١-روز ١٢ فروردین ٩٧ پسلرزهای با بزرگای ٥,٣ در نزدیکی سرپل ذهاب رخ داد که البته به دلیل هراس و وحشت مردم برای گریز و خروج از ساختمان و زیر دست و پا رفتن، حدود ٥٠ نفر مجروح شدند. این رخداد و همچنین پسلرزههای دیگری که در منطقه رخ میدهد، موجب شد تا موج دیگری از نگرانی از وقوع زلزله در منطقه میان مردم ایجاد شود. در عین حال شایعهپراکنی و باور به شایعات همزمان با تردید به اخبار رسمی نزد حداقل گروهی از مردم موجب توسعه نگرانی شد. به نحوی که شایعه بیپایه و دروغی در منطقه سرپل ذهاب دهان به دهان میگشت که زلزله بزرگی قرار است تا ٢٨ اردیبهشت بیاید و ما تا قبل از ٢٨ اردیبهشت به خانههای خود برنمیگردیم! این در حالی است که مدت استاندارد استقرار در چادر در دنیای مدرن برای اسکان اضطراری برای ٤٨ تا ٧٢ ساعت اولیه است و مدت اسکان موقت (مثلا در کانکسها) نیز برای چهار تا هشت هفته بعد از رخداد منطقی است.
٢- اینکه پسلرزهها ادامه دارند، برای بخشی از مردم همچنان به عنوان سؤال مطرح است. با وجود رخدادن زمینلرزهای با بزرگای ٧,٣ وقوع پسلرزهها تا حداقل یک سال آینده با بزرگای بین شش تا هفت و کمتر از آن منطقی است و طبیعی است که هرچه از زمان رخداد زمینلرزه دور شویم، از تعداد و بزرگای زمینلرزهها (پسلرزهها) کاسته شود. بنابراین بساط پیشبینیها و گروههایی که با روشهایی مبهم یا غیرعلمی مشغول تولید اطلاعات شبهعلمی هستند، با وقوع این پسلرزهها ظاهرا همچنان گسترده است و البته این بر عهده مردم است که از این تولیدکنندگان شبهاطلاعات پیروی نکنند و عملا آنها را منزوی کنند. نگارنده با جوانی دانشجو در کرمانشاه صحبت میکرد که همچنان بر این باور بود که تعداد کشتههای زلزله ٢١ آبان ٩٦ بیش از سه هزار نفر در هر یک از روستاهای ویرانشده بوده است! و وقتی با سؤال و توضیحات نگارنده مواجه شد که اساسا چند نفر در هر یک از این روستاها زندگی میکردهاند؟ این کشتههای سههزارنفری را چه کسی شمرده و گزارش کرده است؟ پاسخ داد که این آمار رسمی اساسا دروغ است! جواب نگارنده آن بود که آمارگران و گزارشکنندگان در دولت و نهادهای رسمی کسانی هستند مانند من و شما و درصد خطای آنها ممکن است تا حدود ١٠ درصد باشد، آیا قبول میکنی که خودت و همکارانت را نیز دیگران دروغگو بپندارند؟ او به سکوتی عمیق فرو رفت!
٣- در روستاهای پیرامون سرپل ذهاب مسئلهای به عنوان تعیین محل و اسکان بهویژه در محدود زمینلغزش بزرگ ملهکبود مطرح است. بعضی از گروههای کارشناسی در محل روستاهای آسیبدیده که در معرض وقوع زمینلغزش بودهاند، در گفتوگوهای محلی به اهالی یا به مسئولان محلی ابراز کردهاند که این روستاها باید تغییر مکان یابند و کلیه اهالی به نقطه دیگری منتقل شوند. دلایلی که برای این موضوع در گزارشها آمده، آن است که زمینلغزش رخداده در منطقه بسیار بزرگ بوده و همچنین وجود خاک نرم و احتمال لغزش بعدی عمدتا در روزها و هفتههای بعد از رویداد زمینلرزه میتواند به لغزشهای بیشتر بعدی و تخریب منزلهای روستایی که مجاور لغزش هستند، بینجامد. در بازدید اخیر به ویژه از روستاهای ملهرولان، کوئیک، قوشچیباشی و ملهکبود، مشخص شد در هیچیک از این روستاها، توده دچار لغزششده در زلزله ٩٦,٨.٢١حرکت بعدی نیافته و منزلهای مسکونی که پیرامون پنجه لغزش در این روستاها قرار گرفتهاند، دچار آسیب بیشتری (حتی پس از فصل بارندگی اخیر) نشدهاند. بر اساس مشاهده و ارزیابی نگارنده، فقط چهار منزل مسکونی در شرق روستای قوشچیباشی و در مجاورت و جلوی پنجه لغزش ملهکبود از نظر آسیب در زمینلغزش قابل استفاده مجدد نیستند و حتی در همان روستا نیز میتوان همان چهار خانه را در مکانی دیگر (در غرب روستا) ولی در داخل همان روستا بازسازی کرد.
از نظر جابهجایی زمینلغزش نیز ترک کششی طولی و در راستای حرکت لغزش مشاهده نشد و پرسش محلی و جستوجو از سطح کاسه لغزش تا منتهیالیه پنجه لغزش نشان داد که خطر عمدهای روستاهای موجود در منطقه را از نظر جابهجایی در زمینلغزش تهدید نمیکند و بنابراین تخلیه و جابهجایی این روستاها منطقی نیست و دلیلی علمی برای آن نمیتوان ارائه داد. ضمن آنکه جابهجایی جوامع انسانی و کوچدادن انسانها تبعات فرهنگی و اجتماعی گوناگونی دارد که معمولا در این توصیههای تخلیه، نادیده گرفته میشوند.
٤- در شهرک شهید شیرودی سرپل ذهاب، از آنجا که به غیر از دو بلوک (که کاملا تخریب شده)، اسکلت بقیه بلوکها سالم مانده بود، دیوارهای ٢٠ بلوک ساختمانی با هزینه پنج میلیون تومان برای هر بلوک تخریبشده و بازسازی آنها برای اول مهر ٩٧ برنامهریزی شده است. ضمنا بازسازی مدارس منطقه نیز برای آغاز سال تحصیلی ٩٧-٩٨ برنامهریزی شده است و بنابراین در حدود پنجونیم ماه باقیمانده تا اول مهر ٩٧ امید است این بازسازی به سرعت انجام شود. ضمنا خانوادههایی که متمولتر هستند، چه در شهر و چه در روستاهای بازدیدشده، منازل مسکونی خوبی با دریافت کمکهزینه بازسازی احداث کردهاند که البته همین منازل با کیفیت و ظاهر شیک نیز در علاقه سایر ساکنان به داشتن چنین خانههایی (به جای خانههایی که قبل از زلزله داشتهاند و تخریب هم نشدهاند) بیاثر نبوده است! و بنابراین سطح مطالبه و نارضایتی این اهالی همچنان بالاست.
٥- در محل پردیس دانشگاه علمی- کاربردی واحد سرپل ذهاب، بازسازی دیوارها و بخشی از پردیس تخریبشده توسط دانشجویان اعزامی از خود دانشگاه علمی- کاربردی از شهرهای دیگر به صورت داوطلبانه انجام شده که قابل تقدیر است. ضمنا کلاسهای درس در کانکسها مجددا آغاز به کار کردهاند.
٦- در مجاورت سرپل ذهاب (در شمال شهر و ابتدای جاده قصرشیرین) مهاجرانی تازهرسیده به شهر مستقر شدهاند که اهل سرپل ذهاب نیستند. این مهاجران عمدتا در چادرها و کانکسها زندگی میکنند.
گزارشهای دریافتشده در سرپل ذهاب نشان میداد که در تعطیلات نوروزی بعضی از مواد غذایی کنسروشده و همچنین تعدادی از کانکسهای اهداشده، در استان کرمانشاه و استانهای مجاور به فروش میرسیده است. همچنین بخشی از مردم که کمکهزینه پنجمیلیونتومانی را برای بازسازی منزل دریافت کردهاند (٢٤ میلیارد تومان از سوی بنیاد مسکن پرداخت شده)، نتوانستهاند (یا نخواستهاند) آن را در بازسازی به کار برند و همچنان متقاضی مسکن و کانکس هستند و به همین ترتیب همچنان در چادر زندگی میکنند، چراکه کمک مالی دریافتی را در ماههای گذشته به عنوان هزینه زندگی خود خرج کردهاند.
٧- زلزله ٩٦/٨/٢١ در منطقه سرپل ذهاب در محدودهای کمجمعیت رخ داد (جمعیت حدود ١٣٠هزارنفری در پهنه رومرکزی) و البته درسآموزی از همین رخداد که با بزرگای ٧,٣ در ژرفای ٢٤کیلومتری روی داد و کانون آن در محلی بدون سکنه قرار داشت و آسیبهایی که حین و بعد از رخداد برای کشور ما در این اتفاق ایجاد شده، برای آمادگی برای رخدادهای آینده بسیار حیاتی است.
شرق