در طول دو ماه گذشته بارها موضوع مالیات بر ارزش افزوده بر سکههای عرضهشده از سوی بانک مرکزی مطرح شده است. رییسکل بانک مرکزی گفته که به دلیل این موضوع خون دل خورده است و تاکید میکند که دیگر نباید نهاد متبوع او را در برابر تلاطمها بازار سکه مسئول دانست.
بهمنی همچنین اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده را باعث گرایش مردم به سمت بازار ارز دانسته و گفته بود: این افزایش قیمت باعث شد تا تقاضا در بازار سکه فروکش و به سمت بازار ارز برود.
همین امر باعث شد تا بانک مرکزی برای پایین آوردن قیمتها ابتدا نرخ ارز را بالا ببرد تا پولی که به جیب دلالها میرود را خود پوشش بدهد که در این سیاست تا حدی موفق بود.
اما موضوع مالیات بر ارزش افزوده تا چه حد بر تلاطمات بازار ارز تاثیر داشت؟ واقعیت این است که بازار ارز از ماهها پیش در تلاطم بوده است و ناتوانی یا عمد بانک مرکزی در کنترل نکردن این بازار ربطی به موضوع کاهش تقاضای سکه ندارد.
بهمنی گفته است با اضافه شدن این چهار درصد، بانک مرکزی قدرت رقابت خود را در بازار از دست داده است و دیگر نمیتوان از دستگاه تحت نظارت او توقع تنظیم بازار سکه داشت.
با این حال با توجه به انحصاری بودن عرضه ارز و سکه در بازار از سوی بانک مرکزی بسیاری از کارشناسان معتقدند، نوسانات بازار ارز و سکه در اختیار خود بانک مرکزی بوده است و این نهاد بیمیل به این افزایش قیمتها برای فروش این کالاهای خود با بالاترین قیمت ممکن نبوده است. در شرایطی که واردات طلا و عرضه سکه انحصارا در اختیار بانک مرکزی است و حجم سکه بازار را هم این نهاد تنظیم میکند، دم زدن از اینکه این چهار درصد، قدرت رقابت را از بانک مرکزی با آن حجم انبوه عرضه میگیرد، کارشناسی به نظر نمیآید.
از دست رفتن مزیت رقابتی سکههای بانک مرکزی در بازار موضوعی کوتاهمدت است چون همان طور که یک کارشناس اقتصادی گفته مگر در حال حاضر عرضهکننده عمده سکه در بازار نهادی جز بانک مرکزی است؟
واقعیت این است که در این مورد، همان طور که وزیر امور اقتصادی و دارایی اعلام کرده صراحت قانونی وجود ندارد و استناد بانک مرکزی به یک بند از قانون برنامه پنجم که بخشی از درآمدهای بانک مرکزی را از مالیات بر درآمد معاف میداند با استعلام از معاونت حقوقی ریاستجمهوری شکست خورد.
مالیات بر ارزش افزوده یک زنجیره است و اگر از حلقه اول عرضهکننده (در مورد سکه، بانک مرکزی) مالیات گرفته نشود نمیتوان آن را تا به آخر ردیابی و مالیات را از فروشنده نهایی و مصرفکننده نهایی اخذ کرد.
بازار طلافروشان دو بار در پاییز 87 و خردادماه 89، با چنین استدلالهایی بازار را به تعطیلی کشاندند و چون صراحت قانون نادیده گرفته شده بود این اقدام آنها تاثیری نداشت.
موضوع اصلی برای طلافروشان مالیات بر ارزش افزوده نبود چرا که آن را از مشتری میگیرند؛ نکته اینجا بود که اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده به دلیل وجود زنجیره مبدا تا مقصد، منجر به شناسایی درآمد واقعی طلافروشان و تعیین مالیات بر درآمد واقعی برای آنها میشد.
آیا بانک مرکزی هم از مشخص شدن میزان درآمد واقعیاش از بازار سکه و ارز به خصوص در هنگام تلاطمها ناخشنود است؟
خبرگزاری ایسنا