دولت نیز همانند هر بنگاه دیگری در اقتصاد برای انجام این امور نیازمند وجود منابع مالی یا درآمدهای قابل اتکا است. بخشی از این درآمدها از منابعی که در اختیار خود دولت است فراهم میشود؛ اما این منابع نمیتواند جوابگوی حجم بالای هزینههای دولت باشد. یکی از منابع مهم درآمدی دولتها اخذ مالیات از مردم است. مالیات در حقیقت بخشی از درآمدهای افراد جامعه یا سود فعالیتهای اقتصادی است که بهصورت اجباری و بلاعوض در اختیار دولت قرار میگیرد. دولت موظف است این درآمدها را برای بهرهوری بهتر از منابع موجود و ایجاد بستری مناسب برای بهبود امکانات و شرایط لازم، در فعالیتهای مختلف اقتصادی صرف کند. تصمیمات دولت به دلیل انسجام بالا و دید کلانی که نسبت به جامعه دارد بهتر از رفتار فردی مردم میتواند این امر را محقق کند. اما با وضع مالیات در یک بازار بار مالیاتی بیشتر بر دوش کدام گروه از فعالان اقتصادی سنگینی خواهد کرد؟ اگر مالیات روی قیمت کالایی وضع شود این فروشندگان هستند که باید مالیات را بپردازند یا اینکه خریداران متحمل این هزینه میشوند؟ جالب است بدانید در اکثر موارد بار مالیاتی متوجه هر دو گروه است.
فرض کنید شهرداری تصمیم بگیرد یک نمایشگاه تولید محصولات کشاورزی در شهر برگزار کند. در این نمایشگاه انواع محصولات کشاورزی با کیفیت و تنوع فراوان قابل عرضه است. لازمه اجرای این نمایشگاه ایجاد زیرساخت مناسب در محلی از شهر است که امکان دسترسی برای عموم فراهم باشد. بستن داربست، نصب پوسترهای تبلیغاتی، طبقهبندی و غرفهبندی محصولات مختلف، استخدام راهنما، پارکینگ مناسب و.... در این میان هزینه ایجاد چنین امکاناتی باید بهنحوی به شهرداری پرداخت شود. شهرداری تصویب میکند برای تامین هزینههای نمایشگاه روی هر محصول کشاورزی برای مثال هر کیلو برنج 500 تومان مالیات وضع خواهد کرد. در وهله نخست فروشندگان ادعا میکنند که آنها در فضای رقابتی برای جلب نظر مشتری نمیتوانند این مقدار را به قیمت کالای خود اضافه کنند. در طرف دیگر سازمان حمایت از مصرفکنندگان ادعا میکند که مردم برای خرید کالاها با قیمتی پایینتر از بیرون قدم در نمایشگاه میگذارند و نباید مالیات را آنها بپردازند. شهرداری نیز پا در میانی کرده و اعلام میکند بهترین راهحل این است که نیمی از مالیات را مردم بپردازند و نیم دیگر را فروشندگان.
به تحلیل اقتصادی وضع مالیات و نحوه توزیع و تقسیم آن بین فروشندگان و خریداران بپردازیم. نخست از دید خریداران، فرض کنید مسوولان برگزاری نمایشگاه اعلام کنند مالیات هر کیلو برنج 500 تومان است که فقط خریداران باید آنرا بپردازند. تحت این شرایط اگر قیمت هر کیلو برنج در نمایشگاه 3000 تومان است در حال حاضر به 3500 تومان تغییر میکند. آیا این وضع مالیات تنها بهضرر خریداران است؟ آیا کل این 500 تومان را آنها خواهند پرداخت؟ در چارچوب اقتصادی حتی در این وضعیت نیز هر دو گروه مالیات را پرداخت میکنند. برای روشنتر شدن این موضوع به بررسی عرضه و تقاضا در بازار بپردازیم. عرضهکنندگان برنج در نمایشگاه مقدار برنج معینی برای عرضه در نمایشگاه دارند که در پی افزایش قیمت میزان آن تغییری نخواهد کرد. اما افزایش قیمت رفتار متقاضیان را متاثر میکند. ممکن است فردی که قرار بوده 100 کیلو برنج با قیمت 3000 تومان خرید کند اکنون بیش از 85 کیلو خریداری نکند. یا عدهای دیگر با این قیمت از خرید در نمایشگاه منصرف شوند. تحت این شرایط فروشندگان که نمیخواهند بازار را از دست بدهند شروع به کاهش قیمت میکنند مثلا قیمت را 3400 تومان تعیین میکنند. در این وضعیت 100 تومان از مالیات 500 تومانی را فروشندگان و 400 تومان را خریداران میدهند.
اگر باز هم این سیاست کارگر نشد ممکن است قیمت همچنان افت کند. فرض کنید قیمت در 3200 تومان متوقف شود. خریداران 200تومان و فروشندگان 300 تومان از مالیات را میدهند. در این قیمت شماری از متقاضیان که حاضر بودند برنج را با قیمت 3 هزار تومان خریداری کنند از بازار خارج شدهاند. بنابراین، وقتی گفته میشود در قیمت 3200 تومان که از 3000 تومان قبلی برای فروشندگان بیشتر است آنها باز هم در ضرر مالیات سهیماند. منظورمان همین متقاضیانی هستند که بهواسطه افزایش قیمت از بازار خارج شدهاند. حال سراغ سوال اساسی برویم چه کسانی مالیات را پرداختند؟ پاسخ روشن است هر دو طرف در این میان هزینهای متقبل شدند و در حقیقت هم فروشندگان و هم خریداران مالیات را پرداخت کردند. آنچه مسلم است وضع مالیات هم قیمت کالا را بالاتر برد و هم حجم قابل مبادله را کاهش داد. این امر به معنی کاهش حجم یا اندازه بازار است. یک ضرر اقتصادی که اگر مالیات اخذ شده در جهت بهبود آن کاری انجام ندهد در بلندمدت اندازه کل اقتصاد را کاهش خواهد داد.
البته تاثیر مالیات بر بازارهای مختلف متفاوت است مثلا کالاهای ضروری نظیر نان، وقتی مالیات بر این اینگونه کالاها وضع شود چون مردم چارهای جز خرید آن ندارند در حقیقت کل مالیات را مردم میپردازند. یا کالاهایی که جایگزین زیادی دارند مثلا وضع مالیات بر یک تولیدکننده کفش داخلی را در نظر بگیرید. چون در بازار انواع کفش خارجی وجود دارد او اگر مالیات را به قیمت فروش اضافه کند ناچار است از بازار خارج شود، بنابراین کل مالیات را خودش پرداخت خواهد کرد. هدفگذاری مالیات در بازارهای مختلف باید با توجه به حساسیت فروشندگان و خریداران و تاثیراتی که بر اندازه اقتصاد خواهد گذاشت انجام شود. مهمتر از آن باید در نظر داشت مالیات اخذ شده در مراحل بعدی درکجا و چگونه صرف خواهد شد. اگر مردم تاثیر مالیات را در تعاملات بازارها مشاهده نکنند فساد و فرار مالیاتی این چرخه را مختل خواهد کرد.
دنیای اقتصاد