آمارهای بانک مرکزی از افزایش بالای حجم نقدینگی خبر میدهد. در این رابطه باید بگویم که در سالهای اخیر به دلیل معضل نظام بانکی، حجم نقدینگی با شدت بیشتری افزایش پیدا کرده است.
اگر بخواهیم یک تقسیمبندی داشته باشیم، باید گفت که جنس پولی که توسط بانک مرکزی به بانکها تزریق میشود با پولی که بانکها وام میدهند و خلق میکنند، متفاوت است. آنچه که بانک مرکزی تزریق میکند و به آن پول پرقدرت گفته میشود، قابلیت این را دارد که با ضریب تکاثری چندبرابر پول خلق کند و چند برابر ارزش خرید ایجاد شود. به تعبیری وقتی پول پرقدرت به اقتصاد تزریق میشود، ضریب تکاثری سبب چندین برابر شدن حجم نقدینگی در اقتصاد میشود. در واقع اگر نقدینگی رشد بالایی در اقتصاد داشته و تا حدی نگرانزا هم بوده است؛ به دلیل تزریق پول پرقدرتی است که توسط بانک مرکزی وارد شبکه بانکی شده است. اینکه چرا این پول پرقدرت وارد شبکه بانکی شده است، به عملکرد نامناسب، بالا بودن حجم سپردهها و جدی بودن مطالبات آنها برمیگردد و در ضمن شبکه بانکی نقدینگی لازم برای پرداخت به طلبکاران خود و به ویژه سپردهگذاران که عمده بدهی بانکها را تشکیل میدهند، ندارد. این امر باعث شده که بانک مرکزی به طور مرتب به شبکه بانکی پول تزریق کند تا بلکه بانکها بتوانند سر پا بمانند و بدهیهای خود را به سپردهگذاران پرداخت کنند. آنچه که در این میان اهمیت وافری دارد و باید به آن اشاره کنم این است که این حجم از نقدینگی از گذر تولید ایجاد نشده؛ بحران مالی و بانکی این نقدینگی را ایجاد کرده است. زمانی که اقتصاد در رونق و حجم تولیدات بالا و ظرفیتها تکمیل است، میتوان گفت حجم نقدینگی با میزان تولید کالا و خدمات هماهنگی دارد. در حالی که ما در دوره رکود با افزایش نقدینگی مواجه شدیم و این افزایش از محل رشد و شکوفایی اقتصاد حاصل نشده است، بلکه به دلیل بحران بزرگترین بازیگران بازار پولی یعنی بانکها ایجاد شده است. همچنین در ارتباط بین نقدینگی و تورم نیز باید اشاره کنم که نقدینگی لزوما باعث افزایش تورم در محل نمیشود؛ بلکه زمینه و بستر افزایش تورم را ایجاد میکند. به محض اینکه انتظارات تورمی ایجاد شود، تنش در بازار شکل بگیرد و عدم ابهامات گسترده شود، نگرانیهای عمدهای وارد اقتصاد میشود و انتظارات تورمی اوج میگیرد؛ در نهایت زمینه و بستری که بالقوه زمینهساز تورم است، فعلیت پیدا میکند. واقعیت این است که ما نمیتوانیم اقتصاد را خارج از عوامل رفتاری در نظر بگیریم، هرچند جرقههای لازم ایجاد نشده است؛ ولی از این بابت اقتصاد ما به شدت در معرض تهدید است. قسمت عمده مشکلات ما از زخمهای اقتصاد دولتی برآمده است. اقتصاد ما امروز با مشکلات عدیدهای مواجه است؛ حجم نقدینگی بالا، وضعیت نابسامان نظام بانکی، مشکلات مربوط به ارز که اخیرا نیز شاهد التهابات شدیدی در این زمینه در بازار بودیم و... مشکلات و بحرانهایی هستند که با هم همراه شدهاند، چراکه دولتهای ما تا حدی که میتوانستند به نفع سیاستهای پوپولیستی، اخد تصمیمات عاقلانه را به تعویق انداختهاند.
آرمان