آمار و گزارشهای رسمی نشان میدهد که دولت بنا بر لایحه بودجه سال۱۳۹۷ موظف است 1646میلیاردتومان از درآمدهای خود را به سازمان صداوسیما تخصیص دهد. آمارهای ارائهشده از سوی وزارت امور اقتصادی و دارایی درباره فهرست پرداختهای خزانه نشان میدهد که تا پایان آبان امسال، 1381میلیاردتومان از این رقم محقق شده است. با اینکه عدهای اعتقاد دارند این رقم برای اداره سازمان عریضوطویل صداوسیما ناچیز است و گروهی هم از چشمگیربودن چنین بودجهای سخن میگویند، اما باید توجه داشت که منابع سازمان صداوسیما تنها به بودجه سالانه کشور ختم نمیشود، بهطوری که در تدوین برنامه ششم توسعه دولت مکلف شد در قالب بودجه سنواتی، سهم خود در تامین بودجه سازمان صداوسیما را حداقل به میزان 7/0درصد بودجه عمومی دولت لحاظ کرده و به آن تخصیص دهد. صندوق بازنشستگی صداوسیما، موسسه فرهنگیمطبوعاتی جامجم، سیماچوب، صوتیوتصویری سروش، سروشدیتا، سروشرسانه، تکتا، ساراتل و... دیگر محلهای منابع درآمدی رسانه ملی هستند. اما مهمتر از همه این موارد میتوان به منبع درآمدی «آگهی»ها اشاره کرد. طبق برآوردهای تقریبی، صداوسیما سالانه بین ۲۵۰میلیارد تا۴۰۰میلیاردتومان فقط از تبلیغات لیگ برتر به دست میآورد. حال در سال جاری مسابقات جامجهانی هم برگزار شد که بر اساس جداول منتشرشده صداوسیما هزینه هر ثانیه تبلیغ قبل از بازیهای ایران و فینال مسابقات، حدود 19میلیون تومان و بین دو نیمه، هر ثانیه تبلیغ حدود 38میلیون تومان اعلام شد. یعنی رسانه ملی فقط بهواسطه پخش 15دقیقه آگهی بین دو نیمه چهار بازی از 64 بازی مسابقه جامجهانی 34میلیارد و 200میلیون تومان سود به جیب زد. این در شرایطی است که مسئولان صداوسیما برای حق پخش این مسابقات هزینهای پرداخت نکردند. حال پرسش این است که چرا با وجود چنین درآمدهایی معاونت سیما از کمبود بودجه گلایه میکند؟ با وجود این تعداد شرکت و موسسه اقتصادی و اینکه همچنان صداوسیما از بودجه عمومی کشور تغذیه میکند، این بودجه را در چه حوزههایی صرف میکند که به گفته مسئولانش توان مالی ساخت سریال را ندارد؟ شاید هم شرکتها و صندوقهای تابعه رسانهملی زیانده هستند و بیشتر بودجه این سازمان، خرج آنها میشود.
بازپخش مکرر تعدادی از سریالهای تلویزیونی در سرتاسر سال، باعث بروز برخی انتقادات طی مدت اخیر نسبت به عملکرد صداوسیما شده است؛ انتقاداتی که باعث شده تا رسانه ملی روز به روز مخاطبان خود را بیشتر از دست بدهد و در رقابت با دیگر رسانهها عقب بماند. با اینکه رئیس سازمان صداوسیما معتقد است 80درصد مردم ایران شبکههای تلویزیونی داخلی را دنبال میکنند، اما در اینباره نباید از زنگ خطری که به صدا درآمده غافل شد. زیرا طی سالهای اخیر این سازمان ملی اغلب منافع همه گروهها و جناحهای کشور را دنبال نکرده و بهجای جذب مخاطب بیشتر، معمولا دستیابی به اهداف سیاسی را مد نظر دارد. همچنین به نظر میرسد گاه تخریب دولت، بیش از رضایت مخاطبان برای مدیران این سازمان در اولویت قرار گرفته است. علاوه بر این، اکنون رسانه ملی از کمبود تولید محتوا رنج میبرد و معمولا محتوایی که تولید میکند روی یک خط و در یک چارچوب قرار دارد و از آن عدول نمیکند. با این حال مدیران تلویزیون ایران همچنان از کمبود بودجه گلایهمند هستند، اما هر بار به احداث شبکهای جدید دست میزنند؛ شبکههایی که اکنون نهتنها کممخاطب هستند، بلکه بسیاری از شهروندان از وجود چنین شبکههایی اطلاع هم ندارند.
سودجویان بهدنبال شبکههای تلویزیونی
شاید در نگاه اول ایجاد شبکههای جدید و تعدد آنها تحسینبرانگیز باشد و مدیران هم از آن به عنوان دستاورد خود یاد کنند، اما باید توجه داشت که هر شبکه تلویزیونی نیاز به محتوا دارد. در نتیجه برای تولید محتوا در ابتدای امر نیاز به منابع انسانی احساس میشود و از سوی دیگر لازم است بودجه کافی برای آنها پیشبینی شود. متاسفانه با افزایش شبکهها که اغلب 24ساعته هستند، بوی رانت به مشام برخی سودجویان رسید و اکنون برخی افراد به نام تهیهکنندگی سعی دارند برنامههای خود را با قیمتهای نجومی به مدیران صداوسیما بفروشند. برخی مدیران هم که برای سرپا نگاهداشتن شبکه به محتوا نیاز دارند گاه چارهای جز بازی در زمین سودجویان نمییابند. متاسفانه چنین سیاستی صرفا مربوط به شرایط کنونی رسانه ملی نمیشود، بلکه تاسیس شبکههای جدید بدون در نظر گرفتن منابع و بودجه لازم ریشه در سالیان گذشته دارد. اما اکنون دیگر همه میدانند که مشکل اصلی صداوسیما در رقابت با تلویزیونهای خارجی به کمبود شبکهها بازنمیگردد، بلکه لزوم ارجنهادن به مخاطب، گره کوری است که مدیران رسانه ملی باید به آن بیشتر توجه داشته باشند. تا زمانی که سوگیریهای سیاسی و اصرار بر سختگیریهای گاهی بیمورد در هر شبکه و تلویزیونی وجود داشته باشد نمیتوان به افزایش مخاطب امید داشت. از سوی دیگر مدیران سیما در شرایطی اذعان میکنند بودجه برای ساخت سریال وجود ندارد که هنوز هیچگونه آماری از درآمدهای پخش مسابقات جامجهانی به بیرون درز نکرده است. همچنین از مدیران انتظار میرود تنها گلایههای مالی خود را به مخاطبان انتقال ندهند، در کنار این موضوع آنها باید توضیح دهند که درآمدها و بودجهای که به دست آوردهاند را در چه حوزههایی هزینه کردهاند که دیگر سرمایهای برای ساخت سریال ندارند.
رانت برای تلویزیون؟
با اینکه گزارشهای شفافی از عملکرد هزینه و درآمد صداوسیما وجود ندارد، اما گزارشها حاکی از افزایش بودجه این سازمان در سالهای آتی به شکلهای گوناگون است. یکی از شکلها این است که روابطعمومیهای دستگاههای مختلف برای فعالیتهای ارتباطی، رسانهای و تبلیغاتی خود قراردادهایی را با بخشهای مختلف سازمان صداوسیما منعقد میکنند تا از طریق برنامههایی که اصطلاحا «مشارکتی» نامیده میشود، روی آنتن بروند. اما گزارشها نشان میدهد که نتیجه این اقدامات، بازخورد مثبتی برای دستگاههای اجرایی ندارد و معمولا صداوسیما برنامههایی بدونخاصیت و در ساعتهای کمبیننده را با کیفیت نازل روی آنتن میبرد. هرچند طبق مقررات صداوسیما مبالغ چنین برنامههایی باید کلا به حساب سازمان واریز و سپس به تهیهکنندگان برنامهها پرداخت شود، اما گزارشی از چگونگی اجرای این روند وجود ندارد. همچنین گویا قرار است از سال آینده همه نهادهای دولتی بخشی از بودجه تبلیغاتی خود را در اختیار صداوسیما بگذارند که تخمین زده میشود این رقم به 800میلیاردتومان برسد. حال انتظار میرود وزارتخانهها و سایر دستگاههایی که چنین مبلغ کلانی را خرج صداوسیما میکنند گزارشی از عملکرد مالی خود ارائه دهند و صداوسیما نیز درباره این درآمد هنگفت شفافسازی کند.
30هزار نیروی مازاد
متاسفانه برخی مسائل طی سالهای اخیر به سوالات بیپاسخ تبدیل شدهاند که از جمله آنها میتوان به تعداد کارمندان صداوسیما اشاره کرد. در این زمینه چندی پیش رئیس مجلس شورای اسلامی تاکید کرد که «مدیریت رادیو و تلویزیون باید تلاش کند برای بخشهای مختلف پول درست کند؛ ولی همه برای حقوق و مزایا میرود». اردیبهشت سال95 خبرآنلاین گزارشی منتشر کرد که در آن تعداد کارمندان صداوسیما حدود ۴۸هزارنفر عنوان شد. در همین گزارش تعداد کل کارمندان شبکه بی.بی.سی بریتانیا حدود ۲۱هزار نفر قید شده بود. علی لاریجانی در همان صحبتها گفته بود: «اینکه میشد با ۱۰، ۱۲هزارنفر کار کرد، ولی ناگهان تعداد کارکنان این سازمان به ۳۶هزارنفر رسید، مهم است». عزتا... ضرغامی، رئیس اسبق صداوسیما هم در پاسخ به لاریجانی گفته بود «سازمان ایدهآلی که به اعتقاد شما باید با ۱۰هزار تا ۱۲هزار کارمند اداره شود، با ۲۸هزار کارمند در سال۸۳ تحویل داده شد (به اعتقاد برخی مدیران ۳۰هزار نفر)؛ عبدالعلی علیعسگری نیز پیشتر با قیاس بودجه صداوسیما و بی.بی.سی تاکید کرده بود که «باید اصلاحاتی در این حوزه صورت گیرد، چراکه بودجه شبکه بی.بی.سی فارسی از صداوسیما 2000میلیاردتومان بیشتر است.» با این همه آنچه مسلم است تعداد زیاد کارمندان صداوسیماست که بیشتر آنها حقوق قابلتوجهی دریافت میکنند. اگر صحبتهای رئیس کنونی مجلس را شاخص قرار دهیم درواقع اکنون بیش از 30هزارنفر نیروی مازاد در این سازمان فعال هستند و علاوه بر این، منابع درآمدی بهدرستی مدیریت نمیشوند. در نتیجه اکنون لازم است مدیریت هزینهها بهدرستی انجام پذیرد تا رسانه ملی بتواند برای تمام اقشار جامعه برنامه تولید کند و در ساخت فیلم و سریال هم با کمبود بودجه مواجه نشود.
آرمان