نرخ بیکاری در آمریکا در یک سال اول زمامداری ترامپ از 4.8 به 4.1 درصد کاهش یافته و اینک آمار رسمی عدد 3.9 درصد را نشان میدهد.
برخی تحلیلگران بهبود نسبی شاخص اشتغال در جامعه آمریکا را نشان موفقیت سیاستهای ترامپ و دستاورد جنگ تعرفهای او میدانند. در مقابل برخی دیگر این رونق نسبی را موفقیتی کوتاهمدت تلقی میکنند و معتقدند ادامه جنگ تعرفهای و سیاست ماجراجویانه ترامپ در نهایت منتهی به متضررشدن مصرفکنندگان آمریکایی خواهد شد. حتی گروهی دیگر پا را از این هم فراتر نهاده و به موفقیت کوتاهمدت ترامپ با دیده تردید مینگرند، زیرا به بهبود وضعیت اقشار کمدرآمد منتهی نشده است.تندروهایی که ترامپ سخنگو و نماینده آنان است، معتقدند نظم و توافقات بینالمللی موجود، منافع اقتصاد آمریکا را بهعنوان بزرگترین اقتصاد جهان تضمین نمیکند و برعکس شرایط مطلوبی برای رشد رقبا و تهدید جایگاه این «بزرگترین اقتصاد» ایجاد کرده است. اینگونه ادعاها بر این پیشفرض استوار است که رشد اقتصادی یک جامعه بدون اعتنا به رشد نسبی جهان پیرامون آن، چه در کوتاهمدت و چه در بلندمدت قابل تداوم است و آن جامعه میتواند بهعنوان یک جزیره جدا از دریای پیرامون خود، رشد و شکوفایی داشته باشد.ترامپ و همفکران تندرو او میپندارند که با اعمال فشار بیشتر بر سایر کشورها و شرکای تجاری و با استفاده از دست برتر آمریکا در نظام اقتصاد جهانی میتوانند موقعیت بهتری برای خود فراهم کنند و برتری اقتصاد این کشور را بر رقبای قدرتمندش تا چندین دهه دیگر تضمین کنند، کاری که از دیدگاه آنان رؤسای جمهور قبلی جرئت و همت انجامش را نداشتهاند.بااینحال تشدید جنگ تعرفهای و مقاومت شرکای تجاری در مقابل زیادهخواهیهای ترامپ شرایط خاصی را برای دولت آمریکا رقم زده است. اجلاس اخیر سران گروه جی هفت و برخورد غیرمتعارف ترامپ که بعد از اتمام اجلاس امضای خود را از بیانیه نهایی آن پس گرفت، نشاندهنده این مقاومت است.خروج آمریکای ترامپ از توافقات بینالمللی و پشتپازدن به تکتک تعهدات خود، این هشدار را به سایر بازیگران عرصه اقتصاد و سیاست جهانی داده است که با شریکی با تمایلات بهشدت تکروانه مواجه هستند. در چنین شرایطی، ممکن است جنگ تعرفهای بخشی اندک از خواسته همفکران ترامپ را تأمین کند، اما طرف مقابل را ناگزیر از بازنگری در راهبرد بلندمدت خود خواهد کرد؛ آنهم در شرایطی که آمریکا به قول جان بولتن، مشاور تندرو ترامپ، دیگر حاضر نیست «بانک گروه جی هفت» باشد.ازاینرو برخی از ناظران معتقدند زیادهخواهی و برتریجویی افراطی ترامپ هرچند ممکن است در کوتاهمدت منافعی را نصیب اقتصاد آمریکا بکند، اما با تحریک شرکای تجاری دیروز به مقاومت، مقدمات افول آن را فراهم خواهد کرد. آنان میگویند آمریکا نمیتواند با بناکردن دیوار تعرفهها موقعیت برتر خود در اقتصاد جهانی را از تعرض رقبای تازهنفس مصون بدارد، بلکه باید با پذیرش شرایط موجود و بازنگری در راهبردهای کلان خود، بهعنوان «فقط یکی از بازیگران قدرتمند اقتصاد جهانی» به ایفای نقش بپردازد.ترامپ و همفکرانش دیر یا زود راهی جز پذیرفتن این واقعیت ندارند که پیشفرضشان درباره امکان تداوم رشد و شکوفایی جزیرهای کشورشان غلط است و در شرایط امروز اقتصاد جهانی و ارتباط تنگاتنگ اقتصادهای پیشرو و پویا با همدیگر، کندکردن آهنگ رشد رقبا اگر امکانپذیر هم باشد، در نهایت منتهی به کندشدن آهنگ رشد خودشان هم خواهد شد.سالها پیش جان مینارد کینز، اقتصاددان برجسته انگلیسی، درباره اقتصاددانان نئوکلاسیک تعبیر جالبی به کار برد: آنان باوری عمیق به اصول هندسه اقلیدسی دارند، اما در جهانی زندگی میکنند که بهشدت «غیراقلیدسی» است. بااینحال به جای بازنگری در باورهایشان، زبان به نکوهش خطوط موازی میگیرند که چرا نمیتوانند همچنان صاف بایستند و از قطعکردن یکدیگر خودداری کنند!حال باید دید آیا تندروان حامی ترامپ حاضر به بازنگری در پیشفرضها و تعدیل «رؤیای آمریکایی» خواهند شد یا با باورهای اقلیدسی خود و با شمشیر کُند تعرفهها مانند دن کیشوت به جنگ آسیابهای بادی خواهند رفت.
شرق