معادن سنگآهن و بهطور کلی کسب و کار و تولید تمام واحدهای تولیدکننده زنجیره ارزش فولاد یعنی معدنیها، کنسانترهسازها، گندلهسازها، آهناسفنجیها و... بهشدت به بودجهای بازمیگردد که برای طرحهای عمرانی در کشور هزینه میشود، به این معنا که هر اندازه که طرحهای عمرانی کمتری در کشوربه اجرا درآید و بودجه کمتری به آن تخصیص یابد، میزان سرانه مصرف فولاد در کشور کاهش پیدا میکند که این موضوع بر مصرف سنگآهن و سایر محصولات وابسته نیز اثرگذار است.
در حالحاضر یک خطر جدی که برای سالهای آتی صنعت فولاد را تهدید میکند، کاهش سرانه مصرف فولاد در کشور است، در گذشته رقم این سرانه اعداد بالای ۲۴۰ کیلوگرم بود که دلیل آن به طرحهایی برمیگشت که در برنامههای ۵ ساله مطرح میشد اما در حالحاضر مصرف سرانه فولاد به ۱۳۰ تا ۱۴۰ کیلو رسیده و پیشبینی میشود که اگر شرایط به همین منوال باقی بماند این رقم پایینتر هم خواهد آمد. اهرم دیگر در جهت افزایش مصرف سنگآهن و فولاد، صنعت خودرو است که روی مصرف فولاد داخل کشور تاثیرگذار خواهد بود. در این بین در بودجه به درآمدهایی اشاره شده که شاید با حال و روز واقعی بخش صنعت و بخش معدن در صنعت فولاد و محصولات معدنی کشور همخوانی نداشته باشد، چراکه تحقق این درآمدها بعید است و اگر بر تحقق این ارقام اصرار ورزیده شود فشار مضاعفی به بخش تولید وارد میشود.
مهرداد اکبریان، رئیس انجمن سنگآهن در اینخصوص میگوید: برای مثال ارقامی که در بودجه برای حقوق دولتی راجعبه آنها صحبت میشود ۱۰ الی ۲۰ برابر مقدار قبلی است، درحالیکه افزایش درآمدی در مقایسه با گذشته ایجاد نشده که بخواهیم چنین ارقامی را منظور کنیم. متاسفانه بخش مالیات نهتنها فقط بخش سنگآهن و معادن آن را بلکه بسیاری از صنعتگران را دچار مشکل کرده و علنا از زبان سازمان مالیاتی میشنویم که علاوه بر مالیاتهای روزانه و روزمرهای که محاسبه میکنند و سعی در وصول آنها دارند، مجوز این را دارا هستند که دفاتر جرایم و خصوصا جرایم سالهای گذشته که حتی در مواردی به ۱۰ سال هم میرسد را بررسی کنند که موضوع اخذ جرایم در موارد زیادی باعث تعطیل شدن دفاتر و بنگاههای خصوصی سنگآهن شده است، بخش دیگری از بخش خصوصی سنگآهن هم که هنوز به تعطیلی نرسیدهاند حال و روز خوشی ندارند و اگر درآمدی هم دارند مربوط به سالهای قبل است و امروز شرایط شکنندهای دارند ولی دولت روی این درآمدها حساب ویژهای باز کرده و اخذ این مالیاتها هم کار سختی است و هم باعث فشار مضاعف به این واحدها میشود.
انتظاری که سنگآهنیها از دولت دارند
اکبریان در ادامه افزود: ما سنگآهنیها هم به مشکلات دولت واقفیم و نبود درآمد و نقدینگی مورد نیاز برای تولید در کشور محرز است ولی یادمان باشد که یکی از ارکان مهمی که میتواند کشور را از این شرایط حفظ کند، تولید است و نمیتوان یک بخش را نجات داد ولی به ازای آن بخشهای زیرساختی کشور و بخشهایی که استخوانبندی اقتصاد و درآمد یک کشور هستند را نابود یا تضعیف کرد، برای همین دولت باید ارجحیت را در کنار تمام مسائل و مشکلاتی که با آن درگیر است به حفظ تولید بدهد، درآمدهایی که مربوط به بخش خصوصی واقعی هستند را واقعیسازی کند، حتی ما مطالبه کمکردن این درآمدها را نیز نداریم بلکه بر این باوریم که دولت برای کمک به بخش خصوصی این درآمدها را واقعیسازی کند و با دید واقع بینانهتری به آنها نگاه کند و اجازه ندهد که سازمانهای مختلف با فشارهایی که بهصورت مجزا به یک واحد وارد میکنند باعث از بین رفتن آن شوند.
وی در ادامه گفت: نهادههای تولید در این شرایط و با تعریفهایی که از بودجه وجود دارد دچار ضعف خواهند شد، یعنی شرایط تولید و فروششان بهشدت به مشکل برخواهد خورد و این امر به سایر بخشهای تولیدی در کشور منتقل میشود. بهعنوان مثال قرار است که برای سال آینده، مجددا از مواد معدنی مختلف عوارض دریافت شود و میزان این عوارض هم افزایش پیدا خواهد کرد و ما از ابتدای سال ۹۸ افزایش عوارض مواد معدنی را خواهیم داشت.
وی در ادامه مشکل دیگری که سنگآهنیها با آن مواجه هستند را موضوع بیمه و مالیات تعریف کرد و گفت: بیمه و سازمان مالیاتی یک زمانی همیشه کنار ما بودهاند، این در حالی است که در حالحاضر سنگآهنیها با سازمان مالیاتی و بیمه بهعنوان تهدیدهایی مواجهند که میتواند یک واحد را کلا به تعطیلی بکشاند، ماهیت مالیات بر ارزش افزوده و اساسا هر منطقی که از ابتدای بهکارگیری آن توسط مسوولان دولتی وجود داشته باید از ابتدا مورد بازبینی قرار گیرد.
در واقع این سوال را باید مطرح کرد که آیا مالیات بر ارزش افزوده توانسته به هدفهای خود برسد؟ یادمان باشد که قرار بود مالیات بر ارزش افزوده برای مصرفکننده نهایی باشد، ولی در حالحاضر با سیستمی که سازمان مالیاتی تعریف کرده است میزان زیادی از مالیات بر ارزش افزوده ۵ تا ۷ ماه زمان میبرد تا به حساب تولیدکننده بازگردد و این زمان بازگشت آنقدر طولانی است که در محاسبات اولیه فعالان نهتنها حساب نمیشود، بلکه بهعنوان هزینه در نظر گرفته میشود چراکه بازپسگرفتن آن بسیار سخت است یا زمانی بازمیگردد که دیگر ارزش پول اولیه را ندارد. اکبریان در ادامه گفت:نوسان قیمت ارز یا بهتر است بگوییم نوسان پول رایج ملی کشور مشکل دیگری است که فعالان بازار را آزار میدهد، در اینباره بودجه باید به گونهای تنظیم شود که علاوه بر اینکه حمایت از منافع مصرفکنندگان و مردم را دارد، حامی تولید هم باشد.
بهترین راهکار برای رهایی از وضعیت فعلی و بهخصوص رکود در کشور اهمیت به بخش تولید است، مخصوصا آن بخش از تولید که توانسته بهرهوری را طی سالیان گذشته بهدست آورده و حفظ کند. تمامی تولیدات سنگآهن متاسفانه شرایط بهینه ندارند، شاید بهتر است برخی از تولیدات در کشور متوقف شوند یا شاید برخی هم در حد نیاز محلی حفظ شوند، ولی قسمت عمدهای از صنایع و تولیدات کشور هم ارزش نگهداشتن و توسعه دارند و ارزش این را دارند که بهای صادراتی به آنها داده شود. ارزش این را دارند که در داخل کشور حتی با استفاده از اهرمهایی به منظور تنظیم بازار حفظ شوند. این از جمله مسائلی است که در بودجه باید مورد توجه قرار بگیرد.
دنیای اقتصاد