داشتن شغلی خوب پس از اتمام دانشگاه مطمئن بود ولی میتوان تعداد تلاشها در زمان کارآموزی را سنجید. اندازهگیری یک کیفیت نامشخص را به یک مقدار مشخص تبدیل میکند.
وقتی چیزی را اندازهگیری میکنیم، بلافاصله اطمینان بیشتری در مورد موقعیت پیدا میکنید. اندازهگیری معجزه نمیکند اما موقعیت را مشخص کرده و ما را از چاه نگرانی و عدم اطمینان خارج میکند. به ما کمک کرده تا دید واقعی از آنچه رخ میدهد به دست آوریم. اگر به دنبال یک استراتژی خوب اندازهگیری هستید، توصیه کارشناسان اقتصاد خانواده استفاده از ابزار سادهای مانند استراتژی گیره کاغذ است. در این روش که برای اولین بار توسط «ترنت درسمید» به کار برده شد کارهای روزانهای را که قرار است انجام دهید، اندازهگیری میکنید. مثلا اگر قرار است ۱۰۰۰ کلمه در روز بنویسید، ۱۰ گیره کاغذ را در یک ظرف گذاشته و با نوشتن هر صد کلمه، یکی از آنها را به ظرف دیگری منتقل کنید. یا میتوانید اپلیکیشنی را روی موبایل خود نصب کرده که پس از هر پانصد متر پیادهروی یا دویدن، به شما بازخورد دهد و بدانید که چند مرحله از دوی ۵ کیلومتری خود را انجام دادهاید. یا اگر قرار است به ۲۰ مشتری زنگ بزنید با هر باز زنگ زدن، یک گیره کاغذ را از ظرف اول به دومی منتقل کنید یا آنکه برای تغییر یا نهادینه کردن هر رفتار که نیاز به کار مداوم و بلندمدت دارد، یک تقویم بزرگ که تمام ۳۶۵ روز سال در یک صفحه آمده تهیه شده و به دیوار چسبانده میشود.
هر بار که رفتار مورد نظر انجام شد، یک ضربدر در آن تاریخ روی تقویم زده میشود. پس از مدتی نگاه کردن به این زنجیره، موتور محرک ما برای ادامه مسیر شده و شکستن آن را سختتر میکند. از این روش میتوانیم برای امور بلندمدت خود استفاده کنیم بهعنوان مثال اگر بنا دارید امسال ماهانه مبلغی پول را پسانداز کرد و از ابتدای سال آینده آن را برای هدفی سرمایهگذاری کنید میتوانید از این روش استفاده کنید. این روش هم به شما انگیزه ادامه میدهد هم آنکه برنامه منظمی از آنچه انجام دادهاید و آنچه انجام خواهید داد به شما میدهد. دوم آنکه نگرانی خود را انتقال دهیم. منظور از این روش آن نیست که مدام با دیگران در مورد نگرانی خود صحبت کنیم و استرس خود را به دیگران منتقل کنیم چون قطعا به ما کمکی نخواهد کرد. بلکه به این معنا است که انتقال نگرانی خود از یک مساله بلندمدت به رویهای روزانه است که آن مساله را حل میکند. بهعنوان مثال به جای نگرانی از سلامتی در سن بالا، نگران پیادهروی روزانه باشیم. به جای نگرانی از قبولی فرزندمان در کنکور، نگران مطالعه روزانه او باشیم. به جای نگرانی داشتن تناسب اندام در مراسم ازدواج، نگران تهیه یک غذای سالم برای شام امشب باشیم. بینش کلیدی که باعث موفقیت این استراتژی میشود اطمینان از دریافت پاداش سریع (بازخورد سریع) و حل مسائل آینده است.
سوم آنکه برنامهریزی کنیم؛ توانایی طراحی گامهایی که ما را از نقطه فعلی به نقطه دلخواهمان میبرد. اگر ما بدانیم که کجا هستیم و کجا میرویم برای طی مسیر به مهارت برنامهریزی نیاز داریم. داشتن برنامه بسیار مهم است. اینکه برای پیروی از برنامه هر روز باید چهکارهایی انجام شود هم بسیار مهم است و اینکه برنامه را زنده نگه داشته و هر از چندی آن را مرور و بازنگری کنیم هم اهمیت بسیار زیادی دارد. مانند سایر موارد مهارت برنامهریزی نیز با استفاده بیشتر از آن قویتر میشود. اما هرکدام از این مهارتهایی که در اینجا به آنها اشاره شد نیاز به تمرین دارند و تمرین همه آنها با هم امکانپذیر نیست. بنابراین تمرکز را حفظ کنید و هرلحظه روی یکی از مهارتها کارکرده و آن را بهصورت عادت درآورید.
پس از رعایت این سه باید نکاتی را به ذهن بسپاریم که در جریان پسانداز کردن برای جلوگیری از مواجهه آنی با موقعیت غیرقابل پیشبینی زندگی به ما کمک کند. کاملا مشخص کنیم که چقدر پول میخواهیم و این موضوع اهمیت بسیاری دارد؛ چرا که با مشخص شدن این مبلغ برنامهریزیهای ما نیز تعیین و مشخص خواهد شد. اینکه عدهای در مبلغ خاصی متوقف میشوند حتما دلایلی دارد و باید کشف کنیم چرا مثلا به ذهن ما بالاتر از مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان نمیرسد در صورتی که میتوان برنامهریزی کرد میلیاردها تومان به دست آورد. همچنین مبلغ مورد نظر را روی کاغذ بنویسیم اهمیت این مرحله به این خاطر است که در مبحث هدفگذاری تمام اهداف باید مکتوب باشند. فرق بین آرزو و هدف این است که اهداف همان آرزوهای ذهنی ما هستند که روی کاغذ نوشته میشوند.
دنیای اقتصاد