رضا اردکانیان در یادداشتی با تاکید بر اینکه سازگاری با کمآبی فرایندی اجتماعی است و هدفی که ما در عرصه منابع محیطزیستی و بالاخص آب و انرژی دنبال میکنیم حداقل در 5 محور خلاصه میشود.
اول، پایدارسازی منابع آب و انرژی به نحوی که نیازهای نسل امروز و نسلهای آتی را برآورده سازد.
دوم، بتوانیم تقاضای فزاینده ناشی از ضرورت توسعه را برآورده کنیم.
سوم، تخریبهای موردی در گذشته، بهواسطه اندیشهها، گفتارها و کردارهای نادرست، را جبران کرده و به احیای ظرفیت زیستپذیری کشور بپردازیم.
چهارم، کیفیت زندگی ایرانیان را با قید پایداری بالا ببریم.
پنجم، بهرهبرداری از منابع محیطزیستی را با ارزشهای اساسی انسانی نظیر عدالت، نفی خشونت، نفی فساد، رعایت اصول اخلاق پیوند بخورد و استفاده از منابع آب و انرژی معطوف به تحقق چنین ارزشهایی باشد.
تحقق این محورها با نظام بههمپیوسته اندیشه، گفتار و کردار حاکم بر نظام مدیریت منابع آب و انرژی ایران مرتبط است. من معتقدم باید نظام اندیشهای و نظری منسجمی بر رویکرد ما به مدیریت منابع آب و انرژی حاکم باشد. من تاکنون در 9 ماه گذشته، وجوه مختلف این نظام فکری را برشمردهام. برخی گزارههای اساسی این نظام فکری عبارتند از:
آب و انرژی کاملاً بههمپیوسته هستند و هر گونه پایدارسازی در این دو منبع به یکدیگر وابسته است.
آب و انرژی، و بالاخص در عرصه آب، نیازمند رویکرد میانبخشی هستیم و باید مسأله آب را واحد دید و از تکه تکه کردن مسأله و سپردن هر تکه از آن به یک دستگاه و تشدید تقابل میان دستگاهها در مأموریتها اجتناب کرد. این به معنای ادغام دستگاهها نیست، بلکه رویکرد بهمپیوسته به مسأله را ایجاب میکند.
چنان نیست که بعد از چندین دهه عادت کردن مدیران، نیروی انسانی و اذهان به رویکردهای پیشین، با تغییر چند مدیر، رویکردها به کلی عوض شوند و مسیرهای جدیدی در پیش گرفته شود. گرایش به سمت اهداف پنجگانهای که برشمردم به تولید اندیشه، تولید گفتار و برنامهریزی برای کردارها و اقداماتی نیاز دارد که رویکرد جدید و اهداف متناسب با آنها را پیش ببرند. ورود به این عرصه، نیازمند مفهومسازی و تشریح همه ابعاد این مفاهیم است.
ایلنا