به گزارش ارانیکو به نقل از پتروبورس از اعتماد، هر چه هست نفت و گاز در دو دهه آینده بازهم در دوستیها و دشمنی کشورها نقشآفرین است. در این میان ایران و روسیه با در اختیار داشتن بیش از ٥٠ درصد ذخایر گازی جهان در بده بستانهای سیاسی و اقتصادی جایگاه ممتازی را داشته و خواهند داشت، هرچند دارا بودن ذخایر انرژی محاسن بسیاری را برای ایران داشته اما با نیم نگاهی به کتاب قطور تاریخ یکصد سال گذشته و چرایی و چگونگی دشمنیها و دوستیهای بینالمللی با ایران مشخص میشود که ماجرای نفت و جغرافیای انرژی روابط ما با قدرتهای فرامنطقهای را شکل داده است.
مواهب و مصایب نفت و گاز
البته این ذخایر و موقعیت هم فرصتهایی برای ما ایجاد میکند و هم تهدیدهایی را برای کشور دارد. تهدیدها را در مسائلی مانند توسعهطلبی قدرتهای فرامنطقهای و تمایل آنها برای تسلط بر این ذخایر میتوان ملاحظه کرد. به حداقل رساندن تهدیدها و حداکثر استفاده از فرصتها قطعا نیاز به تعامل فعال میان دو بخش انرژی و به خصوص نفت و سیاست خارجی خواهد داشت. در افق چشمانداز حجم عظیمی از سرمایهگذاری در صنایع نفت و گاز کشور باید صورت گیرد که تحقق این هدف نیز بدون تعامل فعال این دو دستگاه بعید است به نحو شایستهای اتفاق بیفتد.
ایران سومین تولیدکننده گاز در جهان است و در سالهای گذشته تمرکز زیادی برای افزایش سهم ایران در بازار گازی جهان انجام شده است. به طور کلی طبق اعلام شرکت ملی گاز ایران، تولید گاز ایران از ۸۰۰ میلیون متر مکعب در روز در شرایط کنونی تا پایان سال به یک میلیارد متر مکعب افزایش خواهد یافت و البته حجم گاز موجود برای صادرات باید تا ۲۰۲۱ به ۳۶۵ میلیون مترمکعب در روز برسد که از صادرات برترین تولیدکننده گاز طبیعی مایع جهان یعنی قطر هم بیشتر است؛ موضوعی که به نظر میرسد قراردادهای جدید گازی ایران با کشورهای همسایهاش را منطقیتر از قبل نشان میدهد. امضای شش تفاهمنامه نفت و گاز به ارزش ٣٠ میلیارد دلار شرکت ملی نفت ایران و شرکتهای «گازپروم» و «روسنفت» با حضور وزیران نفت دو کشور در جریان سفر اخیر پوتین به تهران، به خوبی تمرکز بر افزایش بازارهای صادراتی را نشان میدهد.
اهداف مشترک ایران و روسیه
گویا دو کشور همسایه ایران و روسیه قصد دارند تا همزمان با اعلان تحریمهای کاتسا وارد فاز جدیدی از همکاریهای بخش انرژی شوند که نتیجه آن تامین و تثبیت امنیت انرژی دو غول گازی جهان است.
حضور گسترده روسها در صنعت نفت ایران در حالی منتشر میشود که توافقات شرکت گازپروم تنها شامل توسعه میادین نفتی وگازی ایران نمیشود بلکه صادرات گاز به پاکستان و هند را هم در برگرفته و با تولید گاز مایع «الانجی» و فرآوردههای پتروشیمی ادامه خواهد یافت.
همانطور که آمارهای رسمی از شرکت گاز ملی گازپروم روسیه خبر از تصمیم این شرکت برای افزایش سهم بازار خود دارد، آمارهای منتشر شدهشان هم نشان میدهد که این شرکت طی ششماه گذشته توانسته است میزان سهم خود از بازار صادراتی را به میزان ٣/٣ درصد، آن هم تنها در بخش صادرات گاز به اروپا افزایش دهد و چنانچه قراردادهای جدید این شرکت با ایران هم اجرایی شود رسما میتوان از طریق صادرات گاز ایران به اروپا سهم روسیه در صادرات گاز را افزایش یافته تلقی کرد.
البته گازپروم به عنوان شرکت اصلی روسها در صادرات گاز هماکنون علاوه بر اروپا، به کشورهای ترکیه، صربستان و بلغارستان نیز صادرات گاز دارد. شرکت گازپروم چندی پیش اعلام کرد؛ تقاضای گاز روسیه از طریق خط لوله ترکیه با افزایش چشمگیری روبهرو بوده و صادرات به ترکیه، صربستان و بلغارستان به ترتیب ٥١، ٦/٣٧ و ٤/١٩ درصد افزایش یافته است.
همکاری برای گذر از تحریمها
با این شرایط که دو غول گازی دنیا در فکر همکاریهای بیشتر برای تصاحب بازار جهانی گاز هستند؛ انعقاد قراردادهای سهجانبه بین تهران- باکو و مسکو خبر از توافقی میدهد که نشان میدهد غولهای گاز قصد دارند با همکاری با یکدیگر گامهای جدیتری برای تصاحب بازار و البته شانه خالی کردن از تحریمهای غربی بردارند؛
موضوعی که در هفتههای گذشته با اظهارنظرهای خاص غربیها در مورد همکاری با ایران وارد فاز جدیدی و موجب شده تا همکاری انرژی ایران و روس وارد فاز جدیتری شود. گویا روسها قصد دارند به تنهایی جای خالی شرکتهای غربی را در ایران پر کنند.
در هفتههای گذشته «بی پی» اعلام کرد که پرونده سرمایهگذاری در ایران را بسته است چرا که هزینه سرمایهگذاری این غول نفتی در شرایط موجود حتی بیش از زمان حمله به لیبی در ایران است. مسوولان این شرکت حتی اعلان کردند که سرمایهگذاری در ایران میتواند این شرکت را با جریمههای کاخ سفید روبهرو کند که در نتیجه میتواند به انجماد توسعه پروژههای این شرکت در امریکا بینجامد که به مراتب سودآورتر از ایران است.
از سوی دیگر نیم نگاهی به آنچه در خصوص تغییر قدرت از غرب به شرق منتشر شده است، نشان میدهد که روسیه و ایران در عین همکاری با یکدیگر قصد دارند تا هوای متحد سوم خود یعنی چین را نیز داشته باشند چرا که هر یک از دو غول گازی به تنهایی با این ابرقدرت آسیایی مراودات خاص دارند و دوست ندارند تا از این محل منافع خودشان را متاثر کنند.
چین و رشد پرشتاب انرژی
کشور چین با رشد پرشتاب تقاضای گاز طبیعی، مورد توجه اکثر دولتهای صادرکننده گاز طبیعی به ویژه روسیه قرار دارد. رهبران دولتهای بزرگ عرضهکننده گاز معتقدند این کشور یک بازار مهم فروش گاز طبیعی در آینده فرارو خواهد بود. و با وجود عرضه قابل توجه گاز طبیعی در بازارهای جهانی، تامین تقاضای این کشور چندان دشوار نخواهد بود. کارشناسان معتقدند در آینده نه چندان دور، چینیها به بزرگترین واردکننده گاز طبیعی دنیا تبدیل خواهند شد. با توسعه شهرنشینی، نیاز به مصرف سوختهای پاک و ایجاد زیرساختهای واردات و انتقال گازطبیعی، حجم واردات چینیها، افزایش چشمگیری خواهد یافت. رهبران پکن اعلام کردهاند که تقاضای گاز طبیعی این کشور در سال ٢٠٢٠ به ٤٢٠ میلیارد متر مکعب افزایش خواهد یافت. این عدد دو برابر تقاضا در سال گذشته است. برای نخستینبار نیز چینیها اعلام کردهاند که در سال٢٠٣٠، کشورشان ٧٠٠ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی مصرف میکند.
از بعد فرصت، شرکتهای چینی نیز میتوانند با تامین مالی در توسعه پروژههای انرژی ایران به ویژه گاز در زمینههای پشتیبانی از خطوط لوله جدید، ساخت تاسیسات ال ان جی از جمله زیرساختهای ذخیرهسازی و پایانهها سهیم باشند.
همچنین ایران میتواند گاز نسبتا ارزان خود را به کشورهای همسایه از جمله عراق و کشورهای عربی پیرامون خلیجفارس بفروشد. ایران میتواند قراردادهای جدید انتقال گاز و سواپ آن با جمهوری آذربایجان، روسیه و ترکمنستان ببندد یا مسیر ترانزیتی را از طریق ترکیه، گرجستان و اوکراین، تنوع ببخشد. همچنین در قالب سواپ و صادرات مجدد میتواند گاز همسایگان شمالی را تبدیل به الانجی کرده و به مشتریان اروپایی یا به مشتریان جنوب و شرق آسیا بفروشد.
چین و قدرتنمایی در جهان
چین قصد دارد که در سال ٢٠٢٥ میلادی به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل شود. بنابراین در کمتر از ١٠ سال آینده، یوآن چین به ارز حاکم جهان مبدل خواهد شد. این مساله میتواند از هژمونی امریکا در جهان بکاهد. در نتیجه کاخ سفید با فلج کردن منابعی که میتواند به توسعه زیرساختهای صنایع چین بینجامد، راه اجرای این چشمانداز را سد خواهد کرد. یکی از سناریوهای کاخ سفید برای نیل به این موضوع، تحریم تامینکنندگان مواد اولیه مورد نیاز صنایع چین است. ایران هم یکی از گزینههای مهم چین برای دسترسی به منابع گازی است. شاید بتوان گفت که یکسوی تحریمهای امریکا علیه ایران در واقع چین را نشانه رفته است.
این موضوع را از اذعانات کاخ سفید به روشنی میتوان دریافت. در شرایط کنونی واشنگتن برای لغو برجام بیش از آنکه به دنبال توافق نظر کشورهای اروپایی باشد به دنبال جلب نظر چین است که البته با توجه به سناریوهایی که کاخ سفید برای نفوذ در آسیای مرکزی و همگامی با مناطقی که داعیه جدایی از چین دارند چون منچوری و تبت همگامی چین با امریکا در شرایط کنونی دور از ذهن است. گرچه ٣٥ برابر بودن صادرات چین به امریکا در مقایسه با ایران میتواند این کشور را در تنگنای سختی قرار دهد اما اهمیت ژئوپولتیکی ایران موجب خواهد شد که سناریو همکاری امریکا با این کشور تضعیف شود.
چین همپیمان روسیه است و هر دو به روشنی میدانند که سناریوی کاخ سفید برای نفوذ به اوراسیا و آسیای مرکزی از ایران میگذرد بنابراین این دو کشور تلاش خواهند کرد که امنیت ملی ایران تقویت شود. قرارداد ٤٠٠ میلیارد دلاری انتقال گاز روسیه به چین که توسط شرکت «گازپروم» روسیه و شرکت ملی نفت چین در ماه مه ٢٠١٤ امضا شد، بزرگترین قرارداد گازی تاریخ لقب گرفته است. براساس این قرارداد، روسیه متعهد شده است به مدت ٣٠ سال، سالانه ٣٨ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی به چین از سال ٢٠١٨ صادر کند. روسیه در این قرارداد برای ساخت یک خط لوله ٤ هزار کیلومتری جهت صادرات سالانه ٣٨ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی به چین امضا کرد. اعلام هزینه ٥٥ میلیارد دلاری رهبران کرملین برای ساخت این خط لوله، بهت کارشناسان انرژی را به همراه آورد. چراکه با قیمتهای پایین نفت خام و کسری بودجه هنگفت مسکو، سرمایهگذاری در این پروژه، چندان منطقی به نظر نمیرسد. همچنین اخبار پشتپرده نشان میدهد تاکنون دو طرف بر سر قیمت گاز صادراتی روسیه به توافق کامل دست نیافتهاند.
تغییر در بازارهای هدف صادراتی
به هر حال، تردیدی در این موضوع وجود ندارد که تصمیم پوتین برای تغییر بازارهای هدف گاز صادراتی کشورش از دولتهای اروپایی به عنوان بازار هدف روسها در دو دهه اخیر، به دولتهای آسیایی به ویژه چین و در گامهای بعدی کشورهایی مانند هند، کره جنوبی و ژاپن، یک قمار بزرگ خواهد بود. بازارهای آسیایی از بالاترین قیمت پرداختی برای گاز طبیعی برخوردار بوده و قطریها در ١٥ سال گذشته، به رهبر این بازار تبدیل شدهاند. به علاوه، صادرکنندگان جدید بازار الانجی نیز خواهان سهم خود در این بازار هستند.
پیش از این، برخی منابع و رسانههای روسی در ٤ نوامبر ٢٠١٧ اعلام کردند که پوتین در جریان سفر به تهران برآمادگی کشورش به صادرات گاز از طریق خطوط لوله جمهوری آذربایجان به شمال ایران که میتواند منافع اقتصادی برای متحدان این کشور دربر داشته باشد، مورد تاکید قرارداده است. از نظر کارشناسانی که این رسانهها به آنها پرداختهاند، صادرات گاز روسیه از طریق آذربایجان به شمال ایران را فصل مشترک خواندند که زمینهساز حل و فصل مسائل اقتصادی و سیاسی سه طرف قرارداد خواهد بود.
اما آنچه موجی از نگرانیها را برانگیخت که به گفته برخی منابع آگاه فروش گاز روسیه به ایران است چرا که همکاری و همراهی دو رقیب در عرصهای که هر دو مدعی آن هستند با توجه به آماده نبودن زیرساختهای انتقال اندکی دور از ذهن است. مخصوصا اینکه دلیل موافقت جمهوریآذربایجان با انتقال گاز روسیه به ایران شفافسازی نشده است.
در این بین برخی تحلیلگران معتقدند ایران برای استفاده از چتر حمایتی روسیه اقدام به امضای قراردادهای اخیر با شرکتهای گازپروم و روسنفت که خود در لیست تحریمی امریکا هستند، کرده است. به این معنی که ایران برای تامین امنیت انرژی نیاز، به خصوص برای صادرات آن نیازمند برند روسیه است تا در میانمدت خود را از آسیبهای پیش بینی شده محفوظ دارد. اما نکته قابل تامل این است که از این روادید آذربایجان چه سودی خواهد برد و دلیل ساخت خط لوله دامغان و نکا چه بوده است؟ غیر از این چرا ایران باردیگر به دنبال مذاکره با ترکمنها برای واردات گاز است؟
«والری بسل» مدیرعامل گروه شرکت نیوتک سرویس و استاد دانشگاه دولتی نفت و گاز مسکو، معتقد است زمانی که ایران با کمبود گازی از ترکمنستان مواجه است فرصتی است که روسیه در بازار ایران حضور مستمر یابد چرا که گاز ترکمنستان به چین منتقل میشود بنابراین ایران با دارا بودن دو خط لوله ٦ و ١٤ میلیارد مترمکعبی میتواند پذیرای گاز روسیه باشد کمااینکه این مساله میتواند به افزایش درآمدهای گازپروم در شرایط کنونی منجر شود. از نظر بسل، قیمت گاز صادراتی روسیه به ایران ٢٠٠ دلار در هزار متر مکعب از دیگر انگیزهها و مشوق این قرارداد است که میتواند تثبیت درآمدهای شرکت گازپروم را در بر داشته باشد. از طرفی با توجه به اهمیت استراتژیک منطقه، روسیه میتواند مسائل سیاسی منطقه را حل و فصل کند و باعث تقویت روابط روسیه به عنوان یک قدرت جهانی با این منطقه شود. «ایوان کاپیتونوف»، استاد آکادمی اقتصاد ملی و مدیریت دولتی روسیه بر جنبه سیاسی معتقد است، بازار شمال ایران مکمل و باثبات است و به تنوعبخشی مسیرهای صادراتی گاز روسیه کمک میکند.
همچنین دور بودن مناطق اصلی استخراج و تولید نفت و گاز ایران و بالا بودن تقاضای شمال و شمالغرب ایران و حتی تهران موجب میشود که در شرایط کنونی انتقال گاز روسیه با توجه به محدودیت تامین گاز آذربایجان در کریدور جنوبی به دلیل تعهدات صادراتی این کشور به ترکیه و اروپا نتواند عهدهدار گاز ایران باشد و با توجه به زیرساختهای ارتباطی گاز روسیه و آذربایجان، بهترین فرصت و گزینه باشد.
گفته میشود که میزان گاز صادراتی روسیه به ایران ٣میلیارد متر مکعب در سال خواهد بود و قیمتگذاری نیز بر اساس فرمول گاز صادراتی ترکمنستان خواهد بود و یکی از طرحهای پروژه کریدور شمال جنوبی بین روسیه آذربایجان و ایران همین طرح صادرات گاز روسیه به ایران است.
تجربیات متعدد روسیه در به گروگان گرفتن امنیت انرژی اروپاییها موجب شده، رهبران اروپایی چارهای جز پذیرش شرایط تحمیلی مسکو ندارند چرا که جایگزینی واردات کنونی از روسها با منابع جدید در میان مدت، امکان پذیر نیست.
به این معنی که در دنیای امروز نیز ظرفیت ذخیره قابل جایگزینی با نفت و گاز صادراتی کرملین، وجود ندارد. شرایطی که امنیت انرژی اروپاییها را به گوشه رینگ سوق داده است و در همین حال به دنبال متنوعسازی مبادی صادراتی گاز است.
اما آنچه گفته شد تنها یک روی سکه است و با نگاهی دقیقتر میتوان دریافت که با وجود احداث خط لوله دامغان نکا که در تابستان سال گذشته در پی قطع گاز صادراتی ترکمنستان به ایران در زمستان گذشته راهاندازی و قرار شد برای بینیازی از گاز همسایگان، گاز عسلویه به مرکز و شمال ایران منتقل شود، قرارداد اخیر تنها به دلایل اقتصادی و تامین امنیت انرژی دو کشور اندکی دور از ذهن است و به نظر مساله قدری پیچیدهتر از چیزی است که نمایانده میشود.
این موضوع را از ورود روسیه به پروژه صادرات گاز به پاکستان و هند، با توجه به امتیازات داده شده، میتوان دریافت. در ابتدای امر شاید روسیه به عنوان شریک تظاهر یابد اما یک رقیب همیشه رقیب است. پیشتر روسیه بازارهای اروپایی ایران را از چنگش درآورد؛ از این رو به نظر میرسد که روسیه درصدد است از طریق ایران به بازارهای آسیا دست یابد.
از دیرباز، روسها علاقهمند به توسعه مبادلات اقتصادی با کشورهای آسیا و پاسیفیک بودهاند. در راهبردهای توسعه روسها نیز به لزوم افزایش صادرات نفت و گاز طبیعی به دولتهای آسیایی تاکید شده است. در مجموع هدفگذاری روسیه این است که سهم آسیاییها از نفت و گاز صادراتی آنها، از ١٢ درصد کنونی به ٢٣ درصد در سال ٢٠٣٥ افزایش یابد. همچنین ٣٢ درصد نفت صادراتی روسها باید به مشتریان آسیایی فروخته شود. رهبران مسکو امیدوارند تا با صادرات ٤١ میلیارد متر مکعب ال ان جی در سال ٢٠٢٠ و افزایش آن به ١٣٨ میلیارد متر مکعب در سال ٢٠٣٥، به توسعه تجارت انرژی با دولتهای آسیایی در حال رشد و تشنه منابع انرژی بپردازند.
پوتین اعلام کرده که یکپارچگی خطوط لوله انتقال گاز طبیعی را در دستور کار دارد؛ اقدامی که گاز صادراتی به مقصد اروپا را با تهدید روبرو خواهد کرد. کاهش احتمالی درآمدهای صادرات روسها به اروپا هم میتواند شرکت گازپروم را با چالش روبهرو کند چرا که تامین مالی خط لوله ساوث استریم جهت دور زدن اوکراین و بالا بردن درآمد فروش گاز به اروپاییها به عنوان اصلیترین شریک آنها، یک بحران بزرگ محسوب میشود.
مهمتر از همه مباحث فوق، امنیت انرژی است که هم باعث نگرانی تولیدکنندگان و هم صادرکنندگان گاز طبیعی شده است. در این میان بحران در روابط روسیه و اوکراین و بحران روسیه و ترکیه، باعث هل دادن اتحادیه اروپایی به سمت متنوعتر و باثباتتر ساختن منابع تامین انرژی شده است. شرایط تولید و صادرات فعلی گاز، برای ایران هم فرصت است و هم چالش.
از بعد چالش نیز تنش ایران با برخی کشورهای عربی منطقه ممکن است تاثیرات منفی بر طرح تبادل گاز با همسایگان عرب خلیج فارس به غیر از عمان بگذارد و امکان استفاده از تاسیسات مایعسازی گاز طبیعی را کاهش دهد.
راهبردهای اصلی صادرات گاز مواردی نظیر استفاده از جغرافیای ایران برای امنیت عرضه گاز، همکاری با روسیه و چین، همکاری با کشورهای آسیای مرکزی، همکاری با ترکیه و اتحادیه اروپا و توسعه همکاری با کشورهای همسایه و خلیج فارس را شامل میشود. تبدیل شدن کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس (عمان، امارات، کویت و بحرین) به واردکننده گاز طبیعی و برخورداری ایران از پتانسیل صادرات گاز، نمونهای دیگر از توانمندی ایران برای ایفای نقش کلیدی و مهم در تجارت انرژی منطقه است. تولید گاز ایران تا سه سال آینده با بهرهبرداری از فازهای جدید پارس جنوبی به ٣٣٠ میلیارد مترمکعب در سال افزایش مییابد که براساس این، تلاش میشود با ارتقای ساختار دیپلماسی انرژی، سهم ١٠درصدی از تجارت جهانی گاز در اختیار کشور قرار گیرد.
سناریو
کریدور شمال به جنوب که در سال گذشته مورد مذاکره باکو- تهران و مسکو قرار گرفت در کنار انتقال گاز روسیه به ایران با همین مثلث سه جانبه نشان میدهد که تامین امنیت اقتصادی و سیاسی ایران از اولویتهای کرملین است به گونهای که به نظر میرسد روسیه برای دستیابی به اهداف ژئوپلتیک خود در ایران، انتقال خط لوله گاز را بهانه کرده و حاضر است محل مورد مناقشه روسیه و آذربایجان را به این کشور تحویل دهد تا مانع از انجام چشماندازهای تعریفی این کشور برای دستیابی به قدرت جهانی نشود.
پروژه انتقال گاز روسیه به چین نشان داد که این کشور بودجه انجام آن را ندارد. بنابراین اگر قرار باشد ایران گاز مورد نیاز خود را تامین کند ناگزیر است با ترکمنها قرارداد به امضا رساند اما تحت فرمولی که مورد توافق سه جانبه روسیه و ترکمنستان و ایران است.
تشکیل ائتلاف عربی و وضعیت نامساعد حاشیه خلیج در کنار تحریمهای کاتسا، انتقال انرژی ایران از تنگه هرمز را با برند ایران با مشکل مواجه خواهد کرد. در نتیجه ایران میتواند با برند روسیه نفت خود را به بازارهای هدف منتقل سازد.
امریکا به دنبال سهمخواهی از نفت و انرژی ایران است. موضوعی که به روشنی از اظهارات کاخ سفید قابل مشاهده است. حضور گسترده شرکتهای روسیه در مبادی انرژی ایران نشان میدهد که ایران و حضور امریکا در این کشور به این دلیل حایز اهمیت است که میتواند راه تضعیف دو رقیب را برای امریکا قابل دسترس کند.