وضعیت امروز اقتصاد کشور، تورم بالای ۲۰ درصد (بنا به آمار رسمی) و نوسانات افزایشی و شدید بهای ارز، بیگمان ناشی از دو مؤلفه همزمان تحریم و سوءمدیریت است؛ اما هم تحریم و هم سوء مدیریت، خود ناشی از عاملی است که با چند گام عقبگرد و نگاهی به گذشته، میتوان ریشههای آن را پیدا کرد.
وضعیت امروز اقتصاد کشور، تورم بالای ۲۰ درصد (بنا به آمار رسمی) و نوسانات افزایشی و شدید بهای ارز، بیگمان ناشی از دو مؤلفه همزمان تحریم و سوءمدیریت است؛ اما هم تحریم و هم سوء مدیریت، خود ناشی از عاملی است که با چند گام عقبگرد و نگاهی به گذشته، میتوان ریشههای آن را پیدا کرد.
بارها درباره واردات بیرویه با بهره از ابزار درآمد نفتی هشدار داده شده است. هنگامی که بدون توجه به آن که درآمد نفتی ـ که به آسانی به دست میآید ـ باید در چه مکانی سرمایهگذاری شود، آن را صرف پایین نگه داشتن نرخ ارز و جلوگیری از شناور شدن آن و همچنین صرف واردات برای پایین نگه داشتن بهای کالاها به جای حمایت از تولید کردیم، باید فکر این روزها میبودیم.
بگذارید سخن را روشنتر بگویم. ما خود راه تحریم و فشار اقتصادی را به غرب نشان دادیم. در دهههای اخیر، سرمایهگذاری ناکارآمد درآمد نفتی در راه تولید، و خرج و صرف بیهوده ارز نفتی برای واردات سنگ قبر و عروسک و میوه و چیپس و شکلات و... و تلاش برای مدیریت ارز و شناور نکردن آن، غرب را به این نتیجه رساند که اقتصاد ایران، تنها و تنها با ایجاد سدی در برابر درآمد ارزی فلج خواهد شد.
تثبیت نرخ ارز حین حدود ۳۰۰ درصد تورم انباشته در سه دهه گذشته، برای تسهیل واردات و پایین نگه داشتن تصنعی تورم ـ که باید ریشه تورم را در مسائلی دیگر جستجو میکردیم ـ که سلاح نفت و درآمد نفتی آن را ممکن ساخته، امروز کشور را به مرحلهای رسانده است که تنها چند ماه فشار بر درآمد ارزی کشور منجر به سه برابر شدن بهای ارز میشود.
بسیاری از کشورهای همسایه و غربی که خود درآمد نفتی نیز دارند، اما به جای تزریق دلار و ارز حاصل از نفت در جامعه آن را به سمت تقویت تولید و سرمایه گذاری هدایت کردند و در واقع به مرور به تولید و افزایش توان تولید خود خشنود شدند و نه درآمد نفتی خود!
طی دههها اجازه ندادیم تولید از مزایای نرخ شناور ارز برخوردار شده و با پایین نگه داشتن نرخ دلار و ارز، فعالیت وارداتی و تجارت را به تولید ترجیح دادیم، حال با کاهش یا تحت فشار قرار گرفتن درآمد ارزی کشور، نه واردات و تجارت میسر است و نه تولید توانی برای خودنمایی و عرض اندام دارد.
تحریمها بسته پیچیدهای نیست. برای تحریم کشوری همچون ایران که آنچنان خود را به نفت و درآمد ارزی سهلالوصول آن وابسته کرده که اساساً نفس وجود تولید و مزایای آن در اولویتهای پایین قرار گرفته، نیاز به تفکر و برنامهریزی زیاد نیست. کشوری که مجموع واردات و مصرف آن به شدت بر تولید میچربد، خود راه تحریم و فشار اقتصادی را نشان میدهد.
اگر در جایی از مدتها پیش نرخ ارز شناور میشد، در پایان و با در نظر آوردن ۳۰۰ درصد تورم انباشته، نرخ ارز در مرز ۲۳۰۰ تومان به ثبات همیشگی میرسید، اکنون باید برای سوء مدیریت نرخ ارز و در واکنش به مسأله فشار بر درآمد ارزی، یکدیگر را متهم کنیم و کوتاهیها را به گردن دیگری بیندازیم. آیا یک چنین کشوری نیازمند تلاش بسیاری برای فشار اقتصادی است؟
شاید برای گفتن این سخنان کمی دیر است، اما برای شنیدن آنها بسیار دیرتر است. ما امروز خود نرخ ارز را رقم زدهایم نه تحریم. تحریم و سوء مدیریت کنونی، تنها علایم بیماری را تشدید کرده که تا کنون با مسکن نفتی درد آن را احساس نمیکردیم. حال با پایین آمدن دز مسکن، به مرور به بیماری اقتصاد و جدیت آن پی میبریم. آیا اگر این تب با هزاران زحمت فرو بنشیند، مسیر درست را برای علاج همیشگی خواهیم رفت؟
تابناک