هفته گذشته شاهزاده محمدبنسلمان با بازداشت تعداد زیادی از بستگان، سرمایهگذاران میلیاردر، روحانیون وهابی و مدافعان حقوق بشر که تهدیدی برای سلطنت او محسوب میشدند، موضع قدرت خود را تثبیت کرد. در میان این دستگیریها، انصارالله یمن نیز ریاض را مورد هدف موشکهای خود قرار داد، اتفاقی که موجب شد عربستانیها ایران را مقصر اصلی آن بدانند. البته هیاهوی سیاسی هفته گذشته آلسعود به اینجا ختم نشد. در اقدامی عجیب سعد حریری، نخستوزیر لبنان، با نطق بیانیهای و با حمله به ایران و حزبالله، از سمت خود استعفا کرد. مقامات ایران و حزبالله لبنان نیز در پاسخ، اظهارات نخستوزیر مستعفی لبنان را بیاساس خواندند.
در این رابطه، اگر عربستان نیروهای نظامی خود را علیه ایران بسیج کند، آمریکا نیز در آن مشارکت خواهد کرد. بیانیههای دونالد ترامپ و تیم مشاور امنیت ملی او خبر از مواضع تندتر آمریکا علیه ایران میدهند. عدم تایید پایبندی ایران به توافق هستهای – بهرغم اذعان تمامی طرفها مبنی بر پایبندی ایران – و وضع تحریمهای جدید علیه برنامه موشکهای بالستیک ایران، سپاه پاسداران و حزبالله از جمله نتایج مواضع سخت دولت جدید آمریکا علیه ایران است. هدف دولت ترامپ منزوی کردن و اعمال فشار بر جمهوری اسلامی است، سیاستی کهنه که حقیقتهای امروز منطقه را نادیده میگیرد. به عقیده کارشناسان سیاستهای خصمانه دولت ترامپ به نفع ایران در منطقه خواهد بود. این سیاستها نفوذ قدرت ایران را در منطقه افزایش خواهد داد، مشابه لطفی که جورج بوش در سال ۲۰۰۳ با حمله به عراق برای ایران انجام داد.
به گزارش «بلومبرگ»، درحالحاضر ایران قدرتمندترین بازیگر منطقه خاورمیانه است. نقش اثرگذار این کشور در سوریه، عراق و لبنان و الهام مردم یمن و افغانستان از این کشور غیرقابل انکار است. نتیجه افزایش فشار و واکنش منفی آمریکا نسبت به قدرت گرفتن ایران، رویارویی با نیروهای جمهوری اسلامی در کشورهایی است که تاکنون با شبهنظامیان محلی آنها عجین شدهاند، اتحادی که با استقبال دولتها نیز روبهرو شده است (مشابه آنچه در عراق و سوریه مشاهده شد). ایران دیگر کشوری منزوی نیست و نگاه ملتهای جهانی به آن مثبت است. مشارکت قدرتمند این کشور با روسیه در مساله سوریه، افزایش همکاریها درخصوص استقلال کردستان با ترکیه و تقویت دولت مرکزی عراق نمونهای از اثرگذاریهای بیبدیل ایران در منطقه است. از طرفی هر دو کشور ایران و ترکیه از مواضع قطر در قبال تنشهایی که میان این کشور با عربستان و امارات ایجاد شده حمایت میکنند. این اختلافات موجب شده ایران خود را بهعنوان یک نیروی ثباتدهنده در منطقه خاورمیانه به سایر قدرتهای بزرگ مانند چین و هند معرفی کند.
با وجود شکاف میان دولتهای عربی و شورای همکاری خلیجفارس، تلاش واشنگتن برای منزوی کردن ایران به منظور مقابله با اقدامات اروپا، روسیه و چین برای ورود ایران در معادلات منطقه و ایفای نقش سازنده این کشور است. تلاش آمریکا برای از بین بردن توافق هستهای تنها قدرتهای جهانی دیگر را به سمت ایران سوق میدهد. درحالحاضر کشورهای اروپایی به این نتیجه رسیدهاند که طرف ایرانی در مقایسه با اقدامات غیرقابل پیشبینی واشنگتن قابل اعتمادتر است.
به گزارش «بلومبرگ» همکاری کشورهای آسیایی با ایران در زمینه اعتبارات و تجارت رو به افزایش است. نقش ایران در پروژه اقتصادی «یککمربند یکجاده» - پروژهای که قرار است در آن پکن از طریق خاورمیانه به قلب اروپا متصل شود – برای چین حیاتی است. ژاپن، کرهجنوبی و هند نیز ایران را بهعنوان یک بازار دستنخورده ارزشمند میبینند. اکنون تمام این کشورها خریدار نفت خام و مواد پتروشیمی ایران و بهدنبال آن هستند که سطح سرمایهگذاری خود را در این کشور افزایش دهند.
تحریمهای آمریکا علیه ایران اثر معکوس بر نفوذ ایران در منطقه دارد. دولت سوریه بهشدت به ایران وابسته است. دولت عراق نیز ایران را بهعنوان شریکی بیبدیل در مبارزه با داعش و استقلال کردستان میبیند. البته گرچه تحریمهای آمریکا ممکن است رشد اقتصادی ایران را آهسته کند، اما این موضوع اثری بر توانایی ایران در نفوذ در کشورهای منطقه ندارد. بسیار بعید است نزدیکی آمریکا و ایران در آینده اتفاق بیفتد. بنابراین دولت آمریکا باید ایران را بهعنوان یکی از رقبای اصلی خود نظیر چین و روسیه ببیند.
دولت ترامپ باید روابط دیپلماتیک سطح بالا با تهران برقرار کند، روابطی که تا حدودی در دولت اوباما مشاهده شد. بر اساس این روابط، واشنگتن میتواند در زمینه مسائل پیچیدهتری همچون امنیت منطقه با ایران مذاکره کند. در این خصوص اولین مرحله میتواند ملاقات وزیر خارجه رکس تیلرسون با همتای ایرانی خود، محمدجواد ظریف باشد. احتمال آن اندک است که آمریکا بتواند نفوذ ایران در منطقه را محدود سازد. بنابراین آمریکاییها باید بهدنبال زمینه همکاری مشترک با ایران درخصوص مسائل منطقه باشند. برای مثال آمریکا و ایران هیچکدام موافق جدایی کردستان عراق نیستند. در لبنان نیز هر دو کشور خواهان ثبات سیاسی هستند. تقویت دولت مرکزی افغانستان از دیگر خواستههای مشترک دو کشور است.
البته سیاستمداران آمریکایی نباید تصور کنند که میتوان اختلافات چند دههای با ایران را به سرعت حل کرد. هجوم نظامی به عراق در سال ۲۰۰۳ این نکته را به آمریکاییها آموخت که تمام برنامهریزیها برای مقابله با ایران میتواند اثرات معکوس برای این کشور به همراه داشته باشد. در آن زمان دولت بوش تصور میکرد با آزادسازی عراق از دست صدام حسین و برقراری نظام دموکراسی در این کشور – تصور میشود این شرایط در دیگر کشورهای عربی نیز اتفاق خواهد افتاد – میتواند مانع از نفوذ ایران در منطقه شود. آمریکاییها باید مراقب باشند که فرضهای اشتباه آنها در قبال منطقه غیرقابل پیشبینی خاورمیانه میتواند به قطع کامل حضور این کشور در منطقه و حضور دائمی و کامل ایران منجر شود.
دنیای اقتصاد