بنابراین باز هم باید گفت آنچه که در حال حاضر بازار شاهد آن است، پدیده شکست است، یعنی عرضه و تقاضا یکدیگر را پیدا نمیکنند، در ادامه فرآیند انتظاری عرضه و تقاضا که قرار است کشف نرخ را انجام دهد از حالت طبیعی خارج شده و تقابل عرضه و تقاضا به یکدیگر نمیرسد، این وضعیت است که تا به حال به رشد قیمتها دامن زده، آن هم در شرایطی که قیمتهای پیشنهادی بالای فعلی از سوی کارخانهها اعلام میشود و بازار قاعدتا راهی جز پذیرش آنها ندارد، یعنی مکانیزم بازار نیست که در این شرایط قیمتها را تعیین میکند بهطوریکه به یک شرایط جدید در این نابازار رسیدهایم، اما این بار، نگرانیها را برجستهتر میبینیم که همین باعث میشود از کلیدواژه «شکست بازار» استفاده کنیم.
فرآیند «بگیر و ببندهای تعزیراتی و سختگیریهای نظارتی» هم باعث شده است که فرآیند تزریق کالا از بورس، انبارها و کارخانهها به بازار آزاد مختل شود، ولی این شرایط به این معنی نیست که همه چیز به دلیل سختگیریهای نظارتی است؛ روز گذشته هم بهصورت غیرمترقبه شاهد رشد قیمت سکه بودیم، این به این معناست که فاز هیجانی رشد قیمتها باز هم توانمندی جدیدی پیدا کرده؛ این سیگنالها در کنار هم حتی اگر معامله بزرگی در بازار ثبت نشود هم به افزایش قیمتها منجر میشود، اگر بازار خودش را با ویژگیهای دلار در بازار آزاد، نه بازار ثانویه مقایسه کند، سادهترین سیگنال برای افزایش قیمتها در بازار آزاد است، ولی چنین روندی به این معنا نیست که مکانیزمهای فعلی و با این شکل تا ابد در بازار ادامه پیدا میکند.
شکست بازار همیشه در شرایطی رخ میدهد که بازار از حالت تعادل و شرایط پیشین و بنیادین خود فاصله بگیرد که ظاهرا این اتفاق در حال رخ دادن است، اما تجربه نشان داده است که تاریخ مصرف این شرایط محدود است و به هیچ عنوان نمیتواند ادامهدار باشد، از طرف دیگر بستر و ادامه بازار در شرایطی است که پتانسیل افت قیمتها و بهطور دقیقتر افت تقاضا وجود دارد، یعنی این جو روانی، رفتارهای احساسی و عدم تعادل بازار که در نهایت به شکست بازار منجر شده خیلی هم نمیتواند ادامهدار باشد. بازارهای ارز و سکه هم به شرایط نگرانکنندهای رسیدهاند که حداقل خروجی این شرایط تاثیر خودش را در بازار فولاد خواهد گذاشت، از سوی دیگر مکانیزمهای معاملاتی در بورس کالا هنوز آنگونه که باید و شاید با یکدیگر چفت و بند نشدهاند، به این معنا که خریدار واقعی که جواز ساخت دارد هنوز به آن حدی که انتظار میرود وارد بورس کالا نشده است تا بتواند مصنوعات فولادی خود را تهیه کند، حتی این اعتقاد و یقین وجود ندارد که کسانی که پتانسیل خرید دارند هم بتوانند از این شرایط استفاده کنند که به وضعیت فعلی این نابازار و شکست آن منجر میشود.
فعالان بازار چه میگویند؟
یکی از فعالان بازار فولاد سرمنشا و سرچشمه اصلی افزایش قیمتها در بازار فولاد را، از بازه نزدیک به یک ماه قبل به این طرف در این بازار معرفی میکند، میگوید: از آن زمان با فشاری که تعزیرات روی انبارها آورد و اعلام کرد که این فرآیند احتکارگری در بازار فولاد است و باید با آن برخورد کرد، کالا در بازار تزریق نشد، در واقع این موضوع باعث شد شبکه تزریق کالا به مصرفکننده در یک نقطهای قطع شود و به همان دلیل این فرآیند ادامه دار شد و از نزدیک به ۱۰ روز قبل، قیمت به اوج افزایشهای غیر منطقی در بازار فولاد رسید. این فرآیند را باید با واژه «بازار تب دار» توصیف کرد، درجه حرارت تب بازار بالا رفته و در این میان این بیمار نیاز به تیماری اصولی و نه دستوری دارد.
بخش دیگری از فعالان بازار فولاد نیز تقریبا همین موضوعات را بهعنوان دلایل اصلی افزایش قیمتها در بازار عنوان کرده و میگویند: قیمتها در بازار به دلایلی اعم از کمبود، نبود و ترس از مورد مواخذه قرار گرفتن انبارهای کالا در حال بالارفتن است. افزایش قیمتها در بازار فولاد در حالی است که کالایی هم در بازار به دست مصرفکننده نمیرسد، یکی از فعالان تولید صنعت فولاد میگوید باید دید این عدم عرضه از سوی کارخانهها تا چه زمانی میتواند ادامه داشته باشد، حقوق پرسنل و کارگران این کارخانهها از کجا تامین خواهد شد و مشکلاتی از این قبیل که کارخانهها با آن دست و پنجه نرم خواهند کرد تا چه اندازه ادامهدار خواهد بود.
دنیای اقتصاد