کشورهای اروپایی، چین و هند از عمدهترین مصرفکنندگان نفت خام و مشتقات هیدروکربنی هستند، هرچند کشور آمریکا هم مصرف بالایی دارد، اما بزرگترین تولیدکننده نفت نیز هست؛ درواقع تضاد منافع بین کشورهای آمریکایی و اروپایی وجود دارد.
همه اینها به این معنی است که افزایش قیمت نفت و انحصاریتر شدن بازار نفت در آینده میتواند تبدیل به اهرم فشار بر کشورهای اروپایی شود و برای اروپا نگرانکننده خواهد بود. از طرفی رفتار یکجانبه آمریکا در مورد برجام بهنوعی بیاحترامی آشکار به اروپاییها و در عین حال نادیده گرفتن فهم آنها در معادلات بینالمللی است؛ همچنین تهدیدی برای ملت اروپا محسوب میشود، چرا که یک کشور بدون مراجعه به مراجع بینالمللی مثل شورای امنیت، خواهان سیاستگذاری و تصمیمگیری برای تمام جهان است. این امید وجود دارد که اروپاییها با ارزیابی واقعبینانه برای حفظ اقتدار خود در جهان، مستقل از آمریکا عمل کنند. مجالس اروپا میتوانند در این زمینه قوانینی را تصویب کنند، تا دولت تابع تصمیمات مجامع بینالمللی بوده و تابع دستورات یکجانبه آمریکا نباشد. در چنین شرایطی این ایده وجود دارد که اروپا خواهان ادامه حضور در پروژههای ایران باشد و قراردادی را لغو نکند و به حیثیت خود با پایبندی احترام قائل شود، چرا که بهنظر میرسد در اروپا یک همگرایی، در مخالفت با اقدامات ترامپ، در حال شکلگیری است. ترامپ در مدت کوتاه ریاستجمهوریاش با تصمیمات یکجانبه زیادی که در رابطه با اعمال تعرفههای بینالمللی خاص گرفته، مانند تعرفههای گمرکی، خروج از پیمان محیط زیست و خروج از برجام نشان داده که قابل اعتماد نیست. او در مورد اعراب نیز دستوری برخورد میکند و عربستان نیز چون دولتی مستقل عمل نمیکند و بیشتر دنبالکننده دستورات ترامپ است. اگر به هر دلیلی اروپا خواهان لغو قراردادها باشد، گزینههای زیادی برای مشارکتهای صنعتی، با کشورهایی که فناوری قابل قبولی دارند، همانند چین و روسیه برای توسعه صنعت نفت در تمامی حوزهها وجود دارد. همچنین توان داخلی و رشد علمی و مهارت فنی در کشور با ۵۰ سال قبل قابل قیاس نیست. متخصصان کشور با رشد علوم مربوط به حوزه نفت و گاز و استخراج آن امکان حل مشکلات در داخل کشور را پیدا کردهاند، در نتیجه آینده صنعت نفت در کشور امیدوارکننده است و امکان حل این مشکلات در کشور وجود دارد. دولت قطعا باید در این شرایط اقدامات مهمی انجام دهد. لازم است بار دیگر دوست و دشمن خود را بازشناسی کنیم، یعنی باید ریشه دشمنیها بازبینی شود. روابط کشور باید براساس رفتارهای عملگرایانه و حفظ منافع ملی باشد و هزینه بدون سود، برای کشور نداشته باشد. رئیسجمهور باید به وعدههایی که باعث حمایت و رأی مردم شد توجه کند و باید با رصد میزان تحقق این وعدهها در تمامی عرصهها اعم از انتصابات و گسترش آزادیهای بیان بهدنبال ایجاد رضایت اجتماعی باشد. نهتنها دولت بلکه آنچه همه قوا، نخبگان و صاحبان منصب باید به آن توجه کنند، همگرایی ملی است و در شرایط کنونی فضای جامعه باید طوری اداره شود، که یک اتحاد ملی و انسجام داخلی شکل بگیرد.
آرمان