مطالعات نشان میدهد در سطح جهانی، مصرف غذای خارج از خانه در دو دهه گذشته رشد محسوسی را تجربه کرده است. مثلا در آمریکا سهم مخارج غذای خارج از خانه از کل مخارج غذای خانوارها در حد فاصل بین سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۰، رشد ۹ درصدی پیدا کرده و به ۳/ ۴۱ درصد رسیده است. این جهش در کشورهای آسیایی شدیدتر بوده است. مثلا در تایوان این نسبت از ۶ درصد در سال ۱۹۸۳ به ۲۹ درصد در سال ۲۰۰۶ ارتقا یافته است. در چین نیز جهشی مشابه رخ داده و سهم غذای خارج از خانه از سبد غذایی خانوارها در سال ۲۰۱۰ به حدود ۲۳ درصد رشد پیدا کرده است. گزارشها حاکی از آن است که در ایران نیز رشد این نسبت اتفاق افتاده است اما این رشد به حد کشورهای مذکور نبوده است.
دوراهی انتخاب
هزینه فرصت تهیه غذا در خانه شامل قیمت مواد غذایی، انرژی، ارزش زمان تهیه غذا و کلیه فعالیتهای بعد از غذا خوردن مانند شستوشوی ظروف و دفع زباله است. یک خانواده باید تصمیم بگیرد که هزینه فرصت آن را بپردازد یا غذا را در خارج از خانه در رستورانها یا فست فودها صرف کند. تصمیم در مورد این موضوع، به عوامل گوناگون اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی خانوارها بستگی دارد. طبق تحقیقات، قیمتها، درآمدها، محدودیت زمان و برخی از ویژگیهای جمعیتی مانند سن، جنس، محل سکونت و سطح سواد از مهمترین این عوامل به حساب میآیند. برخی خانوادهها صرف غذا در خارج از خانه را نوعی استراحت میدانند که با سطح درآمد آنها رابطه مستقیم دارد. یا بعضی خانوادهها به علت آنکه زمان بیشتری را در بیرون از خانه سپری میکنند، مخارج بیشتری را نیز به غذای خارج از خانه اختصاص میدهند. همچنین هرچه تعداد افراد یک خانوار بیشتر باشد، تهیه غذا در خانه اقتصادیتر و تمایل به خرید غذا از فست فود و رستوران کمتر میشود. همچنین آمارهای جهانی نشان میدهد در خانوادهای با اعضای جوانتر تمایل بیشتری به مصرف غذا در خارج از خانه وجود دارد.
فاکتورهای موثر در خانوارهای ایرانی
فرازمند و حلافی در تحقیق خود، از اطلاعات آماری درآمد-هزینه خانوار شهری و روستایی کشور در سال ۱۳۹۱ استفاده کردند. حجم کل نمونه بیش از ۳۸ هزار خانوار را شامل میشد که حدود یک سوم از این تعداد، مصرف مثبت مواد غذایی داشتهاند. بر اساس این پژوهش، در میان خانوارهایی که مصرف غذای خارج از خانه داشتهاند، تقریبا ۸ درصد از کل هزینههای مواد غذایی، به غذای خارج از خانه اختصاص یافته است. در این نمونه مشاهده شده خانوارهای با سرپرست زن، هزینه کمتری را صرف غذای خارج از خانه میکنند. همچنین خانوارهای با تعداد افراد مذکر بیشتر، تمایل بیشتری به رفتن به رستوران و فست فودها دارند.
درآمد خانوار: پژوهشگران در این تحقیق از متغیر هزینه کل خرید مواد غذایی بهعنوان جانشین متغیر درآمد خانوار استفاده کردند. چرا که هر چه هزینه کل خرید مواد غذایی یک خانواده بالاتر باشد، نشان از درآمد بالاتر آن خانواده است. نتایج نشان میدهد اثر این متغیر بر احتمال مشارکت برای صرف غذا اثر بسیار ناچیز دارد. یعنی به نظر میرسد در خانوارهای ایرانی که علاقهمند به فستفود و رستوران هستند، در تعداد رفتن به فستفود و رستوران، سطح درآمدی تاثیر چندانی ندارد و آنچه آنها را از هم متمایز میکند هزینه صرف غذا است. طوری که یک درصد افزایش سطح درآمدی میتواند تا ۲ درصد هزینه غذای خارج از خانه را افزایش دهد. به زبان سادهتر، خانواده با سطح درآمد بالاتر به رستورانهای مجللتری مراجعه میکند.
اندازه خانوار: یافتههای این دو محقق نشان میدهد افزایش ۱۰ درصدی در اندازه خانوار، باعث کاهش هزینههای غذای خارج از خانه به میزان ۸ درصد میشود. به زبان سادهتر میتوان گفت، اگر یک خانواده سه نفره تبدیل به خانواده ۴ نفره شود، آنگاه میزان مخارج آنها برای تهیه غذای خارج از خانه، حداقل به اندازه یک چهارم قبل کاهش مییابد و اگر در ماه ۴ بار به رستوران میرفتند، با افزودن فرد جدید در ماه ۳ بار به رستوران میروند.
سن خانوار: سن خانوار اثر دوگانهای در مصرف غذای خارج از خانه دارد. یعنی خانوارهایی با متوسط سن بالاتر، علاقه کمتری به صرف غذا در خارج از خانه دارند، اما هزینهای که صرف آن میکنند بیشتر از خانوارهایی با متوسط سن کمتر است. این خانوادهها کمتر به رستوران میروند اما اگر به رستوران مراجعه کنند، هزینه بیشتری را نسبت به یک خانواده جوان تر برای غذای خارج از خانه صرف میکنند.
سطح تحصیلات سرپرست خانوار: این پژوهش نشان میدهد خانوارهای دارای سطح تحصیلات بالاتر دارای احتمال بزرگتری در مصرف غذای خارج از خانه هستند. آنها هزینه بیشتری را نیز در خرید غذای خارج از خانه صرف میکنند.
منطقه جغرافیایی: نتایج تحقیق نشان میدهد خانوادههایی که در مناطق مرکزی کشور ساکن هستند، از احتمال مشارکت و مصرف هزینه بالاتری نسبت به سایر مناطق برخوردارند.
دنیای اقتصاد