من در بخش خدمات دانشجویی کار میکنم. وظیفه من، آمادهسازی اتاقهای کنفرانس، تدارک غذا و نظارت بر نظافت سالنهاست. چند مسوولیت دیگر نیز بر عهده دارم. معمولا در حال دوندگی هستم و از اینکه مشغلهام زیاد است، شکایتی ندارم. مشکل اینجاست که کار من بیشتر جنبه فیزیکی دارد و اصلا از ذهنم استفاده نمیکنم. گاهی اوقات سینیها را جابهجا میکنم یا پروژکتورها را تعمیر میکنم، درحالیکه اینها جزو وظایفم نیست. رئیس من، خانمی است که چهار سال قبل از من فارغالتحصیل شده و سه سال در پست من کار کرده است. سال گذشته او ترفیع گرفت و من نخستین نیروی استخدامی او بودم. او مربی فوقالعادهای است، اما من از این کار خسته شدهام.
به هیچ وجه حاضر نیستم دو سال دیگر صبر کنم تا ارتقای شغلی بگیرم. حتی اگر قرار باشد همین امروز ترفیع بگیرم، علاقهای به شغل رئیسم ندارم. او دقیقا همان کارهایی را انجام میدهد که من انجام میدهم، با این تفاوت که کارش گستردهتر است و با افراد و ساختمانهای بیشتری سر و کار دارد. فرصتهای شغلی دیگری هم در این دانشگاه وجود دارند، اما من از این محیط خسته شدهام. من تمام زندگیام را در این دانشگاه گذراندهام. چهار سال درس خواندم و یکسال هم کار کردهام. آمادهام که در یک محیط جدید یک قدم بلندتر بردارم. شما چه توصیهای دارید؟
پاسخ: دوست عزیز، اولین سالگرد شاغل بودنت را به تو تبریک میگویم. این خودش یک موفقیت بزرگ است.
در این لحظه باید تصمیم بگیری. آیا میخواهی فعالیتت را در همین زمینه ادامه دهی؟ مثلا در بخش خدمات دانشجویی یک دانشگاه دیگر کار کنی یا یک پله بالاتر بروی و به یک مدیر تدارکات تبدیل شوی؟ به هر حال به واسطه سابقه کار در دانشگاه، فرصتهای بسیاری برای تو ایجاد خواهد شد، اما سوال اصلی اینجاست که «آیا میخواهی در این زمینه کار کنی؟»مجبور نیستی تا ابد در همین زمینه کار کنی، صرفا به این خاطر که در این زمینه سابقه کار داری. امروز فرصتی فراهم شده که نگاهی به گذشتهات بیندازی، به آینده فکر کنی و تصمیم بگیری. افق دیدت را گسترش بده و خودت را به شغل فعلی یا رشته تحصیلیات محدود نکن. فرض کنیم که میخواهی برای یک استارتآپ کار کنی. وقتی رزومهات را برای آنها میفرستی، باید شرح دهی که چگونه شغل فعلیات به تو یاد داد که فعالیتها را اولویتبندی کنی و به مسوولیتهای جزئی رسیدگی کنی.
آنها باید با خواندن رزومهات، تو را در محیط دانشگاه در حال رسیدگی به امور تجسم کنند.پیش از جستوجوی کار، باید مسیر خود را انتخاب کنی. قصد داری در چه سازمانی کار کنی؟ یک آژانس بازاریابی یا یک شرکت حقوقی؟ یک موسسه خیریه، بیمارستان یا یک شرکت بینالمللی؟ میتوانی در هر گروه با چند کارفرما دیدار کنی و ببینی کدام حوزه برایت جذابیت بیشتری دارد. فرآیند جستوجوی کار، مسابقه دوی سرعت نیست. برای آنکه یک گام بزرگ به سمت اهدافت برداری، به زمان و تحقیقات نیاز داری. تو در حال حاضر شاغل هستی، پس به اندازه کافی زمان داری. «قدم بعدی چیست؟» هر چه بیشتر و عمیقتر روی این سوال فکر کنی، نتیجه بهتری خواهی گرفت.
10 نشانه که آمادگی تو برای ارتقای شغلی را نشان میدهند از این قرارند (ارتقا میتواند درونسازمانی یا برونسازمانی باشد):
۱. شغلت تو را به چالش نمیکشد. به قدری در کارت مهارت داری که میتوانی با چشم بسته انجامش دهی.
۲. برای انجام کارها، راهها و ایدههای بهتری به ذهنت میرسد، اما احساس میکنی نباید به مدیرت پیشنهاد دهی چون ممکن است برای ایدههایت ارزش قائل نباشد.
۳. مطمئنی که در یک جایگاه شغلی بالاتر، میتوانی تاثیر بیشتری بر موفقیت سازمان بگذاری.
۴. استعدادهایی داری که اگر آزادی عمل و اختیارات بیشتری داشتی، میتوانستی از آنها استفاده کنی.
۵. همکارانت به تو رجوع میکنند و برای انجام کارهایشان از تو کمک و راهنمایی میخواهند، نه فقط به خاطر دانش و مهارتی که داری، بلکه به این دلیل که با روی باز با آنها برخورد میکنی.
۶. همه مدیران به جز مدیر خودت، به توانایی و قابلیتهایت واقف هستند و از تو تعریف میکنند.
۷. تو نسبت به هر اتفاق بد یا خوبی که برای این واحد میافتد، احساس مسوولیت میکنی و دوست داری تاثیر و نفوذ بیشتری داشته باشی.
۸. همکارانت دائما به تو میگویند: «تو واقعا ایدههای خوبی داری!»
۹. همکاران، مشتریان و سایر مدیران، تو را با مدیرت اشتباه میگیرند.
۱۰. به نسبت همتایانت، کار خود را در سطح بالاتری انجام میدهی. به دنبال حل طیف وسیعتری از مشکلات هستی چون قبلا مشکلات سادهتر را حل کردهای و دستاوردهای بسیاری داشتهای.
اگر تصمیم گرفتی در همین دانشگاه بمانی و ترفیع رتبه بگیری، این اقدامات را انجام بده: اول، منتظر آگهی استخدام یا یک جایگاه شغلی جدید نباش. خودت پیشقدم شو و به مدیرت بگو که هر وقت یک جایگاه جدید ایجاد شد، تو را در نظر داشته باشد. دوم، آگهیهای استخدام داخلی را به دقت مرور کن و از مدیرت بخواه که راهنماییهای لازم را برای دریافت ترفیع رتبه به تو ارائه دهد. سوم، وقتی یک فرصت شغلی مناسب ایجاد شد، درباره جایگاه شغلی مربوطه و واحدی که آگهی منتشر کرده است، خوب تحقیق کن (همانطور که درباره سایر سازمانها تحقیق میکنی). حتی بهتر است یک طرح پیشنهادی بنویسی و برای مشکلات آنها، راهحل ارائه کنی و چهارم، اگر با درخواستت موافقت نشد، دوباره تلاش کن. اگر تصمیم گرفتی همکاریات را با دانشگاه همچنان ادامه دهی، باید به تلاشت نیز ادامه دهی تا به نتیجه دلخواهت برسی. وقتی یک روز از خواب بیدار میشوی و احساس میکنی شغلت دیگر مثل قبل جذاب نیست، وسوسه میشوی که بیگدار به آب بزنی، بلافاصله جستوجو را آغاز کنی و به اولین پیشنهاد، جواب مثبت بدهی. اما بهتر است کمی حوصله کنی. قرار است درباره زندگیات تصمیم بگیری. تو شایسته شغلی هستی که باعث رشد و پیشرفتت شود.
دنیای اقتصاد