دونالد ترامپ، هرچه مجبور شد بر گوشهها و زوایای توافق هستهای در قالب تمدید تعلیق تحریمها مهر تأیید بزند، بیشتر مصمم شد خشم خود را به ایران نشان دهد. متأسفانه لابی قدرتمند نتانیاهو با ابزار داماد ترامپ، مرتب در گوش این مرد بیعقل نجوا میکند و عربستان محمد بنسلمان هم آنطور که منابع آمریکایی اظهار میکنند، از همان ابتدا قرارداد محرمانه پرداخت هزینه جنگ آمریکا با ایران را تضمین کرده است.
بنابراین ملاحظه میشود برای فرد نافهم و نامعقولی مانند دونالد ترامپ، همهچیز برای روشنکردن آتش جنگ با ایران فراهم شده است. در این میان اتحادیه اروپا، بازیگری است که هنوز بر ترامپ تأثیر خارجی دارد. بههمیندلیل دونالد ترامپ دو هفته پیش که تعلیق تحریمهای ایران را برای ١٢٠ روز دیگر تمدید کرد، توپ را در زمین اروپاییها انداخت و تهدید کرد که دفعه بعد چنین تمدیدی انجام نخواهد داد.
مشکل روانی ترامپ این است که در هیچکدام از عرصههای خارجی موفق نبوده و بهعنوان یک رئیسجمهور ناکام شناخته شده است. ترامپ بهشکلی احمقانه قول داده بود بهترین روابط را با روسیه ایجاد خواهد کرد که پس از مشخصشدن خیانت او در کمکگرفتن از روسیه برای پیروزی در انتخابات، همه سیستم آمریکا واکنش نشان داده و روابط روسیه و آمریکا را به بدترین سطح ممکن رساندهاند.
موضوع کرهشمالی هم جز ناکامی نتیجهای برای ترامپ نداشته، بنابراین بهشکل لجوجانهای تلاش میکند از نزدیکشدن کرهشمالی به کرهجنوبی جلوگیری کند. محیط زیست و بقیه موارد هم که فرصت بحث بر سر آنها اکنون نیست، ناکامیهای مشابهی نصیب این فرد نژادپرست کرده است. همه اینها از دونالد ترامپ فردی عقدهای ساخته که دنبال فرصتی است تا خشم و زهر خود را در جایی بپاشد؛ حالا کرهشمالی یا ایران؟ و متأسفانه ایران در مقایسه با کرهشمالی، از نظر حمایت بینالمللی، حلقهای ضعیفتر محسوب میشود؛ اگرچه امکانات دو کشور متفاوت است. در یادداشتهای قبلی گفته شد که تنها بازیگری که ایران میتواند برای مهار ترامپ روی آن حساب کند، اتحادیه اروپاست و نه روسیه و چین. اروپاییها هم تلاش میکنند برای مهار ترامپ و منصرفکردن او از اقدامی نامعقول درباره ایران یا کرهشمالی، راهی برای راضینگهداشتن ترامپ پیدا کنند.
اروپاییها از مجموعه سخنان و عملکرد ترامپ دریافتهاند که باید در زمینههای غیرهستهای بهنوعی شکلاتی به ترامپ بدهند تا از یکسو زمان بخرند و از سوی دیگر ترامپ آن را برای خود کسب وجههای محسوب کند و به شرایط حاضر رضایت دهد. ترامپ با ناکامی در زمینه برهمزدن توافق هستهای به سه موضوع شناختهشده دیگر توجه دارد...
حقوقبشر، تروریسم و توسعه صنعت موشکی ایران. او حقوقبشر را در قالب اعتراضات مردمی ایران دنبال کرد ولی با اعلام رسمی مقامات عالی ایران مبنیبر شناختهشدن حق تظاهرات و اعتراضات مردمی براساس ماده ٢٧ قانون اساسی، دولت آمریکا و همه مخالفان خارجنشین خلع سلاح شدند. مقصود ترامپ از تروریسم، چگونگی نقش و نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه است که اروپاییها تلاش دارند راهی به این بحث باز کنند و شاید اگر ایران مدبرانه بنگرد، یک فرصت برای ایران است که در کنار آمریکا و روسیه، از نقش اروپا، موقعیتی برای خود به وجود آورد. اما مسئلهای که اروپا را در کنار آمریکا قرار میدهد، توسعه صنعت موشکی ایران است. اروپا از توسعه موشکی پاکستان، هند، اسرائیل، عربستان، ترکیه، امارات و مصر احساس نگرانی نمیکند. چرا در مورد ایران که برد موشکیاش از همه کشورهای فوق کمتر است، اعلام احساس خطر میشود؟ راز این امر در دو دلیل نهفته است: اول، هیچکدام از کشورهای منطقه درباره برد موشکی خود تبلیغ نمیکنند، درحالیکه بیسروصدا به توسعه آن مشغولاند. دوم، هیچکدام از این کشورها اقدام به تهدید هیچ کشوری با موشکهای خود نمیکنند.
این به آن معناست که احساس ناامنی اروپا در خدمت مطامع سیاسی آمریکا قرار میگیرد. بنابراین موضوعی که اروپا انگیزه ورود به آن را دارد و تلاش خواهد کرد محدودیتهایی به وجود آورد، همین حوزه توسعه موشکی است. بدون هرگونه مجاملهای باید گفت اگر ایران دنبال راهحلی است که اروپا را به خود نزدیک کند، باید ابتدا در صدد رفع دو عامل فوق برآید تا درجه احساس ناامنی اروپا از توسعه موشکی ایران را به مقدار زیادی کاهش دهد. سپس ایران با اروپا گفتوگویی شروع کند که در آن علت منطقی توسعه موشکی ایران مطرح شود. این گفتوگو از «در اختیارداشتن امکانات پیشرفته نیروی هوایی» باید شروع شده تا آلترناتیو آن توسعه موشکی معرفی شود. چنین استدلالی در میان صاحبنظران، تحلیلگران و مراکز فکری اروپا و آمریکا گوش شنوا دارد و حاصلش این خواهد بود که اگر اروپا تقاضای محدودیت در توسعه صنعت موشکی ایران دارد، باید آستین بالا زده و نیروی هوایی ایران را به مجهزترین امکانات آراسته کند. سه کشور فرانسه، آلمان و بریتانیا حاضرند با احتیاط وارد این بحث با ایران شوند؛ به شرط آنکه اطمینان و اعتماد آنها جلب شود. تصور میشود این فرصتی گرانقیمت برای ایران خواهد بود که هم نیروی هوایی خود را بعد از ٤٠ سال بازسازی کند و هم از نظر سیاسی، برای مهار ترامپ، اروپا را در کنار خود داشته باشد و هم غیر از روسیه و آمریکا، بازیگرانی جدید ولی قوی در کنار خود در منطقه خاورمیانه داشته باشد که علاوه بر آمریکا، دو بازیگر منطقهای یعنی اسرائیل و عربستان هم روی آن حساب کنند؛ چنان که آقای امانوئل مکرون برای دوری از ایران دست رد بر سینه عربستان زد.
شرق