هرچند وجود کارخانجات تولیدی و صنعتی میتوانند برای اقتصاد کشور مفید باشند، اما اگر نگاه آیندهنگرانه به موضوع داشته باشیم، به وضوح مشاهده میکنیم آنچه از اهمیت بالایی میتواند برخوردار باشد و باعث تمایز محصولات شود،نه فقط تولید، بلکه توجه به نحوه تولید و ارزش افزوده آن است.
به همین دلیل پالایش تولید و تمایز دادن میان تولیدی که در راستای اقتصاد ملی است با تولیدی که نتیجه اش، هدر دادن منابع ملی و نابود کردن منافع ملی است، یک ضرورت انکارناپذیر است. تجربه کشورهای توسعهیافته نشان میدهد تولید کشور، وقتی میتواند ارزش افزودهای برای اقتصاد ملی به دنبال داشته باشد که در بازارهای جهانی مورد استقبال قرار گیرد، ولی متاسفانه شاهد آن هستیم که بسیاری از خطوط تولیدی در کشور ما از این قاعده پیروی نمیکنند. یعنی صرفا به بازار داخلی دل خوش کرده اند و با ایجاد روابط تلاش میکنند کالای خود را بدون توجه به ضرورت ارتقای کیفی به فروش برسانند. در واقع چنین بنگاههایی نه تنها هیچارزش افزودهای برای کشور ایجاد نمیکنند، بلکه حتی روحیه و انگیزه جوانان ایرانی را نیز به فنا میدهند و درد آور است که حتی حاضر نیستند از خواب غفلتی که در این چند سال بر ایشان غالب شده است، خود را رهایی بخشند. از سوی دیگر، بحث ارتقای فناوری نیز حائز اهمیت است. در واقع در کشورهایی نظیر ما، تولید زمانی میتواند منافع ملی را پوشش دهد که در راستای عمق بخشیدن به فناوری تولید باشد. در این مسیر نیز دو رویکرد اساسی میتواند مد نظر قرار گیرد. یکی اینکه رابطه میان صنعت و دانشگاه تقویت شود و دیگری اینکه انتقال فناوری از خارج کشور صورت پذیرد. هرچند مروری بر وضعیت صنایع کشور و هدفگذاریهای صورت گرفته برای توسعه صادرات، این دو رویکرد را امری ضروری و بدیهی مینمایاند، اما آنچه در عمل شاهد هستیم، آن است که تولید و صنعت ما از این دو فاصله زیادی گرفتهاند. از یک سو باید اعتراف کنیم به رغم توافق عمومی بر ضرورت بهبود ارتباط صنعت و دانشگاه، هنوز این رابطه گسسته و موسمی است و اگر خروجی مثبت و قابل توجهی هم در این عرصه اتفاق میافتد، در واقع یک دستاورد متکی به توانمندیهای فردی است و نه یک رابطه سیستمی و پیوسته،طوری که به رغم همه ظرفیتهای موجود در جوانان ایرانی، صنعت و دانشگاه ما، هر یک بدون توجه به دیگری، مسیر خود را میپیمایند و اقتصاد کشور در عطش دانشی که تبدیل به فناوری شود، به حال احتضار افتاده است. از سوی دیگر، انتقال فناوری به داخل کشور را در حد خرید و نصب خطوط تولید از خارجیها تعریف و ترسیم کرده ایم، طوری که اگر ادعاهای انتقال فناوری در گذشته را امروز راستی آزمایی کنیم متاسفانه شاهد آن خواهیم بود که خرید برخی فناوریها، بدون مطالعه صورت گرفته و حتی فناوریهای از رده خارج، وارد کشور شده است.
آرمان