در واقع طرح اقتصاد بدون نفت، نه طرحی برای نادیده گرفتن درآمدهای نفتی در کلیت اقتصاد کشور، بلکه شیوهای برای عدم توجه به این درآمدها در تامین «هزینههای جاری» کشـور است. یعنی تلاشی است برای آنکه اداره کشور با تکیه بر درآمدهای نفتی انجام نگیرد، بلکه از این درآمدها به عنوان سرمایه ملی اسـتفاده کنیم که روزبه روز به آنها افزوده شود.
این یکی از پایههای رویکردی است که به عنوان اقتصاد مقاومتی شـناخته میشود. برای تحقق این رویکرد که سیاستهای اجرایی آن نیز ابلاغ شده، در بخش نفت باید تا حد امکان از خام فروشی خودداری کرد، چراکه فروش فرآوردهها در بازار بسیار راحتتر و با ارزش افزوده بالاتر انجام میگیرد. همچنین باید تلاش کرد میعانات را که در حال حاضر در سبد خام فروشی قرار دارد، پاالیش کرده و به صورت فرآورده بفروشیم. امروزه با گسترش تکنولوژیهایی که به ما امکان می دهد گاز را نیز به فرآورده نفتی تبدیل کنیم، میتوان راهکارهایی اندیشید تا خام فروشی نفت، گاز و میعانات را به صفر رسانده و برای کسب ارزش افزوده بیشـتر به فروش فرآوردههای آنها روی بیاوریم.
در حوزههای غیرنفتی نیز مثل تمامی عرصههای اقتصاد دو بخش اصلی وجود دارد؛ یکی بخش درآمدها و دیگری بخش هزینهها. در بخش درآمدها باید مطابق روند سالهای اخیر، صادرات غیرنفتی را مرتب افزایش داد و با از میان بردن موانع و مقررات دست وپاگیر به روند روبه رشد آن شتاب بخشید و دولت کمکهایی برای استفاده از ظرفیتهای صادرات غیرنفتی انجام دهد.
در بخش هزینهها، متاسفانه عمده درآمدهای نفتی کشور صرف واردات شده است. با توجه به اینکه تحقق درآمدهای ارزی ما نیز مدتهاست با مشکلات تحریمی مواجه شده نیاز است در بخش هزینهها دقت بیشتری شده و با بهره وری بالاتری از آن استفاده شود.
یعنی باید درآمدها به میزانی که واقعا ضروری است به کار گرفته شود و از آن طرف، از صرف هزینههای غیرضروری به شدت پرهیز کرد. به طور کلی باید اقتصاد کشور را به سمتی هدایت کرد که نه تنها بخش هزینهها را تا سرحد امکان کنترل کرد، بلکه با خودداری از واردات بیرویه، واردات کالاهای لوکس، مصرفی و غیرضروری و با حمایت از بخش داخلی تولید، تامین نیازهای داخل را با تقویت نیروهای مولد که ایجادکننده اشتغال هستند و چرخ اقتصاد را به گردش درمیآورند همزمان به پیش برد. در این راستا، باید ابتدا به سمت صنایعی رفت که هزینه و وقت کمتری میبرند، پس صنایع کوچک و بخشهای زودبازده را باید شناسایی کرد و در اولویت قرار داد و آنها را به کار گرفت.
با توجه به حجم بیکاری که در کشور وجود دارد میتوان به بخشهای اشــتغال زا نیز توجه ویژهای داشت. اســتفاده از جوانان تحصیل کرده که برای کشور سرمایه و امتیاز محسوب میشوند میتواند کشور را از تنگنایی که در آن قرار دارد عبور دهد. اینها مواردی است که میتوان در بخش نفت، درآمدها و هزینهها درنظر گرفت.
از طرف دیگر مکانیزمهای افزایش نقش اقتصاد غیرنفتی در درآمدزایی کلان کشــور راهبردهایی اسـت که در آینده چه قیمت نفت کاهش بیاید، چه در همین سطح باقی بماند و چه افزایش پبدا کند نباید آنها را فراموش کرد. متاسفانه بارها در طول تاریخ مان شاهد بودهایم، زمانی که قیمت نفت کاهش پیدا میکند و درآمد کشور نیز کاهش مییابد، اندیشه یافتن راهکار برای افزایش آن، قوت میگیرد اما در مقابل، در طول سالهایی که درآمد نفت کاهش پیدا نکرده بود و افزایش روزافزون داشت، بحث اقتصاد بدون نفت هرگز پیگیری نمیشد.
این کاهش قیمت نفت تهدیدی است که میتوان آن را به فرصت تبدیل کرد، تا بحثهای این چنینی بیشتر مطرح و جدیرتر دنبال شود و در نهایت وابستگی کشور به نفت را کاهش داد. در واقع باید کوشید فارغ از بالا یا پایین آمدن قیمت نفت، از درآمدهای نفتی به عنوان یک سرمایه استفاده کرد و روز به روز بر ارزش آن افزود.
دولت باید با برنامه ریزی بلندمدت، به صورت زمان بندی شده و عملیاتی کردن این برنامهها در بخش تولید، واردات و صادرات غیرنفتی و حتی حوزههای نفتی با حمایت ملی، در یک زمان معقول اقتصاد را تقویت کرده و آسیب پذیری آن را در مقابل فشارهای خارجی به کمترین میزان برساند.
خبرآنلاین