با توجه به اینکه برداشتها و تعاریف متفاوتی از اصطلاح اقتصاد مقاومتی بین قشرهای مختلف جامعه از زمان ورود این اصطلاح به ادبیات اقتصاد ایران وجود دارد، جهت فهم اقتصادی آن میتوان بیان کرد که تابآوری مؤلفهای است که در ویترین اقتصاد مقاومتی بیشتر از بقیه مؤلفهها خود را نمایان میکند.
اقتصاد مقاومتی یک نظام اقتصادی است که هماهنگ با سیاستهای کلان سیاسی و امنیتی یک نظام و برای مقاومت در برابر اقدامات تخریبی شکل میگیرد تا بتواند در برابر ضربات اقتصادی تحریمها و توطئههای گوناگون اقتصادی مقاومت کرده و توسعه و پیشرفت خود را ادامه دهد. در این راستا اقتصاد دانشبنیان میتواند راهکاری برای دستیابی به این مهم باشد که نهتنها یک نیاز اساسی برای کشورهای در حال توسعه نظیر ایران به شمار میآید بلکه اجتناب از حرکت به سمت چنین اقتصادی توان رقابتی را به شدت کاهش میدهد. این اقتصاد با وقوع تحولات علمی و تحقیقاتی، دگرگونی عمیقی در عرصه رشد و تولید اقتصادی ایفا میکند. اقتصاد مبتنی بر علم و دانش موجب رشد و توسعه پایدار جامعه و درنهایت تحقق اقتصاد مقاومتی میشود. از سوی دیگر تلاش برای بهبود نهادها تلاش برای زندگی بهتر افراد و جامعه است. بههمین دلیل امروزه تمام کشورهای جهان در پی بهدستآوردن پیشرفتهایی در زمینه نهادها برای بهرهوری بالا هستند؛ به این معنی که بتوانند با مصرف منابع کمتر به مقدار تولید ملی بیشتری دست یابند. قشرهای مختلف جامعه پاشنه آشیل آسایش و آرامش در زندگی را اقتصاد دانسته و همیشه ادعا را بر این گذاشتهاند؛ چرخدندههای اقتصاد با تولید و تولید هم با قدرت خرید مردم میچرخد که در اقتصاد ما بیان میکنیم عرضه، تقاضا را ایجاد میکند یا تقاضاست که عرضه را ایجاد میکند؟ اما بحث، در نگاه قشر اکثریت جامعه یک سیکل ساده است که تولید و مصرف مثل چرخدندههای ساعت با هم و در کنار هم میچرخند. حال در این نوشتار تعریفی از اقتصاد مقاومتی ارائه میشود. اقتصاد مقاومتی به معنای اقتصاد تدافعی یا ریاضتی نیست، بلکه در حقیقت نوعی اقتصاد و برنامهریزی تعاملی مبتنی بر راهبرد استفاده از تهدید بهعنوان یک فرصت است. حال باید دید زمینهها و نقاط آسیبپذیر زمینهساز تهدید چیست و چگونه و با چه راهبردی میتوان این تهدیدها را به فرصت تبدیل و از آنها بهعنوان فرصتی برای اصلاح یا حتی جراحی اقتصادی استفاده کرد و در عین رفع تهدیدها، به رشد و شکوفایی اقتصادی نیز دست یافت. بنابراین به فرایند شناسایی نقاط آسیب و تهدیدهای خارجی و داخلی و تبدیل این نقاط ضعف و تهدیدها به فرصتهای رشد و توسعه، اقتصاد مقاومتی گفته میشود. حال سؤال اینجاست که اقتصاد کشور چه آسیبها و نقاط ضعفی دارد که باعث بروز تهدیدهاست؟ دولتیبودن اقتصاد، وابستگی اقتصاد ایران و بودجه دولت به فروش مواد خام و با ارزشافزوده پایین، عدم مدیریت مصرف، بهرهوری پایین عوامل تولید و استفاده نامناسب و ناکارا از منابع، پایینبودن میزان خلاقیت و نوآوری و ضعف فناوری بنگاههای اقتصادی، چالشهای اقتصاد مقاومتی، ضعف تولید ملی و عدم توان خودکفایی در تولید کالاهای استراتژیک موردنیاز کشور. لازمه محققشدن و مفهومپیداکردن این تعاریف در اقتصاد ایران ارتباطدادن آن با بحث نهادها و صنعت نهادی است. صنعت نهادی صنعتی است کـه با زیربنای نهـادی دولت توسعهگرا و سازمان دولتی مبتنی بـر شایستهسالاری، زمینـه تحول به سوی فرهنگ صنعتی را فراهم کرد. دولت در ایران همواره بـزرگ و قدرتمند بـوده و بـه روایـت تاریخ، به جز در دوره کوتاهمدت سالهای ١٣٢٠-١٣٣٢، بـه شدت متمرکز بوده و جایی برای گروههای ذینفوذ، پروژههای مشترک، بخش خصوصی و کارآفرینی وجـود نداشته است. در واقع، دولت خود مالک جامعه بوده است. جهت آگاهی از ارتباط اقتصاد مقاومتی و نهادها بررسیها نشان داده است که اتکا به دانایی توأم با بهرهوری در عمل و کار خردمندانه، از طریق پویایی، خلاقیت و ترویج نوآوری در تمام واحدهای صنعتی، اداری و خدماتی میتواند زمینه لازم را برای تحقق اقتصاد مقاومتی در شرایط تحریم فراهم کند. منافع و دستاوردهای حاصل از افزایش بهرهوری در فرایند توسعه ملی، افزایش سود و عایدی تولیدکننده، افزایش دستمزد و بهبود شرایط محیط کار برای نیروی کار، بهبود کیفیت محصول تولیدی و کاهش قیمت تمامشده آن، افزایش رضایت مشتری و مصرفکنندگان، پرداخت بیشتر مالیات به دولت و تقویت بنیه دولتها در تأمین امنیت و رفاه اجتماعی، ارتقای منزلت اجتماعی، اقتصادی و قدرت سیاسی کشور در بین سایر ملل هستند. در حقیقت بیان میشود که ارکان اقتصاد دانشبنیان رابطه مثبتی با الزامات نهادی برای بالابردن بهرهوری دارند و پیامد این رابطه، کاهش بیکاری، رونق تولید داخلی، کیفیت بهتر تولیدات و خدمات، اصلاح الگوی مصرف و درواقع تحقق مؤلفههای اقتصاد مقاومتی خواهد بود.
شرق